تبیان، دستیار زندگی
حدیث سی ام از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) در خصوص اقسام قلب، حیله های شیطان و فرق بین قلب مؤمن و قلب منافق است. آن راحل عظیم الشأن مبحث را با روایتی از امام باقر(ع) آغاز می كند كه حضرت فرمود: "همانا دل ها بر چهار قسم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ویژگی های قلب مؤمن و قلب منافق

حدیث سی ام از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) در خصوص اقسام قلب، حیله های شیطان و فرق بین قلب مؤمن و قلب منافق است.

آن راحل عظیم الشأن مبحث را با روایتی از امام باقر(ع) آغاز می كند كه حضرت فرمود:"همانا دل ها بر چهار قسم است. قلبی كه در آن دورویی (نفاق) و ایمان قرار دارد، قلبی كه وارونه می باشد، قلبی كه بر آن مُهر خورده و تاریك است و دلی كه نورانی و صاف می باشد."

راوی می گوید: "از حضرت پرسیدم: منظور از "ازهر" [كه در خصوص قلب مؤمن فرمودید] چه می باشد؟ حضرت فرمود: "منظور قلبی است، كه در آن چراغی منور [از ایمان] قرار دارد. قلب تاریك، قلب منافق است، قلب نورانی قلب مؤمن است كه اگر [چیزی] به او عطا شود شكر گوید و اگر [به رنجی] مبتلا گردد صبر ورزد و قلب وارونه قلب مشرك است. سپس حضرت آیه "افمن یمشی …" را تلاوت فرمود [آیا كسی كه راه می رود در حالی كه به رو افتاده، راه هدایت را بهتر یافته است، یا كسی كه بر طریق استوار راه برود؟] و اما قلبی كه در آن ایمان و نفاق است، پس طایفه ای در طایف بودند كه چنین بودند، پس اگر مرگ آنها برسد در حالی كه بر حال نفاق هستند، هلاك خواهند بود، و اگر در حال ایمان بمیرند رستگار خواهند شد.

ترغیب به اصلاح نفس

اصلاح قلب و تلاش برای رفع فساد آن، مایه سعادت است و نكته مهم تر از آن پی بردن به حقیقت قلب است كه چه بسا پرداختن به این امور دوم، انسان را به كلی از قلب خود غافل سازد و از اصلاح دور كند. بنابراین اگر چه پرداختن به اموری مانند حقیقت قلب و كیفیت صحت و بیماری آن مقدمه اصلاح قلب می باشد، اما نباید اهتمام به این امور، انسان را از مقصد اصلی كه اصلاح قلب است، باز بدارد.

تقسیم قلب ها

تقسیمی كه در حدیث مورد اشاره از قلب ها به عمل آمد تقسیمی كلی و اجمالی است و البته برای هر یك از آنها مراتب و درجه هایی است؛ چه درجات كمال و چه از لحاظ شرك و نفاق، و نیز ظاهراً چنین است كه این تقسیم بندی پس از كسب حركات معنوی است، نه به حسب فطرت تا با اخبار فطرت مبنی بر این كه قلوب بر فطرت توحیدند (و شرك و نفاق عارض بر آن هاست) منافات داشته باشد و این تقسیم بندی با این حدیث معروف كه بدبخت در شكم مادر بدبخت، و خوشبخت در شكم مادر خوشبخت و سعادتمند است، منافات ندارد.

می توان گفت آنچه در حدیث آمده است مبنی بر این كه سعادت و شقاوت را در بطن مادر می داند، منظور از بطن مادر، مطلق عالم طبیعت است و نمی توان آن را شكم مادر به معنای عرض دانست، زیرا سعادت از كمالات و فعلیات است و نمی توان در شكم مادر متصور شد مگر بالقوه. البته ظاهر روایت می رساند كه شخص سعادتمند، در شكم مادر سعادتمند است (بالفعل) و چون مخالف این مسیر را طی كند، بدبخت می شود.

در حدیثی دیگر از امام باقر(ع) قلب ها بر سه قسم عنوان شده اند: "قلب واژگونه كه در آن خیری نیست و آن قلب كافر است. و قلبی كه در آن خیر و شر دعوا دارند تا كدام پیروز شود و قلب مفتوح كه در آن چراغ های روشن است و تا روز قیامت خاموش نمی گردد، و آن قلب مؤمن می باشد" و این حدیث با حدیثی كه در ابتدای نوشتار آمد، منافات ندارد.

قلب مؤمن

قلب مؤمن روشن و نورانی است اگرچه احیاناً از قلب خود بی خبر باشد. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است كه برخی مردم از لحاظ فصاحت در لام یا واوی خطا نمی كنند، ولی قلب آنها از شب تار، تاریك تر است. و برخی مردم از قلب خود با زبان خویش نمی توانند خبر بدهند، اما قلب آنها مثل چراغ نورانی است.

مؤمن بر طریق مستقیم حركت می كند و از مسیر فطرت - كه حق تعالی قلب او را با آن تخمیر كرده است -  خارج نمی شود. اما سایر قلب ها از مسیر فطرت خارج اند. آمده است كه رسول خدا(ص) خطی مستقیم بر زمین كشید، خطوطی نیز در اطراف آن رسم كرد و فرمود: "این خط مستقیم وسطی راه من است."

