تبیان، دستیار زندگی
در این مطلب با هم مروری کوتاه می کنیم بر سیره و روش عملی امام جواد علیه السلام در برخورد با ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تجسم صلابت

ویژه نامه شهادت امام جواد علیه السلام

1- امام جواد و انتقام از قاتلان حضرت زهرا علیها السلام

2- مبارزه با لهو و لعب

3- قضاوت امام و شكست فقهاى دربارى

4- حكم محارب

5- نهى از اظهار نظر در امور دینى

6- تشكیلات امام(ع) در برابر خلیفه

7- افراط و تفریط، ممنوع

**********

امام جواد(ع) با دو خلیفه عباسى یعنى مامون و معتصم ‏معاصر بود. مامون مكارترین ‏خلفاى عباسى است. او كسى است كه براى كسب پیروزى نهایى بر اندیشه شیعه، بسیار كوشید. هدف نهایى مامون از تشكیل مجالس مناظره با امامان شیعه، شكست آنان و در نهایت‏ سقوط مذهب تشیع بود. مامون گفت: نزد من هیچ چیز از كاهش‏ منزلت وى (امام رضا علیه السلام) محبوب تر نیست.

در چنین عصرى امام جواد(ع) قاطعانه و با صلابت در برابر انحراف‏ها، كجروى‏ها، توهین‏ها و دیگر حیله‏ها ایستاد. این مقاله‏ نمونه‏هایى از قاطعیت و صلابت امام جواد(ع) را گرد آورده است.

1- امام جواد و انتقام از قاتلان حضرت زهرا علیها السلام

همه امامان شیعه در برابر ستمى كه درباره حضرت زهرا(س) انجام ‏شد، حساس بودند و به مناسبت هاى مختلف خشم خود را از این قضیه ‏ابراز مى‏كردند. زكریا بن آدم مى‏گوید: خدمت ‏حضرت رضا(ع) نشسته ‏بودم كه امام جواد(ع) را پیش او آوردند. سن آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد(ع) دست هایش را  بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان‏ بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. امام رضا(ع) فرمود: جانم‏ به فدایت؛ چرا در فكرى؟ امام جواد(ع) فرمود: به آنچه درباره مادرم، ‏زهرا(س) انجام شد، مى‏اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است كه‏ اگر دستم به آنها برسد، ریشه‏شان را بركنم.

2- مبارزه با لهو و لعب

مامون هنگام تزویج دخترش، مجلسى ترتیب داد و از مطرب و آوازخوانى به نام (مخارق) دعوت  كرد تا امام را بیازارد. مخارق‏ به مامون گفت: اگر ابوجعفر كمترین علاقه‏اى به امور دنیوى داشته ‏باشد، مقصود تو را تامین مى‏كنم. پس در برابر امام جواد(ع) نشست ‏و با صداى بلند شروع به نواختن عود و آوازخوانى كرد. امام به ‏او و اطرافیانش هیچ توجه نكرد. بعد از مدتى سكوت سربرداشت و به ‏مخارق فرمود: از خدا بترس! در این لحظه، ناگهان‏عود از دست وى افتاد و دستش فلج‏ شد. وقتى مامون سبب ‏فلج‏ شدن دست را از او پرسید، گفت: زمانى كه ابوجعفر(ع) فریاد بركشید، چنان هراسان شدم كه هرگز به حالت عادى باز نمى‏گردم.

3- قضاوت امام و شكست فقهاى دربارى

زرقان محدث مى‏گوید: روزى ابن‏ ابى داوود را دیدم در حالى كه به ‏شدت افسرده و غمگین بود، از مجلس معتصم باز مى‏گشت. علت را جویا شدم، گفت: امروز آرزو كردم كاش بیست‏ سال پیش مرده بودم. پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر جواد در مجلس‏ معتصم بر سرم آمد. شخصى به سرقت اعتراف كرد و از معتصم خواست تا با اجراى كیفر الهى او را پاك سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد. امام جواد را نیز دعوت كرد و از ما در مورد قطع دست‏ دزد و حدود آن پرسید. من گفتم: باید از مچ دست قطع شود، به ‏دلیل آیه تیمم كه مى‏گوید: «فامسحوا بوجوهكم و ایدیكم»

گروهى از فقها در این نظر با من موافق و عده‏اى دیگر مخالفت ‏كردند و گفتند: باید از آرنج  قطع شود، به دلیل آیه وضو كه ‏مى‏گوید: «فاغسلوا وجوهكم و ایدیكم الى المرافق»

آنگاه معتصم رو به محمد بن على(ع) كرد و پرسید: نظر شما در این مساله چیست؟

امام فرمود: اینها در اشتباهند. فقط باید انگشتان دزد قطع‏ شود، به دلیل این كه پیامبر(ص) فرمود:« سجده  بر هفت عضو بدن ‏تحقق مى‏پذیرد: صورت، دو كف دست، دو سر زانو، دو انگشت ‏بزرگ پا. بنابراین، اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى‏ماند تا سجده كند. خداوند مى‏فرماید: «و انّ المساجد الله» یعنى ‏اعضاى هفتگانه سجده از آن خداست و آنچه براى خداست، قطع ‏نمى‏شود.»

معتصم نیز جواب امام را پذیرفت. در این لحظه من (ابن ابى ‏داوود) از شدت ناراحتى ‏آرزوى مرگ كردم.

