تبیان، دستیار زندگی
ا" ترجمه ای از تحصیل بهمنیار تحصیل یا تحصیلات از مؤلفات فلسفی مکتب شیخ الرئیس است. بهمنیار بن مرزبان از شاگردان مقرّب شیخ ، این کتاب را برای دایی خود بهرام خورشید ملقب به ابومنصور نگاشت و مطالب آن را از نوشته ها و از افادات ش...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"جام جهان نما"

ترجمه ای از تحصیل بهمنیار


تحصیل یا تحصیلات از مؤلفات فلسفی مکتب شیخ الرئیس است.

بهمنیار بن مرزبان از شاگردان مقرّب شیخ ، این کتاب را برای دایی خود بهرام خورشید ملقب به ابومنصور نگاشت و مطالب آن را از نوشته ها و از افادات شفاهی استاد برگزید و بر ترتیب دانشنامه علایی فراهم ساخت. ( فهرست کتابخانه مجلس، مجلد5 صص 59- 64)

صاحب روضات الجنات، در ضمن ترجمه بهمنیار از ترجمه ی تحصیل به پارسی یاد کند و گوید: «این ترجمه از خود بهمنیار و یا از دیگری است»، طرز سخن صاحب روضات گواه آن است که در اصل وجود ترجمه ی تحصیل تردیدی نداشته و شاید همین نکته موجب شده است، صاحب الذریعة از این سخن استنباط کند که صاحب روضات الجنات خود نسخه ی ترجمه ی تحصیل را دیده. ( الذریعة الی تصانیف الشیعة از حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 4 ص، 359)

از ترجمه فارسی «تحصیل بهمنیار» نگارنده در جای دیگر، ذکری ندیده و تا آنجا که تتبع کرده در هیچ یک از مدارک جز روضات ( که ظاهراً از ریاض العلماء گرفته ) و ذریعه و دانشمندان آذربایجان ( صص74) که منبع آنها نیز مسلماً همین روضات است به تحصیل پارسی اشاراتی نرفته است.

شاید علت این که اهل تحقیق تاکنون موفق به شناختن این کتاب نشده اند، آن است که مترجم، نامی جداگانه برای آن برگزیده ولی به هر حال مسلّم است که تحصیل بهمنیار به فارسی ترجمه شده و نسخ ترجمه هر چند نادر بوده اما نایاب نبوده است.

نسخه ای از ترجمه تحصیل که نگارنده بحمدالله موفق به شناختن آن شدم قبلاً در کتابخانه مرحوم تنکابنی بوده و اکنون متعلق به کتابخانه مجلس شورای ملی است. اما مرحوم تنکابنی آن را نشناخته. پشت نخستین برگ آن چند جا نام کتاب الف صغری یاد شده و پیداست یکی از مطالعه کنندگان و دارندگان نسخه آن را با ترجمه الف صغری از ارسطو اشتباه کرده.

مرحوم تنکابنی نیز برخلاف معمول خود که در نسخه های کتابخانه اش یک یا چند یادداشت درباره ی کتاب و موضوعات متفرقه می نوشته، در هیچ یک از صفحات این نسخه نوشته ای ندارد.

تحصیل بهمنیار شامل سه کتاب است بدین ترتیب:

کتاب اول: منطق، شامل سه مقاله

کتاب دوم: علم ما بعدالطبیعه، شامل شش مقاله

کتاب سوم: اعیان موجودات، شامل دو مقاله: اول موجود بی سبب (اثبات واجب) و مقاله دوم ممکنات (شامل چهار باب)

این نسخه ترجمه تحصیل از کتاب دوم که در مباحث عامه فلسفه است آغاز شده و کتاب اول که منطق است، به هنگام صحافی در آخر نسخه قرار گرفته و مقداری از اول آن ( منطق) افتاده. برخلاف متن عربی تحصیل در ترجمه، کتاب دوم، دارای هفت مقالت است و مقالت هفتم درباره واجب الوجود و صفات او و کیفیت صدور اشیاء است (165 نسخه) و این همان مسئله است که در متن عربی موضوع مقالت اول از کتاب سوم است.

فهرست مقالات و فصول کتاب سوم ترجمه تحصیل در آغاز کتاب سوم (صص173) بدین گونه آمده:

این کتاب مشتمل است بر احوال موجودات معلول و منقسم است بر چهار مقاله:

مقالت اول: در مقدمات امور [و] اشیاء طبیعی و این فن موسوم است به سماع طبیعی

مقالت دوم: در معرفت اجسام فلکی.

مقالت سوم: در معرفت عناصر و آنچه مرکب اند...

مقالت چهارم: در علم نفس و بقاء او و حال معاد و بدین مقالت این کتاب ختم کرده آید. اما مقالت اول منقسم است زی هشت فصل ( صص175-204)

مقالت دوم دارای سه فصل است ( صص 204-221)

مقالت سوم دارای هفت فصل است (صص221-254)

مقالت چهارم ( در علم نفس ) دارای پانزده فصل و فهرست این فصول در آغاز مقالت چهارم بدین گونه آمده:

فصل اول از مقالت چهارم از کتاب سوم در اثبات نفس و جوهریت او و نقص آراهای باطل درو.

فصل دوم: در برهان دیگر که نفس مزاج نیست.

فصل سوم: در آنکه نفس را قواها بسیار است.

فصل چهارم: در اشارت زی ادراک.

فصل پنجم: در ذوق و شم و...

فصل ششم: در ابصار.

فصل هفتم: در ابطال آنچه از عکس شعاع از مرآت گفته اند.

فصل هشتم: در محسوسات مشترک و در حس مشترک.

فصل نهم: در بیان عقل نظری و عقل عملی...

فصل دهم: در احکام مفکره...

فصل یازدهم: در قوای محرکه...

فصل دوازدهم: در عقل و معقول...

فصل سیزدهم: در تعدید قوای نفسانی...

فصل چهاردهم: در آنکه بدنی واحد را نفسی واحد بود... و در ابطال تناسخ...

فصل پانزدهم: در بیان نفس انسانی... و بها تختم الکتاب.

فصل 1 تا چند سطر به پایان فصل هشتم در این نسخه موجود است. در پایان صفحه 292 فصل هشتم ناتمام مانده و در آغاز صفحه 294 که روی دیگر برگ است دنباله یک مبحث منطقی [ آمده ] که با مراجعه به متن تحصیل و فصول بعد معلوم گردید دنباله فصل هشتم از باب اول از مقالت سوم از کتاب اول ( منطق) است و کاتب گویا آن را متمم فصل هشتم از مقالت چهارم از کتاب سوم پنداشته و در پی آن آورده.

کاتب فصل بعد تا پایان فن یا باب اول برهان را به عنوان فصلی از مقالت پنجم یاد کرده، در صورتی که در متن عربی، منطق تنها دارای 3 مقالت است. بنابراین یا ترجمه ی منطق دارای ترتیبی خاص و یا این نیز اشتباه کاتب است.

برخلاف متن عربی تحصیل، در ترجمه، کتاب دوم دارای هفت مقالت است و مقالت هفتم درباره ی واجب الوجود و صفات او و کیفیت صدور اشیا است ( صص 165 نسخه) و این همان مسئله است که در متن عربی موضوع مقالت اول از کتاب سوم است.

فرق دیگر ترجمه با متن در آن است که مترجم در آغاز هر یک از کتاب ها، فهرست مقالت های آن کتاب و در آغاز هر یک از مقالت ها فهرست فصول آن مقالت را به تفصیل آورده.

در آغاز کتاب سوم (صص 172 نسخه) مترجم نام کتاب را تحفة الکمالیة و جام جهان نمای یاد کند و از سخن وی استفاده می گردد که این کتاب در آن زمان به نام جام جهان نمای اشتهار داشته.

مترجم تحصیل

سبک کتاب بدون شک گواه کهن بودن آن است و نثری است نزدیک به ترجمه حیّ بن یقظان از نویسنده مجهول ( فهرست نسخ مصنفات ابن سینا و نسخه مجلس ش: 1373طبا) و این بنده تصور می کنم نویسنده ترجمه، بهمنیار نیست، اما یکی از شاگردان او یا یکی دیگر از شاگردان شیخ الرئیس است. زیرا مترجم در برخی از جای ها بر متن تحصیل افزوده و خرده گیری کرده.

در اواخر فصل چهارم از مقالت سوم از کتاب سوم هنگام بیان نسبت های مقولات و عرض ها این عبارت به صورت جمله ی معترضه در ترجمه وارد شده: «چنین گوید مترجم این کتاب که این سخن یعنی صداقت بعض اعراض (1) مر بعضی را هم از جمله آن سخن هاست که خواجه گوید این چنین سخن ها به سخن متصوفه بهتر ماند که به سخن حکما» ( صص 236 نسخه) مترجم پس از افزودن عبارت مذکور دنباله ترجمه را ادامه داده است.

گذشته از این که اگر مترجم خود مؤلف متن باشد گمان نمی رود که خود را «مترجم این کتاب» بخواند، افزودن جمله ای اعتراض آمیز و خرده گیری بر متن نیز خود قرینه ای تواند بود بر این که جز مؤلف آن را ترجمه کرده.

نکته ای که در این جمله به چشم می خورد و در جای های بسیاری از ترجمه تکرار شده آن است که «شیخ الرئیس» را به نام «خواجه» یا «خواجه رئیس» یاد کرده و این تعبیر در زبان شاگردان شیخ و در آثار آنان فراوان است.

در پایان ترجمه ی منطق (که در این نسخه پایان نسخه نیز هست)، مترجم افزوده است: «چنین گوید مترجم این کتاب که ما در این ترجمه اشارت زی معانی برهان کردیم و هیچ التفات با جدل و خطابت و شعر نکردیم.»

نگارنده هنوز به تتبع و بررسی و مطالعه کامل این نسخه نفیس توفیق نیافته ام و مسلّماً پس از بررسی کامل، آن را بهتر خواهیم شناخت.

مشخصات نسخه: این نسخه به خط نستعلیق است و ظاهراً در قرن 11 نوشته شده اما کاتب رسم الخط نسخه قبل را که از روی آن نوشته، حفظ کرده. موریانه کنار برخی از برگ ها را آسیب رسانیده و در بعضی از صفحات قسمتی از سطور نیز آسیب دیده.

قطع: نیم خشتی 22×12 س،ج: تیماجی قهوه ای رنگ که در وسط آن ترنجی کوبیده اند، صفحات :330 ، سطور:20.

پی نوشت:

1 – سطر قبل از این جمله این است : " آن مضیی آن جسم را اضاءت دهد و بدان که ضوء موافق حرارت بود بطبع از آنکه بعضی از اعراض صدیق اند مر بعضی را . چنین گوید مترجم ..." متن عربی تحصیل چنین است : " فان ذلک المضی قمند محاذیة الاضامرة و الضوء موافق للحرارة بالطبع فان بعض الاعراض صدیق لبعضها ( نسخه ی ش 1715 ، کتابخانه مجلس شورای ملی ، ج 5 ، گ 219 الف).

استاد عبدالحسین حائری

لینک

بحثی لغوی درباره ی واژه ی" زبون" در فرهنگ برهان قاطع