تبیان، دستیار زندگی
سیروس نیرو شاعر و شاگرد نیما یوشیج در بیمارستان بستری شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاگرد نیما در بستر بیماری

سیروس نیرو شاعر و شاگرد نیما یوشیج در بیمارستان بستری شد.

فرآوری: راحله خلیلی - بخش ادبیات تبیان

شاگرد نیما در بستر بیماری

سیروس نیرو شاعر پیشکسوت به دلیل عفونت ریه در بخش مراقب های ویژه بیمارستان بستری شده است.

به گفته کارکنان بیمارستان؛ این شاعر شامگاه 2 آبان ماه از  بخش سی سی یو به بخش  ای سی یو منتقل شده  است، او در حالت هوشیار به سر می برد اما تنفس او با کمک دستگاه تنفسی در حال انجام است.

پرسنل بیمارستان از دادن اطلاعات بیشتر درباره این بیمار خودداری کردند و در پاسخ به پیگیری های خبرنگاران گفتند که در این باره با پزشک یا مدیریت و یا فرزندان بیمار می توانند اظهار نظر کنند که فعلا هیچ کدام از آنها در دسترس نیستند!

اسدالله امرایی مترجم و از دوستان سیروس نیرو درباره وضعیت این مترجم می گوید: آقای نیرو دچار آنفلوآنزا شده اندو یکی از دوستان مشترک او را به بیمارستان برده  است.

وی افزود: من شب گذشته که به عیادت آقای نیرو رفتم، دیدم که نیمه هشیار بودند و وضعیت  ثابتی داشتند. از مسئول آی سی یو، وضعیت ایشان را پرسیدم که گفتند ریه شان عفونت کرده است. امروز هم تغییر چندانی نکرده اند و از سی سی یو به آی سی یو منتقل شده اند.

امرایی همچنین یادآور شد:آقای نیرو قرار بود برای دیدن دخترشان که در بلژیک دندانپزشک هستند، به آن کشور سفر کنند که با این بیماری از سفر بازماندند.

سیروس نیرو کیست؟

سیروس نیرو متولد 1309 است. او از شاعران سال های دور است که محضر نیما را درک کرده است. او به تازگی کتاب «گنج مراد؛ شرح غزل‌ های حافظ»» را منتشر کرده است. پیش تر  هم کتاب «نیما» را منتشر کرده بود.سَحر، رود، جاده، بهار از پنجره و... از  جمله مجموعه شعر های منتشر شده این شاعر پیشکسوت هستند.سیاه مشق (شرح مخزن الاسرارنظامی)، در یتیم (شرح خسرو و شیرین نظامی)، دون ژوان (شرح هفت پیکر نظامی)، پیامبر نامرسل (شرح اسکندرنامه نظامی) و گوهرفروشان مهتاب (شرح لیلی و مجنون) از دیگر کتاب های نیرو است که در زمینه بررسی شعر کلاسیک فارسی منتشر کرده است.

سیروس نیرو از شاعران سال های دور است که محضر نیما را درک کرده است. او به تازگی کتاب «گنج مراد؛ شرح غزل‌ های حافظ»» را منتشر کرده است. پیشتر  هم کتاب «نیما» را منتشر کرده بود که البته می گوید به دلایل نامعلومی در کتابفروشی ها توزیع نشد. درحال حاضر در آستانه 88 سالگی در خانه اش مشغول تحقیق و پژوهش است و کتاب هایی هم آماده انتشار دارد. حرف های زیادی درباره تاریخ ادبیات دارد و معتقد است تاریخ ادبیات ایران پر از حرف های ناراست است.

شاگرد نیما در بستر بیماری

اولین حضور در نمایشگاه کتاب بعد از انقلاب 
 
شش ماه پیش بود که سیروس نیرو برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب تهران حاضر شد و از غرفه های مختلف بازدید کرد.
 شاگرد مستقیم نیمایوشیج برای نخستین بار بعد از انقلاب اسلامی از نمایشگاه کتاب تهران بازدید کرد.این پژوهشگر ادبی که 86 سالگی را پشت سر می ‌گذارد همزمان با انتشار تعدادی از کتاب هایش در نمایشگاه حضور یافت.

سیروس نیرو از شاعران سال های دور است که محضر نیما را درک کرده است. او به تازگی کتاب «گنج مراد؛ شرح غزل‌ های حافظ»» را منتشر کرده است

در نمایشگاه امسال کتاب «رد پا و از غلس تا گرمگاه» مجموعه شعر سیروس نیرو از انتشارات ایلیا، «داستان های پیش پا افتاده » از انتشارات افراز، «گوهرفروشان مهتاب؛ شرح لیلی و مجنون نظامی»، «دریتیم؛ شرح خسرو و شیرین نظامی»، «پیامبر نامرسل؛ شرح اسکندرنامه و شرف نامه نظامی، «سیاه مشق؛ شرح مخزن الاسرار نظامی»، «دون ژوان؛ شرح هفت پیکر نظامی» به قلم  سیروس نیرو و با کوشش و مقدمه محمد مفتاحی از انتشارات روزگار برای نخستین بار منتشر شده است.
 
