تولّد سیّد مصطفی خمینی
ستاره ناشناخته
فقیه مجاهد، آیت اللّه سیّدمصطفی خمینی شخصیتی بود که بهرغم آوازه بلندش در تاریخ انقلاب اسلامی هنوز ناشناخته است؛ بزرگمردی که فقه و اجتهاد را در میدان جهاد و هجرت محک زده بود و به حقّ پیشقراولیِ شهیدان انقلاب زیبنده نام اوست. او مصطفای امام و انقلاب اسلامی است. حاج آقا مصطفی با کولهباری از علوم و معارف نابی که در مکتب پدر و دیگر بزرگان حوزه آموخته بود، مسیر دشوار مبارزه را پا به پای امام طی کرده بود. شهادتش تندر خروش و فریاد و قیام را در سال 56 در سرتاسر ایران، و بلکه جهان اسلام، به جنبش درآورد.تولّد
آیتاللّه سیّد مصطفی خمینی در سال 1309 ش در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. نامش را به مناسبت نام جدّش مصطفی گذاشتند. کودکی خود را در فضایی ملکوتی و در دامن خورشید فروزنده اسلام و پدری بزرگوار و مادری پاکسرشت و در محیطی پر از معنویّت و صفا و صمیمیّت سپری نمود.تحصیلات
آیتاللّه سیّد مصطفی خمینی تحصیلات ابتدایی را در مدرسههای باقریّه و سنایی قم به پایان رساند. علاقه فراوان وی به علوم اسلامی و روحانیّت و همچنین راهنماییهای پدر بزرگوار و دوستان دلسوزش موجب گردید که بعد از اتمام دوران ابتدایی به صف طلاّب حوزه علمیّه بپیوندد. وی در راه فراگیری علومِ اهلبیت تلاش فوقالعادهای داشت و همین امر با عث شد که در اندکزمانی به مراتب علمی و فرهنگی چشمگیری دست یابد و در کمتر از شش سال دروس سطح حوزه را نزد استادانی همچون آیات بزرگوار شیخ مرتضیحائری، شهید صدوقی، سلطانی و شیخ عبدالجواد اصفهانی به پایان رسانَد.وی بعد از شش سال تحصیل دروس سطحِ حوزه، در 22 سالگی به دوره تخصّصی خارج اصول و فقه وارد شد و از محضر استادان بزرگواری همچون آیات عظام حجّت، بروجردی، محقّق داماد، امام خمینی، شاهرودی، خوئی، محمد باقر زنجانی و محسن حکیم بهره برد و در 27 سالگی به درجه اجتهاد نائل گردید.
استعداد و نبوغ
حاج آقا مصطفی خمینی از جمله بهترین شاگردان حضرت امام بود. وی از چنان هوش سرشاری برخوردار بود که علاوه بر فقه و اصول، در علوم معقول و فلسفه و کلام نیز در اندکزمانی به مراتب بالای علمی دست یافت. او منظومه حکمت را نزد یکی از استادان فلسفه آموخت و بلافاصله به تدریس آن پرداخت و طولی نکشید از استادان برجسته حکمت شناخته شد. او اسفار را از علاّمه مرحوم سیّد ابوالحسن رفیعی قزوینی و علاّمه عالیقدر سیّد محمّدحسین طباطبایی فرا گرفت. به برکت هوش سرشار و استعداد فوقالعادهای که داشت هنوز به سی سالگی نرسیده بود که در دانشهای معقول و منقول از جمله افراد صاحب نظر حوزه شد.تألیفات
سیّد مصطفی خمینی از نوابغ و برجستگان حوزههای علمیّه بود که در زمان کوتاهی در عرصه علم و عمل به مدارج عالی نائل شد. وی در کنار تحصیل و تدریس علوم اسلامی در فرصتهایی که پیش میآمد به تألیف و نگارش میپرداخت هرچند به قول برادر بزرگوارشان مرحوم حاج سیّداحمد خمینی، «متأسفانه سیّد مصطفی پس از اتمام مراحل لازم و آغاز تقریر و بیان نظریات علمی و اجتهادی خود به شهادت رسید»، اما در زمینههای مختلف کتابهای ارزندهای را به یادگار نهاده است که از جمله آنهاست: 1. تفسیر قرآن در چهار جلد (ناتمام)؛ 2. تحریرات فی الاصول (3 جلد)؛ 3. قواعد الحکمیه: حاشیه و تعلیقه بر اسفار ملاصدرا؛ 4. حاشیه بر هدایه ملاصدرا؛ 5. حاشیه بر طبیعیات اسفار ملاصدرا؛ 6. حاشیه بر مبدأ و معاد ملاصدرا؛ 7. حاشیه بر بخشهایی از عروة الوثقی؛ 8. القواعد الرجالیه؛ 9. حاشیه بر خاتمه مستدرک الوسائل.طبق آنچه در ویژهنامه شماره 81 و 82 مجله حوزه آمده است، شماره آثار مرحوم آیتاللّه شهید مصطفی خمینی به بیش از چهل عنوان کتاب میرسد.
