تبیان، دستیار زندگی
نگهدار زآلودگی ، پاك جان را رهاییت باید، رها كن جهان را برو بازجو دولت جاودان را به سر برشو این گنبد آبگون را برو بازجو دولت جاودان را گذشتنگه است این سرای سپنجی زپست است همت، بلند آسمان را زهرباد، چون گرد منما بلندی كه ویر...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گل بستان جان

نگهدار زآلودگی ، پاك جان را

رهاییت باید، رها كن جهان را

برو بازجو دولت جاودان را

به سر برشو این گنبد آبگون را

برو بازجو دولت جاودان را

گذشتنگه است این سرای سپنجی

زپست است همت، بلند آسمان را

زهرباد، چون گرد منما بلندی

كه ویران كند سیل ، آن خان ومان را

به رود اندرون ،خانه عاقل نسازد

چه ارزان گرفت از تو عمر گران را

چه آسان به دامت درافكند گیتی

همی خفته می بینم این پاسبان را

ترا پاسبان است چشم تو ومن

ببین تا به دست كه دادی؟ عنان را

سمند تو زی پرتگاه از چه پوید

تو كز سود، نشناختستی زیان را

ره و رسم بازارگانی چه دانی

چنین بحر پر وحشت بی كران را

یكی كشتی از دانش وعزم باید

تو باری غنیمت شمار این زمان را

زمینت چو اژدر به ناگه ببلعد

توانا كن این خاطر نا توان را

فروغی ده این دیده ی كم ضیا را

توای گمشده بازجو كاروان را

توای سالیان خفته بگشای چشمی

میالای ، با ژاژ خایی دهان را

مفر سای با تیره رایی ، درون را

بدادند وآنگه ربودند خوان را

ز خوان جهان هركه را یك نواله

تو خود باغبانی كن این بوستان را

به بستان جان تا گلی هست پروین

" پروین اعتصامی "

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.