تبیان، دستیار زندگی
کسی دستش را روی شانه‏های او گذاشت و گفت: «برای تشرف آماده باش!» آیت‏الله آملی می‏گوید که با شنیدن این جمله ترس و لرز، تمام وجودم را گرفت. شروع به التماس کردم که مرا از این کار معاف کن! آن شخص هم قبول کرد و رفت. فردا فوراً خدمت مرحوم قاضی رسیدم. ایشان پیش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من تاب دیدن امام زمان را ندارم

پیش درآمد:

«افلاکیان خاک نشین» نام مجموعه ای است که قصد دارد 110 ستاره از آسمان زمین را برای شما معرفی کند. این ذره به عشق تاب مشکین حضرت موعود، تقدیم می‌شود که او تجلی «یُعطِی الکَثیرَ بالقَلیل» است.

                 ای صنم دلنواز، ای دو جهان عز و ناز               گشته به  پیشت دراز، دست سلمان عشق

ستاره چهارم

ملا محمد تقی آملی

محمد تقی آملی

بر روی عکس کلیک کنید

- ولادت: 1304 ق.

- محل ولادت: تهران

- وفات: 1391 ق.

- محل دفن: مشهد

- محل تحصیل: قم، نجف

- اساتید: حضرات آقا ضیاءالدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمدحسین نائینی و...

- استاد عرفان: آقا سیدعلی قاضی طباطبائی

- شاگردان: حسن حسن‏زاده آملی، عبدالله جوادی آملی و...

- تالیفات: شرح بر کلمه شریفه «لااله الا الله» ، حاشیه بر شرح شمسیه، حاشیه بر اسفار و...

...فردا فوراً خدمت مرحوم قاضی رسیدم. ایشان پیش از آنکه چیزی بپرسم فرمود: «اگر آمادگی تشرف را نداری، چرا این همه برای آن اصرار می‏کنی؟!»

این عالم عامل، به تعلیم و تعلم علاقه‏ای بسیار داشت. در همان جوانی پدرش رحلت کرد و با اینکه خود دارای چند فرزند بود، برادران و خواهرانش نیز تحت تکفل وی قرار گرفتند. با این حال با جدیت به تحصیل پرداخت. برای رسیدن به مجلس درس راه‏های طولانی را طی می‏کرد. او بعد‏ها در تدریس نیز شهرت بسزائی پیدا کرد.

ایشان در دفتر خاطرات خویش وقایعی مرقوم فرموده که نشان از مقام والای معنوی‏شان دارد. یک بار روز عاشورا در صحن مطهر حضرت معصومه (س) روضه‏ای برقرار بود. او پس از گریستن بسیار به قبرستان شیخان رفت و به زیارت اهل قبور مشغول شد. در این هنگام دید که تمام ارواح روی قبرهایشان نشسته‏اند و به او سلام می‏کنند. او می‏فرمود: «شنیدم زمزمه‏ای داشتند، مثل اینکه درباره امام حسین علیه‏السلام و عاشورا بود».

یاد و ذکر محبوب، زبان او را از سخن گفتن با دیگران باز می‏داشت. استاد سید محمد حسن قاضی می‏نویسد: «به خاطر دقت زیادی که در کم صحبت کردن داشت، تصور می‏شد ایشان لکنت زبان دارد و  قادر نیست مطالب خود را دقیق بیان کند»

ماجرای تشرف آن بزرگ به محضر حضرت ولی‏عصر (عج) شنیدنی است: «روزی نزد آیت‏الله قاضی آمد و اظهار داشت که اجازه مخصوص از حضرت ولی عصر (عج) برای استخاره می‏خواهد. آقای قاضی اذکار و برنامه‏هایی به او تعلیم داد که ایشان برای انجام آنها به مسجد سهله می‏رفت، شبی احساس کرد کسی دستش را روی شانه‏های او گذاشت و گفت: «برای تشرف آماده باش!» آیت‏الله آملی می‏گوید که با شنیدن این جمله ترس و لرز، تمام وجودم را گرفت. شروع به التماس کردم که مرا از این کار معاف کن! آن شخص هم قبول کرد و رفت. فردا فوراً خدمت مرحوم قاضی رسیدم. ایشان پیش از آنکه چیزی بپرسم فرمود: «اگر آمادگی تشرف را نداری، چرا این همه برای آن اصرار می‏کنی؟!»

حسین عسگری - گروه دین و اندیشه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.