مبارزات سیاسی
حاج آقا مصطفی خمینی در دامن مکتبی بزرگ شده بود که سیاست در آن عین دیانت به حساب میآید. لذا از همان روزهای اول دوره جوانی به دنبال پدر بزرگوارش در این مسیر قدم نهاد و با کمال جدیّت و تلاش مشغول فعّالیّت شد. وی از سویی تحت تأثیر شخصیّت نستوه پدر بزرگوارش حضرت امام خمینی رحمهالله قرار داشت و از سویی دیگر به سبب شناخت عمیق و متفکّرانهای که نسبت به مسائل سیاسی و فرهنگی روز کشور و جهان داشت، از همان سالهای نوجوانی و جوانی به سوی مبارزات سیاسی کشیده شد و توانست در روند حرکت پیروزمندانه انقلاب اسلامی ایران نقش مهمّی را ایفا نماید. او کوشید تا در تمامی سالهای زندگی دست از جهاد و مبارزه برنداشته و همواره در مسیر حمایت از دین و احکام الهی گام بردارد. ایشان در آغاز جوانی با فداییان اسلام آشنا شد و با بنیانگذاران آن رابطهای صمیمی داشت.وی بعد از دستگیری حضرت امام رحمهالله در 15 خرداد سال 42، نقش بسزایی در به حرکت درآوردن نیروهای مردمی داشت و قیام غرورانگیز مردم قم را رهبری کرد و با این فریاد که «مردم، خمینی را گرفتند» همه را بر ضدّ حکومت پهلوی بسیج نمود. او در تبعیدگاه ترکیه افزون بر یاری امام، پیامرسان نهضت اسلامی بود و از هر فرصتی که بهدست میآمد، برای هدایت و مبارزه و افشاگری استفاده میکرد.
مبارزه در زمان تبعید
مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی رحمهالله حتی در روزگاری که در عراق و نجف اشرف دوره تبعید را میگذراند در مقابل جنایتهای استکبار جهانی به رهبری آمریکای جهانخوار و صهیونیستها و دستگاه جبّار شاه و دولت بعث عراق سکوت نکرد و افزون بر مبارزه با نظام شاه از مبارزه با نظام بعث عراق نیز غافل نشد. فعّالیتهای ایشان به حدّی بود که سبب شد در 21 خرداد سال 48 از طرف حزب بعث دستگیر شده، به بغداد برده میشود و رئیس جمهور عراق، حسن البکر، به او هشدار میدهد که در صورت ادامه مخالفت، نظام عراق ناچار به تصمیمی خواهد شد که موجب ناراحتی پدر بزرگوار او شود.سیر و سلوک
فقیه ربّانی سیّد مصطفی خمینی مبارزه با شیطان درونی را لازم میدید و تقوا و پرهیز از تبعیّت هوای نفس را بزرگترین جهاد میشمرد. او علاوه بر تحصیل دانش، رسیدن به قرب الهی را در توسّل به اهل بیت، علیهمالسلام ، میدید و حلّ همه مشکلات را در توسّل به ائمه میدانست. و در این راه همه مشکلات را به جان میخرید. از جمله برای زیارت امام حسین علیهالسلام سالانه چندبار مسافت قریب به صد کیلومتر فاصله نجف و کربلا را پیاده میپیمود.شهادت مظلومانه