ثانیاً مؤمن تابع انسان كامل است و انسان كامل مظهر جمیع اسماء و صفات خدا و سیرش مستقیم است.

این كه در سوره حمد می خوانیم "اهدنا الصراط المستقیم" این صراط مستقیم، راهی است كه پروردگار انسان كامل بر آن است از لحاظ ربوبیت و ظاهریت؛ و انسان كامل هم بر همین مسیر است از لحاظ مربوبیت و مظهریت. البته سایر موجودات بر این صراط مستقیم نیستند و انحرافاتی در آنها مشاهده می گردد. مؤمن تابع انسان كامل است و در مسیر عقل، خود را در كیفیت سیر معنوی مداخله نمی دهد نتیجتاً وصول او به كمال هم تابع وصول انسان كامل است. به شرط آن كه قلب خود را از تصرفات و وسوسه های شیطان و خودپرستی حفظ كند.

برخی حیله های شیطانی

برخی حیله های شیطان آن است كه انسان توجه خود را از جاده و صراط مستقیم متوجه شخصی خاص كند و با این وسوسه كه هر گاه دل انسان متوجه دلبری بذله گو شود، زودتر می تواند علائق را از دل بزداید و یا این كه هرگاه دل در گرو شیخی افتد، همین توفیق زودتر حاصل می شود، و این وسوسه را نیز ضمیمه كند كه شیخ، انسان كامل است و از این جهت این كبیره را در نظر انسان موجه جلوه می دهد، در حالی كه اینها از حیله های شیطان است.

ضمناً باید دانست كه چون سیر مؤمن در این عالم مستقیم است در عالم آخرت نیز كه باطن وی آشكار می شود مستقیم و بر طریق انسانیت است. بر همین قیاس، از آن جا كه مشرك از مسیر حق منحرف است، در قیامت نیز به هیئت انسانی محشور نمی گردد، و چه بسا به صورت حیوانی از حیوانات باشد. پس دل هایی كه از حق منحرف هستند و متوجه دنیایند در قیامت نیز از مسیر مستقیم خارجند و به طریق غیرعادی مشی می كنند، زیرا در این جهان بر غیر مسیر حق و غیرمستقیم بودند. در برخی روایات "صراط مستقیم"، به امیرمؤمنان و ائمه معصومین تفسیر شده است. چنان كه امام باقر(ع) در روایتی صراط مستقیم را به راه امیرمؤمنان و اوصیای حضرتش تفسیر فرمود.

فرق قلب مؤمن و قلب منافق

قلب مؤمن از فطرت اصلی خارج نشده و هر چه از حقایق ایمانی و معارف الهی به او القا شود، خواهد پذیرفت. لذا در روایت آمده است كه قلب مؤمن مفتوح است، اما قلب منافق چون با تیرگی های مخالف فطرت آغشته شده است (مانند حب نفس، تعصبات جاهلی و اخلاق ناپسند) مسدود می باشد و حرف حق و حقیقت را پذیرا نیست و صفحه آن همچون صفحه ای سیاه وتاریك است كه نقشی نمی پذیرد. قلب مشرك و منافق واژگون و بسته است؛ اما تفاوت بین قلب مشرك و منافق این است كهقلب مشرك به دلیل این كه متوجه معبود غیر حقیقی است دو ویژگی دارد: خضوع صادقانه در برابر غیر خدا و ویژگی دیگر نقص و كدورت به خاطر این خضوع. لذا قلب مشرك واژگونه است.

اما منافق گاهی وقت ها مشرك است؛ لذا در این هنگام قلب او مثل قلب مشرك، "واژگونه" می باشد و گاه مطالب حق را می شنود و می فهمد، ولی به دلیل ظلمت و تیرگی قلبش آن را نمی پذیرد، لذا در این اوقات قلب او "مسدود" می باشد. پس قلب منافق هم واژگونه است و هم مسدود.

همچنین حدیثی كه در ابتدای نوشتار آمد دو صفت برای مؤمنان عنوان كرد: شكر در عطاها و صبر در هنگام سختی ها. این دو ویژگی به دلیل اهمیتی كه دارند در حدیث عنوان شده اند و این دو صفت منشأ بسیاری از كمالات فرد خواهند شد.

غفلت از حق، قلب را وارونه می سازد

اگر انسان یكسره متوجه عالم دنیا باشد قلبش از حق منصرف می گردد، هر چند ظاهراً مبدأ و معاد را هم قبول داشته باشد.در حقیقت میزان وارونگی قلب غفلت از خداست. گاه انسان اظهار ایمان به غیب و حشر و نشر و قیامت هم می كند، اما در عمل گونه ای دیگر است، چنین شخصی در زمره منافقان است، نه مؤمنان. باید مواظب باشیم كه آثار ایمان در ظاهر و باطن ما جاری باشد تا این امانت الهی و قلب طاهر ملكوتی را كه با فطرت آغشته شده است دور از تصرف شیطان، به آن ذات مقدس باز پس بدهیم.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.