قدرت عظیمی که افکار ما دارد!
فکرها و ذهنیات ما، از مهمترین اموری هستند که باید به آنها توجه کنیم. آنها ممکن است سازنده و امیدبخش باشد، یا سست کننده و آزاردهنده که در این صورت بخش مهمی از توان ما را هدر خواهد داد. در اینجا به کمک برخی آیات قرآن می خواهیم در این باره بیشتر سخن بگوییم.
دانستن اینکه می توانیم افکار خود را کنترل کنیم و به این وسیله در روحیه و نشاط خود تأثیر بگذاریم به ما می فهماند که کنترل فکر جزو مصادیق تقواست. بنابراین هر بار که آیات تقوا را در قرآن می خوانیم، باید توجهی به ذهنیات خود نیز داشته باشیم که نکند شیطان از این راه در ما نفوذ کند. عمده تلاش شیطان در جهت تأثیر گذاشتن بر فکر ماست؛ مثلاً در حالی که خدا آرامش بخش است و در قرآن آمده که خدا روزی ما را تضمین نموده است، شیطان ما را می ترساند و وعده فقر می دهد؛ آنقدر روی ذهن ما کار می کند تا سرانجام ما را به کارهای بسیار زشت و ناپسند بکشاند. تقابل فکرهای الهی و شیطانی را در این آیه می توانیم ببینیم: الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (بقره، 268). در حقیقت یکی از ضروری ترین نیازهای ما برای باقی ماندن در مسیر خدا، داشتن نشاط و امید به خداست و هرگونه بدگمانی به خدا و گمان های بد، باعث خراب شدن حرکت ما می شود. گمانهای بد، با یک لکه سیاه آغاز می شود که خود ما آن را بزرگ می کنیم.
حضرت على(علیه السلام) فرمود: «من کثر فکره فى المعاصى دعته إلیها؛ (غررالحکم،ج5ص321) ؛ کسى که در مورد گناهان زیاد فکر کند، گناهان او را به سوى خود مى کشند».
نیز فرمود: «خوض النّاس فى شىءٍ مقدّمة الکائن؛(از غررالحکمج3ص451 ) فرو رفتن و تفکّر در مورد چیزى، سرآغاز وجود و پیدایش آن چیز است».
از این رو حضرت مسیح به پیروان خود فرمود: «موسى بن عمران به شما دستور داد زنا نکنید، اما من به شما سفارش مى کنم فکر زنا را هم نکنید، زیرا کسى که به زنا بیاندیشد، مانند کسى است که در اتاق زیبا و رنگ آمیرى شدهاى، آتش روشن کند. در این صورت هر چند ممکن است خانه در آتش نسوزد، لکن دست کم دود، آن را سیاه و خراب مى کند».(بحارالانوار، ج 14، ص 331)
آیه 17 سوره مبارکه قلم با موضوع «تصمیم به گناه، گناه است» را میخوانید:
«إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ»
همانا ما آنان را (اهل مکّه را) امتحان کردهایم همانطور که اهل آن باغ را امتحان کردیم، آنگاه که قَسَم خوردند که صبحگاهان حتماً میوه آن را خواهند چید.
نکته این است: هرکسی تصمیماتی در زندگی میگیرد گاهی خیر گاهی شر. این آیه شریفه قصه صاحبان باغ را مطرح میکند. داستان از این قرار بود که یک پدری باغ کوچکی داشت که محصول مختصری از این باغ را هرساله به فقرا احسان میکرد. با فوت پدر و به ارث رسیدن باغ، فرزندان تصمیم گرفتند دیگر به فقرایی که مراجعه میکنند چیزی ندهند. وقتی خواستند تصمیمشان را عملی کنند صبح زود حرکت کردند تا مساکین و فقرا خواب باشند. در راهی که میرفتند آرام صحبت میکردند تا کسی بیدار نشود. آنها تصمیم جدی برای انجام این کار داشتند. قرآن فرمود خداوند بهواسطه این تصمیم به آنها بلایی نازل کرد لذا وقتی به باغ رسیدند دیدند باغ تبدیل به «سلیم» شده است، یعنی مثل یک بیابان شده و در هوا پخش گردیده است. آنها تصمیم قطعی به انجام گناه گرفتند، هرچند هنوز آن را انجام نداده بودند.
خیلی از ما افکار اشتباهی داریم و خیال میکنیم تصمیم بر گناه، گناه نیست در حالی که در آیه 33 فرموده است که عذاب خدا اینچنین است. یعنی این فعل الهی بهعنوان عذاب قلمداد شد و خداوند آنها را عذاب کرد و عذاب برای گناه نازل شد.
بنابراین اگر ما تصمیم قطعی بر گناه بگیریم خودش گناه است و عذاب عظیمی دارد. البته فرمود در آخرت این عذاب بزرگتر است. زیرا تصمیم قاطع بر گناه، گناه است هرچند این گناه اتفاق نیفتاده باشد. مراقب باشیم تصمیماتی که میگیریم مواجهه با خدا نداشته باشد.
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
خبرگاری تسنیم
سایت پرسمان
سایت آفتاب