تبیان، دستیار زندگی
تا سوار اسب و اشتر می شود جان عاشق از تعب پر می شود بس که می گرید به دنبال اِبل می رود تا نیمه محمل توی گِل
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هر زمان معشوق یاغی می شود...

طنز ترکستانی

سبک شناسی به زبان طنز

سبک عراقی

طنز

هر زمان معشوق یاغی می شود

نوبت سبک عراقی می شود

شاعر سبک عراقی خسته نیست

جمعه هم میخانه هایش بسته نیست

شیخ و زاهد عاشق هم می شوند

راست می گردند و هی خم می شوند

در تمام شهر حتی یک نفر

نیست از این زاهدان منفور تر

با مشایخ یک نفر هم خوب نیست

شیخ در این جامعه محبوب نیست

آسمان و ریسمان آن کم است

شاعر سبک عراقی آدم است

دلبران هستند همچون پادشا

عاشق بیچاره کمتر از گدا

دائماً از هجر صحبت می کنند

الغرض خیلی اذیت می کنند

پیرعاشق تا در آید روز و شب

وعده دیدار می افتد عقب

عاقبت دلبر جوانی می کند

با رقیبانش تبانی می کند

در وظائف چون تداخل می شود

عاشق بیچاره هم خُل می شود

بعد دیگر نوبت دیوانه هاست

ماجرای شمع با پروانه هاست

روز و شب را یار تعیین می کند

کام را او تلخ و شیرین می کند

طنز

تا سوار اسب و اشتر می شود

جان عاشق از تعب پر می شود

بس که می گرید به دنبال اِبل

می رود تا نیمه محمل توی گِل

یار تو از یک شکاف پنجره

با نگاه دزدکی دل می بره

زلف را وقتی مرتب می کند

روز عاشق را چُنان شب می کند

عاشقان هر چند نرمی می کنند

دلبران بازار گرمی می کنند

ناگهان یار از میان گم می شود

می رود معشوق مردم می شود

عاشق بیچاره از فرط جنون

می شود دیوانه تر از قبل از اون

بس که عاشق می شود در گیر عشق

عشق پیرش می شود، او پیر عشق

دلبر آگه می شود از ماجرا

می شود دیر آمدی حالا چرا؟

بلبل اینجا عاشق شاخ گل است

شوهر گل در حقیقت بلبل است

مثل پروانه ز شوق سوختن

شمع می میرد برای انجمن

گاه دلبر هست بی روپوش و ستر

قد دلبر می شود گاهی سه متر

طنز

قد عادی تا صنوبر می شود

نوع دلبر صد برابر می شود

هیچ کاری در عراقی عار نیست

زین سبب اینجا کسی بیکار نیست

شیخ و زاهد خود فروشی می کنند

رند و عارف باده نوشی می کنند

عارفان پیش از نماز یومیه

باده می نوشند تا این ناحیه

بعد هر رکعت که می خوانند باز

باده می نوشند مابین نماز

چون شرابش نیست از جنس سن ایچ

الکل اصلاً داخل آن نیست هیچ

وصل اینجا اتفاقی نادر است

گر بیفتد در خیال شاعراست

وقتی از معشوق می گیرند کام

نیست منظور کسی فعل حرام

عاشقی وقتی مسجل می شود

مشکل این کارها حل می شود

چون تغزل در قوانین محور است

شاعر اینجا با غزل راحت تر است

در قصاید ناشی اند و ناتوان

چون قصیده نیست جای این زبان

سهل گفت و ممتنع با آب و تاب

مصلح الدین آن جناب مستطاب

تا بر آید از پس هر مسأله

سعدی از این سبک شد سعدی، بله

برگرفته از  سایت شاعر

تنظیم : بخش ادبیات تبیان