4- حكم محارب

در زمان معتصم برخى از راه هاى مواصلاتى، به ویژه راه خانه خدا، ناامن شده بود و عده‏اى راهزن براى كاروان ها مزاحمت ایجاد مى‏كردند. حاكم راهزنان را دستگیر كرد و منتظر ابلاغ‏ حكم از سوى خلیفه شد. معتصم با فقها مشورت و درخواست ‏حكم كرد. آنان در جواب به قرآن «انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فى‏الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من‏ الارض» استناد كردند و گفتند: هر كدام از این مجازات ها اجرا شود، حاكم اختیار دارد. امام جواد(ع) فرمود: این فتوا غلط است و در این زمینه باید بیشتر دقت كرد؛ زیرا این ‏افراد یا فقط راه را ناامن كرده و كسى را نكشته‏اند و مال كسى را نبرده‏اند، در این صورت فقط زندانى مى‏شوند و این همان تبعید است؛ ولى اگر هم راه ها را ناامن كرده‏اند و هم  كسى را كشته‏اند؛ باید به قتل برسند و اگر علاوه بر این دو مورد، اموال را نیز غارت كرده‏اند، باید به دار آویخته شوند..

5- نهى از اظهار نظر در امور دینى

عده‏اى از بزرگان شیعه در بغداد گرد آمدند و در سوگ امام رضا(ع) به گریه و زارى پرداختند. یونس‏ به آنان گفت: از گریه دست ‏بردارید. براى امر امامت چاره‏اى‏ بیندیشید و ببینید تا این كودك - امام جواد(ع‏)- بزرگ شود، چه كسى‏ عهده‏دار امامت ‏شیعه گردد و ما مسایل خود را از چه كسى بپرسیم. در این هنگام، ریان بن صلت‏ گفت: معلوم شد تو در عقیده‏ات در مورد امامت استوار نیستى؛ زیرا اگر امر امامت از جانب خدا باشد، فرقى بین طفل یك روزه و پیرمرد صدساله نیست. سپس حدود هشتاد نفر از بزرگان شیعه براى انجام‏ مراسم حج و دیدار با امام جواد(ع) عازم مدینه شدند. آنها هنگام ‏ورود به مدینه به خانه امام صادق(ع) كه در آن هنگام خالى از سكنه بود. رفتند. بعد از مدتى عموى امام جواد(ع) (عبدالله بن‏ موسى) وارد شد و در صدر مجلس نشست. شخصى بلند شد و گفت: عبدالله ‏پسر رسول خدا است و هر كس پرسشى دارد، از او بپرسد. او مى‏خواست‏ زمینه جانشینى عبدالله بن موسى را به جاى امام رضا(ع) فراهم ‏سازد. چند نفر از حاضران مسایلى را پرسیدند، ولى عبدالله ‏پاسخ هاى نادرست داد. شیعیان غمگین و ناراحت ‏شدند و تصمیم‏ گرفتند. مدینه را ترك كنند. در این هنگام، امام جواد(ع) وارد شد، به پرسش هاى شیعیان پاسخ هاى درست و قانع كننده داد.

6- تشكیلات امام(ع) در برابر خلیفه

على بن مهزیار، وكیل امام مى‏گوید: در سال 220 از نظر اقتصادى فشار زیادى به شیعیان وارد گردید و حكومت اموال بسیارى ‏از آنان را به عنوان مالیات مصادره كرد. در آن سال، من نامه‏اى ‏به امام نوشتم و این مشكلات را بیان كردم. امام در جواب فرمود: چون سلطان به شما ستم كرده است و شیعیان تحت فشار قرار دارند، امسال من خمس را فقط در طلا و نقره‏اى كه سال بر آن گذشته ‏است. واجب كردم. دیگر وسایل زندگى مانند حیوانات، ظروف، سود سالیانه، باغ ها و كالاها خمس ندارد. این تخفیف از ناحیه من‏ به شیعیان است تا فشار دستگاه حاكم آنان را مستاصل نكند.

7- افراط و تفریط، ممنوع

خطر انحراف فكرى همیشه جوامع را تهدید مى‏كند. گروهى درباره‏ مسایل اعتقادى راه افراط پیش مى‏گیرند و عده‏اى راه تفریط .

پیامبر بزرگوار اسلام(ص) هنگام رحلت، میزان و ملاك عقیده صحیح‏ را معرفى فرمود و كتاب و عترت را ملاك مصونیت از انحراف شمرد. متاسفانه در بین مسلمانان و شیعیان همیشه عده‏اى گرفتار افراط و دسته‏اى درگیر تفریط بودند. محمد بن سنان از كسانى است كه در محبت اهل‏ بیت، زیاده روى مى‏كرد. به همین جهت ‏برخى از علماى ‏رجال، او را به غُلو متهم مى‏كنند. او مى‏گوید: روزى خدمت امام ‏جواد(ع) نشسته بودم و مسایلى از جمله اختلافات شیعیان را مطرح‏ مى‏كردم. امام فرمود: اى محمد! خداوند قبل از هر چیز نور محمد(ص) و على(ع) و فاطمه(س) را خلق كرد؛ سپس اشیاء و موجودات دیگر را آفریده، طاعت اهل ‏بیت، را بر آنان واجب كرد و امور آنها را در اختیار اهل ‏بیت، قرار داد. بنابراین، فقط اهل‏ بیت حق دارند چیزى‏ را حلال و چیزى را حرام كنند و حلال و حرام آنان نیز به اراده ‏خداوند و با اجازه او است. اى محمد! دین همین است. كسانى كه‏ جلوتر بروند، انحراف و كج رفته‏اند و كسانى كه عقب بمانند، پایمال و ضایع خواهند شد. تنها راه نجات، همراهى اهل ‏بیت، است و تو نیز باید همین راه ‏را طى كنى.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.