از وضع آن زن، سخت به تعجّب آمده بودم به فرزندانش گفتم این زن با كمال كه نمونه او را ندیده بودم و نشنیده بودم كیست جواب دادند: اى مرد این زن حضرت فضّه، خادمه حضرت زهرا، سلام الله علیهاست كه بیست سال است جز قرآن سخن نگفته است!!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستانی شگفت از زنی كه جز قرآن نمی‌گفت!

اخلاق

از ابوالقاسم قشیرى نقل شده كه در بادیه زنى را تنها دیدم گفتم كیستى؟ جواب داد:

« وَقُلْ سَلاَمٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ »  ( و بگو به سلامت! پس زودا كه بدانند.) (1)

از قرائت آیه فهمیدم كه مى گوید اوّل سلام كن سپس سؤال كن كه سلام علامت ادب و و ظیفه و ارد بر مورود است.

به او سلام كردم و گفتم در این بیابان آن هم با تن تنها چه مى كنى؟

پاسخ داد:

« مَن یَهْدِ اللهُ فَمَا لَهُ مِن مُضِلٍّ » (وهر كه را خدا هدایت كند گمراه كننده ای ندارد.) (2)

از وضع آن زن، سخت به تعجّب آمده بودم به فرزندانش گفتم این زن با كمال كه نمونه او را ندیده بودم و نشنیده بودم كیست جواب دادند: اى مرد این زن حضرت فضّه، خادمه حضرت زهرا، سلام الله علیهاست كه بیست سال است جز قرآن سخن نگفته است!

از آیه شریفه دانستم راه را گم كرده ولى براى یافتن مقصد به حضرت حق جلّ و علا امیدوار است.

گفتم جنّى یا آدم؟ جواب داد:

« یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِد » ( ای فرزندان آدم! جامه خود را در هر نمازی بر گیرید .)  (3) 

از قرائت این آیه درك كردم كه از آدمیان است.

گفتم از كجا مى آئى؟ پاسخ داد:

« یُنَادَوْنَ مِن مَكَان بَعِید » ( آنان را از جایی دور ندا می دهند.) (4)

از خواندن این آیه پى بردم كه از راه دور مى آید.

گفتم كجا مى روى؟ جواب داد:

« وَللهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً »

( و برای خدا،  حج آن خانه، بر عهده مردم است؛ [ البته بر ] كسی ‌كه بتواند به سوی آن راه یابد.) (5) 

فهمیدم قصد خانه خدا دارد.

گفتم چند روز است حركت كرده اى؟ پاسخ داد:

« وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَالاَْرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّام »

آری، قرآن احسن قول، قصص و قانون است و هركه در تمامی ابعاد حیات و حركتش بدان تمسك جوید و از آن نور برگیرد بر مركب سعادت نشسته و در طریق هدایت خواهد راند.

 ( و در حقیقت، آسمانها و زمین و آنچه را كه میان آندو است در شش هنگام آفریدیم.) (6)

فهمیدم شش روز است از شهر خود حركت كرده و بسوى مكه معظّمه مى رود.

 پرسیدم غذا خورده اى؟ جواب داد:

« لاَ یُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا »

( خداوند هیچ كس را جز به قدر توانایی‌اش تكلیف نمی‌كند.) (7)

فهمیدم كه به اندازه من در مسئله حركت و تند روى قدرت ندارد. به او گفتم بر مركب من در ردیف من سوار شو تا به مقصد برو یم پاسخ داد:

« لَوْ كَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللهُ لَفَسَدَتَا »

( اگر در آنها [ آسمان و زمین] جز خدا، خدایانی[ دیگر] وجود داشت، قطعا زمین و آسمان تباه می‌شد.) (8)

معلومم شد كه تماس بدن زن و مرد در یك مركب یا یك خانه یا یك محل موجب فساد است، به همین خاطر از مركب پیاده شدم و به او گفتم شما به تنهائى بر مركب سوار شو، چون بر مركب قرار گرفت گفت:

گفتم جنّى یا آدم؟ جواب داد:

« یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِد » ( ای فرزندان آدم! جامه خود را در هر نمازی بر گیرید .)  (3)  از قرائت این آیه درك كردم كه از آدمیان است.

« سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ »

( پاك است كسی كه این را برای ما رام كرد و [گرنه] ما را یارای [رام ساختن] آنها نبود.) (9)

چون این آیه را قرائت كرد فهمیدم در مقام شكر حق برآمده و از عنایت خداوند عزیز، سخت خوشحال است.

وقتى به قافله رسیدیم گفتم در این قافله آشنائى دارى جواب داد:

« وَمَا مُحمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ »

( و محمد جز فرستاده ای‌كه پیش از او [هم ]‌ پیامبرانی [آمده و] گذشتند نیست.) (10)

« یَا یَحْیَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّة » ( ای یحیی كتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر.) (11)

« یَامُوسَى إِنِّی أَنَا اللهُ » ( ای موسی! منم، من، خداوند، پروردگار جهانیان.) (12)

« یَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِیفَةً فِی الاَْرْضِ » ( ای داود ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گرداندیم. ) (13)

از قرائت این چهار آیه دانستم چهار آشنا به نامهاى محمد و یحیى و موسى و داود در قافله دارد.

چون آن چهار نفر نزدیك آمدند، این آیه را خواند:

« الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا» ( مال و پسران زیور زندگی دنیایند. ) (14)

فهمیدم این چهار نفر پسران اویند، به آنان گفت:

« یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الاَْمِینُ »

 ( ای پدر! او را استخدام كن چراكه بهترین كسی است كه استخدام می‌كنی. ) (15)

از قرائت این آیه فهمیدم به فرزندانش مى گوید به این مرد زحمت كشیده امین مزد بدهید ، چون فرزندانش به من مقدارى درهم و دینار دادند و او حس كرد كم است این آیه را خواند:

گفتم كجا مى روى؟ جواب داد:

« وَللهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً »

( و برای خدا، حج آن خانه، بر عهده مردم است؛ [ البته بر ] كسی ‌كه بتواند به سوی آن راه یابد.) (5)  فهمیدم قصد خانه خدا دارد.

« وَاللهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ »

( وخداوند برای هر كس كه بخواهد [آنرا] چند برابر می‌كند. ) (16)  

یعنى به مزد او اضافه كنید.

از وضع آن زن، سخت به تعجّب آمده بودم به فرزندانش گفتم این زن با كمال كه نمونه او را ندیده بودم و نشنیده بودم كیست جواب دادند: اى مرد این زن حضرت فضّه، خادمه حضرت زهرا، سلام الله علیهاست كه بیست سال است جز قرآن سخن نگفته است!!

آری، قرآن احسن قول، قصص و قانون است و هركه در تمامی ابعاد حیات و حركتش بدان تمسك جوید و از آن نور برگیرد بر مركب سعادت نشسته و در طریق هدایت خواهد راند.

پی‌نوشت‌ها:

1 ـ زخرف (43) : 89 .

2 ـ زمر (39) : 37 .

3 ـ اعراف (7) : 31 .

4 ـ فصلت (41) : 44 .

5 ـ آل عمران (3) : 97 .

6 ـ ق (50) : 38 .

7 ـ بقره (2) : 286 .

8 ـ انبیا (21) : 22 .

9 ـ زخرف (43) : 13 .

10 ـ آل عمران (3) : 144 .

11 ـ مریم (19) : 12 .

12 ـ قصص (28) : 30 .

13 ـ ص (38) : 26 .

14 ـ كهف (18) : 46 .

 15ـ قصص (28) : 26 .

16 ـ بقره (2) : 261 .

بر‌‌گرفته‌ از:

انصاریان، حسین، عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، ج10.


لینك مطالب مرتبط:

ذبح غرور

مقام رضا و تسلیم

 

 

 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.