همچنین کتاب«گنج مراد؛ شرح غزل‌های حافظ» هم از سیروس نیرو توسط انتشارات روزگار در این نمایشگاه عرضه شده است.

شعر، فقط شعر حافظ

سیروس نیرو  درباره شاعران پس از نیما نیز عقاید جالبی دارد: سهراب و شاملو و فرخزاد شعر فارسی نگفته اند. چیزهایی برای خودشان گفته اند که قشنگ هم هست، ولی با فرهنگ ما این ها شاعر نیستند. شعر ما همان شعر حافظ است که نمی توان یک کلمه از آن را جابه جا کرد. اما شعرهای این ها این گونه نیست. شاملو با من هم محل بود. یک روز به خانه من آمد. یک شعر فرخی سیستانی را نتوانست بخواند. همه را اطرافیانش برایش درست می کردند. شاملو کارش خوب است، ولی مربوط به فرهنگ ایران نیست. اما مردم چیزی را که پرخاشی باشد، دوست دارند. ایرانی این گونه است. کسی به کسی فحش بدهد، مردم خوششان می آید.

سهراب و شاملو و فرخزاد شعر فارسی نگفته اند. چیزهایی برای خودشان گفته اند که قشنگ هم هست، ولی با فرهنگ ما این ها شاعر نیستند.

شاملو رگ خواب مردم ایران را گیر آورده بود. می دانست چه بگوید تا جوانان تحریک شوند. چیزهایی که گفته خوب است و من همیشه هم تعریف کرده ام؛ اما شعر نیست. سهراب سپهری نابغه بود، اما چیزهایی که گفته شعر نیست. چون می شود جای کلماتشان را عوض کرد. قدیم هم از این ها بوده است، ولی فراموش شدند. حتی امروز دیگر کسی بهار را نمی خواند؛ برای اینکه شعرش ساده است: ای گنبد گیتی ای دماوند... شعر باید پیچیدگی داشته باشد. نیما وزن را مراعات می کرد ولی با او دشمن بودند. برای خاطر اینکه دستاویزی پیدا کنند بگویند این حرف ها را. دلیلش هم این بود که خارجی ها و آمریکایی ها به ما رسوخ کردند و پدر ما را درآورند. برای اینکه فرهنگ و ادبیات ضامن تمدن است. الان که وضعمان اینگونه شده برای این است که ادبیات و فرهنگ قوی نداریم.

خاطره ای از نیما

نیرو یکی از خاطرات مشترک خود با نیما را اینگونه روایت می کند:

یک بار در خیابان با نیما قدم می زدیم. از مغازه ای موسیقی بتهوون به گوش رسید. گفتم  آقای نیما بتهوون است ها! نیما برگشت و پرسید مگر بتهوون را می شناسی؟ گفتم بله. از بچگی همه را یاد گرفته ام. از آن به بعد علاقه نیما به من زیاد شد. بعدها آثاری را که از نیما داشتم برداشتم  و بردم ده پدری ام  در شهریار و زیر خاک پنهان کردم. خودم این کار را نکردم. به خواهرم دادم تا اگر من را کتک زدند، خودم هم ندانم این آثار کجا هستند. بعد از اینکه نیما مرد، عده ای شروع کردند به جمع کردن آثار او و در ادامه زدند کارهای او را خراب کردند. بعد ماسون ها آمدند و زدند ادبیات را خراب کردند. فقط من و دستغیب یک طرف ماندیم. اما الان بر روی آن ها کار کرده ام و در آینده منتشرشان می کنم. شگرد سرایش شعر نیمایی را در حال آماده کردن دارم. با نیما دشمن بودند برای اینکه آدمی پابرجا بود. ماسون ها پافشاری می کردند که او را از بین بیرند. ماسون ها هم انگلیسی ها بودند. من در کتاب نیما که منتشر کرده ام - اما متاسفانه و بدبختانه آن را جمع کردند - این ها را آورده ام. اگر این چیزها را نمی آوردم از بین می رفت. نیما با همه آمد و شد داشت، اما شعرهایش را نمی پسندیدند. در تعجبم که توللی هم با نیما بد بود. خود توللی شاعر خوبی بود.


منابع:
مهر
ایسنا
ایبنا