تبیان، دستیار زندگی
لات هوا سرد است و بخاری نفت ندارد، مجبورم درز در و پنجره‌ها را بگیریم تا دوباره گرمای خورشید را ببینیم. در این اتاق سرد، من و تو و خیلی‌ها حضور دارند. تا صبح هم هنوز خیلی مانده است. در این فاصله چه کنیم. خیلی‌ها، دلخور ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عاشق مشکلات


هوا سرد است و بخاری نفت ندارد، مجبورم درز در و پنجره‌ها را بگیریم تا دوباره گرمای خورشید را ببینیم. در این اتاق سرد، من و تو و خیلی‌ها حضور دارند. تا صبح هم هنوز خیلی مانده است. در این فاصله چه کنیم. خیلی‌ها، دلخور و افسرده و غمگین می‌گویند، یا بخواب یا گوشه‌ای کز کن و غصه بخور! امّا یک راه سوم هم هست که می‌تواند حتی از این شرایط سخت یک خاطره شیرین ابدی در ذهن‌ها بسازد. آن راه سوم این است که عاشق این سرما و سختی بشویم و آن را همین طوری که هست بپذیریم! آن وقت می‌توانیم تا صبح، زیر پتو مثل بچّه‌ها، ریزریز بخندیم و با هم نون و کباب بازی کنیم. مهم نیست چه کاری قرار است بکنیم تا شاد باشیم. اگر آماده عاشق شدن لحظات سخت بشویم. شادی‌های پنهان، یکی یکی خود را نشان می‌دهند.

زنی به خاطر شرایط مالی و شرایط سنی و صدها دلیل دیگرمجبوربه ازدواج و زندگی با مردی شده است که شرایط راحت و آرمانی رویاهای نوجوانی‌اش را نمی‌تواند فراهم کند. این زن باید چه کند؟ او یا باید با بی‌میلی و نفرت، روزهایش را به شب برساند و این زندگی ناخواسته را با ناراحتی و غصه تحمل کند و یا اینکه، کج رفتاری پیشه کند و شرایط را به نقطه جدایی برساند. نقطه‌ای که بعد از آن هم وضعیت بهتری منتظر زن نیست. امّا زنانی هستند که عاشقانه به همین شرایط سخت دل می‌بندند و کاری می‌کنند که همان شوهر سخت‌گیر به مردی نرم و شیفته‌ی خانواده تبدیل می‌شود. این زنان در خانواده، به منبع تولید عشق تبدیل می‌شوند و همه اعضای خانواده از همسر و فرزندان گرفته تا فامیل و دوست و آشنا برای آرام شدن و محبت دیدن به سراغ این منبع نور و روشنایی و گرما می‌آیند. این زنان راه سوم یعنی عاشق شدن، در همه حالت را انتخاب کرده‌اند مثال‌های بی‌شماری وجود دارد! در یک اداره همه منتظرند تا از بین کارمندان شایسته خود مجموعه، رئیس جدید انتخاب شود. اما ناگهان شخصی بیرون از مجموعه و فاقد صلاحیت به عنوان مدیر مجموعه معرفی می‌شود. مدیر جدید برای قدرت نمایی و به زانو در آوردن کارمندان بدقلق ، قوانین سخت‌گیرانه و بی‌مورد زیادی وضع می‌کند. مدیر جدید، حامیان قوی دارد و نمی‌توان او را از جایش تکان داد. چه باید کرد؟

یا باید شرایط ناگوار کاری را به جان خرید و با حداقل خلاقیت و علاقه، بقیه‌ی عمر خدمتی را سپری کرد. و یا قید همه چیز را زد و از این مجموعه بیرون رفت و جایی دیگر مشغول به‌کار شد. اما از کجا معلوم، در جای جدید آسمان همین رنگ نباشد!؟

ولی درست در همین شرایط سخت جوان مشتاق و پر انرژی از راه می‌رسد و می‌گوید: اگر به‌کار خود عشق بورزیم و آن را عاشقانه و به عالی‌ترین شکل ممکن، انجام دهیم، هر مدیری که در جایگاه مدیریت نشسته باشد قدر کار زیبا را می‌شناسد و ما را ارج می‌نهد.

این جوان، از همین شرایط به ظاهر سخت و غیر قابل تحمل، فضایی راحت و دوست‌داشتنی و رضایت بخش برای خود ایجاد نموده است. این جوان پرشور در هر محیطی و در هر شرایطی آینده‌‌ای آینده‌ای درخشان و عالی پیش رو دارد و این حداقل پاداشی است که کائنات به موجودات عاشق و شوریده می‌دهد.

خوب به این نکته‌ی کلیدی توجه کنید! اصلاً انتظار نداشته باشید که شرایط سختی که مقابلتان قرار دارد جذاب و خواستنی باشد. حتی چه بسا، شرایطی که درآن بسر می‌برید، سخت‌ترین و کشنده‌ترین باشد. شما در این شرایط نیاز به روحیه‌ای قوی و قدرتمند دارید که بتواند تحمل و استقامت شما را افزایش دهد و امکان سازگاری و انعطاف ‌پذیری شما، در برخورد با این شرایط سخت را برایتان بهتر فراهم سازد.

در این راستا، بهترین روحیه متعلق به کسی است که شرایط سخت حاکم بر خود را یک اتفاق دوست داشتنی از سوی خداوند برای عشق ورزیدن و فرصتی برای دوست داشتن و عاشقانه زندگی کردن بداند. به محض نگاه کردن از این پنجره به قضیه، خواهید دید که میزان سختی و عذاب و فشار موجود در محیط تا حد زیادی کم می‌شود و شما در شرایط بسیار بهتر و امیدوار‌کننده‌تری قرار می‌گیرید.

راه سوم در شرایط سخت زندگی، راهی نیست جز عاشق شدن و عاشقانه با مشکلات زندگی بر خورد کردن.

دوست داشتن شرایط موجود و عاشقانه، لحظات سخت زندگی را گذراندن، همیشه معجزه می‌کند.

با اندکی تغییر و تلخیص ازمجله موفقیت «ایجاد تفاوت با عشق»

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.