وقتی حکومتهای ایران و عراق نتوانستند فعالیّتهای سیاسی حاج آقا مصطفی را متوقّف کنند و وجودش را خطری جدّی برای حکومتهایشان تشخیص دادند، به فکر عملی کردن تهدیدهای خود افتادند و سرانجام در روز یکشنبه اوّل آبان 1356 ش، در حالی که بیش از 47 بهار از عمر او نمیگذشت، به طرز مشکوکی او را مسموم کردند و به شهادت رساندند. مرحوم حاج سیّد احمد خمینی در اینباره میفرمایند: «آنچه میتوانم بگویم و شکی در آن ندارم اینکه ایشان را شهید کردند؛ زیرا علامتی که در زیر پوست بدن ایشان روی سینه، روی سر و دست و پا و صورت ایشان بود، حکایت از مسمومیّت شدید میکرد و من شکی ندارم که او را مسموم کردند. اما چگونه این کار صورت گرفته، نمید انم. ولی همینقدر بگویم که ایشان چند سا عت قبل از شهادت در مجلس فاتحهای شرکت کردند که در آنجا بعضی از ایادی رژیم پهلوی دستاندرکار دادن چای و قهوه بودهاند».
آیت اللّه مصطفی خمینی در نگاه امام
حضرت امام خمینی رحمهالله در توصیف حاج آقا مصطفی فرمودند: «من امید داشتم که این مرحوم (حاج آقا مصطفی) شخص خدمتگزار و سودمند برای اسلام و مسلمین باشد، ولی «لا رادَّ لَقضائِهِ وَ اِنَّ اللّهَ لَغَنیٌ عَنِ العالمین»؛ [تقدیر الهی چیز دیگری بود و هیچ امری نمیتواند قضا الهی را مانع گردد]».
علاّمه سیّدمصطفی از نگاه بزرگان
حضرت آیت اللّه بهاءالدینی رحمهالله
آیتاللّه بهاءالدینی رحمهالله درباره حاج آقا مصطفی خمینی میفرمودند: «آیت اللّه حاج آقا مصطفی خمینی دانشهای عقلی و نقلی و سیاست اسلامی و دینی را در جوانی یاد گرفته و به جایی رسیده بود که از نخبگان زمان ما، بلکه عصرها و زمانها، بود. درستگفتار و نیک سیرت بود. با کمال زیرکی و هوشیاری به نفوس آگاهی داشت. در انقلاب اسلامی و حوادث آن نقش بسیار ارزندهای داشت».
مقام معظّم رهبری حضرت آیتاللّه خامنهای
مقام معظم رهبری در تجلیل از شخصیّت حاج آقا مصطفی میفرمایند: «سیّد مصطفی خمینی یکی از شخصیتهای بالقوّه و بالفعل اسلام بود. او شخصیّتی همهجانبه داشت و چنین به نظر میرسید که همه خصوصیّات مثبت در وجود ایشان در حال رشد و ترقّی است. بنده ایشان را به عنوان یک چهره برجسته حوزه علمیه قم از سالهای قبل میشناختم و تجلیل از مقام [و] منزلت وی در واقع احترام به حضرت امام رحمهالله و تجلیل از ارزشهای اسلامی و انقلابی محسوب میشود».
لطف خفّی
سیّد مصطفی خمینی پروانه ناآرام خورشید انقلاب بود. همهجا و در همه حال یار و فدایی پدر بود. سیّد مصطفی در کنار امام هم جان میگرفت و هم نور مییافت و هم هستیاش را در پیکره بهضعف نشسته انقلاب پانزده خرداد تزریق مینمود. لذا خون سیّد مصطفی جان انقلاب میشود و شهادتش الطاف خفیه الهی را بر این ملّت فرو میبارد و در یک کلام شهادت این امید آینده اسلام، خود، عامل حیات دوباره انقلاب اسلامی میشود.تهیه و تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه