تبیان، دستیار زندگی
با فتح شام در سال هفدهم هجری و پذیرش اسلام از سوی مردم این سرزمین، خلیفه اول و دوم برای تبلیغ و گسترش آیین اسلام و نیز آموزش قرآن و احكام دینی، تعدادی از صحابه بزرگ رسول خدا(صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله) و قاریان مدینه را به این سرزمین اعزام داشتند. دیری نپایی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحریف در کتب تاریخی شامیان

امام حسین علیه السلام، محرم

با فتح شام در سال هفدهم هجری و پذیرش اسلام از سوی مردم این سرزمین، خلیفه اول و دوم برای تبلیغ و گسترش آیین اسلام و نیز آموزش قرآن و احكام دینی، تعدادی از صحابه بزرگ رسول خدا(صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله) و قاریان مدینه را به این سرزمین اعزام داشتند. دیری نپایید كه گروه صحابه و تابعان به سوی شهرهای دمشق، حلب، حِمص و حَماة روان شدند. این مسأله علاوه بر حضور بسیاری از صحابه در فتح شام بود كه به گفته ابن سعد 113 نفر بودند.1

شهر حمص در جنوب دمشق، محل ملاقات و پیوستن اصحاب رسول ‏اللّه(صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله) به یكدیگر بود. «ابن مسلم خولانی» داخل مسجد حمص شد كه در آن سی تن از ریش سفیدان اصحاب را دیده بود و «كثیر بن مرّة الحضرمی» هفتاد بدری از صحابه رسول خدا(صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله) را در آنجا ملاقات كرده بود. آنان مقدمه لشكر اسلامی بوده و در آموزش فقه و قرآن در این سرزمین نقش مهمی داشتند.

بسیاری از تابعان در شام از «عبادة بن صامت»، «ابی درداء» و «معاذ بن جبل» فقه و از دیگران حدیث آموختند. این عده در پی درخواست اولین حاكم دوران اسلامی دمشق یعنی «یزید بن ابی سفیان»، از عمر بن خطاب خلیفه وقت به این سرزمین اعزام شده بودند.2 علاوه بر صحابه، بسیاری از فرزندزادگان ائمه بزرگوار شیعه نیز در شهرهای شام سكونت گزیده و در طی سده‏های اول و دوم هجری در این سرزمین به دیار باقی شتافتند كه مزار و آرامگاه آنان همواره مورد توجه مردم قرار می‏گرفت.

با توجه به فراوانی صحابه و زادگان ائمه و نیز احداث و ایجاد بقعه‏های متبرك و ساختمان‎ها و به دنبال آن ساخت مساجد و مدارس برای تعلیم قرآن و حدیث و فقه، جریانی برای ثبت شرح حال و سرگذشت این افراد و توصیف آن بقعه‏ها و اماكن مذهبی، یعنی تراجم‏نویسی و تاریخ محلی، پدید آمد و همین امر بعدها باعث ایجاد مكتب تاریخ‏نگاری گسترده‏ای شد كه نه تنها از مكاتب تاریخ‏نگاری حجاز و عراق كمتر نبود، بلكه گوی سبقت را نیز در بعضی از سده‏ها از آنان می‏ربود.

نخستین كسی كه كوشید، تاریخ گذشتگان و اعراب جاهلی را در این سرزمین احیا كند، «معاویة بن ابی سفیان» بود. چون وی همواره شیفته و فریفته وابستگی‎های حسَبی و نسَبی خود و زنده كردن ارزش‎های قبیله‏ای و قومی اعراب جاهلی و شاهان و سلاطین گذشته شبه جزیره بود؛ لذا كسانی را برای خواندن تاریخ پیشینیان و ثبت و تحریر شكوه و عظمت شاهان این سرزمین از یمن به دمشق فرا خواند. به گفته سامی الدهان «عبیده بن شُرَیه الجُرهُمی»، كه در سال هفتاد هجری درگذشت، از جمله محققانی بود كه برای نوشتن تاریخ عمومی این سرزمین دعوت گردید. متأسفانه تألیف او با عنوان «كتاب الملوك و اخبار الماضی» امروزه در دست نیست. كسانی چون الاوزاعی متوفی 157 هجری و ولید بن مسلم نیز چندین اثر تاریخی نوشتند كه هیچ ‏كدام از آنها باقی نمانده‏اند.3

نخستین كسی كه كوشید، تاریخ گذشتگان و اعراب جاهلی را در این سرزمین احیا كند، «معاویة بن ابی سفیان» بود. چون وی همواره شیفته و فریفته وابستگی‎های حسَبی و نسَبی خود و زنده كردن ارزش‎های قبیله‏ای و قومی اعراب جاهلی و شاهان و سلاطین گذشته شبه جزیره بود.

جریان تاریخ‏نگاری اسلامی در دوران خلافت امویان به ویژه «ولید و هشام بن عبدالملك» رشد و گسترش یافت؛ اینگونه تواریخ بر اساس خواست و تمایل خلفای اموی، كه به شدت با بنی هاشم و به ویژه اهل بیت و شیعه خصومت و دشمنی داشتند، به نگارش درمی‏آید. هر چند كه از آن كتاب‎ها در سده‏های دوم و سوم هجری چیزی در دست نیست، ولی بیشتر آثار و روایات ایشان در منابع مورخان سده‏های بعدی دستمایه كار تاریخ‏نگاری آنان گردید.

با انتقال خلافت به بغداد، حدود یك قرن، تاریخ‏نگاری در شام سستی گرفت تا این كه دوباره جانی تازه یافت لیكن تاریخنگاران این دوران به تألیف تاریخ عمومی اسلام كمتر علاقه‏ای نشان داده و بیشتر به تاریخ‏نگاری محلی پرداختند؛ كسانی چون ابن زوریق تنوخی4، الرَّبعی5، الخولانی6، ابن عدیم7، ابن عساكر8، ابن علی جراده9، ابن ابی طی10، ابن ابی ایاس و ابن ایاس11 در سده‏های پنجم و ششم هجری تاریخ‏نگاری شام را چهره‏ای دیگر بخشیدند. بعضی از آنان چون ابن ابی طی شیعه بوده و تاریخ تشیع در این سرزمین را بخوبی به تصویر كشیدند.

محرم

مكتب تاریخ‏نگاری اسلامی در شام با تألیف كتاب هشتاد جلدی «تاریخ مدینه دمشق» ابن عساكر (م 571) اوج بیشتری گرفت. این اثر شگفت‏انگیز، علاوه بر اهمیت آن درباره دمشق، منبع بسیار مهمی نیز برای تاریخ اسلام تلقی می‏گردد كه مجلدات مستقلی از آن درباره زندگی پیامبر(صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله)، علی بن ابی‏طالب و امام حسین(علیهما‏السلام) تصحیح شده و به چاپ رسیده و بسیار قابل توجه است. ابو شامه در قرن هفتم آن را در پانزده جلد و ابن منظور در همان سده آن را در سی جلد خلاصه كردند. دیری نپایید كه در سده هشتم، جریان تاریخ‏نگاری عمومی اسلامی در شام رشد كاملی یافت. كسانی چون «الذهبی» متوفای 748 ه.ق به تألیف تاریخ حجیم و گسترده‏ای در سی جلد با عنوان «تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام»12پرداخته و بر اساس شیوه سال‎نگاری به ثبت حوادث تاریخ اسلام از دوران پیامبر (صلی‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله) تا هنگام حیات خویش و نیز شرح سرگذشت و تراجم صحابه، مشاهیر و بزرگان اسلامی كه در هر سال وفات یافته بودند اقدام كرد. وی در مجلد سوم كتاب خود به بررسی حوادث سال 61 تا 80 هجری پرداخت و نمایی كلی از قیام امام حسین (علیه‏السلام) به دست داد.

مورخ مشهور دیگر این عصر «ابن كثیر دمشقی» (م 774 ه ق) بود كه به تألیف یك تاریخ عمومی اسلامی دست زد و آن را «البدایة و النهایة»13 یعنی آغاز و انجام نام نهاد. وی سلسله حوادث تاریخ اسلام را از ابتدا آغاز كرد و در چهارده مجلد منظم ساخت. در هشتمین مجلد آن هنگام ذكر حوادث سال 60 هجری مبحث مفصل و مستقلی را به قیام حسین(علیه‏السلام) اختصاص داد.

تاریخ‏نگاری شام در قرن هشتم و نهم و دهم دوباره به شیوه تاریخ محلی بازگشت و كسانی چون اربیلی 14، هروی 15، ابن حورانی16، ابن شاكر كتبی17، ابن رجب حنبلی18، ابن عبدالهادی 19، ابن طولون 20، ابن شحنه 21، ابن شداد 22، ابن عمری23، ابن عماد حنبلی 24، ابن البقاء بدری25، طباخ الحلبی26، عظیمی الحلبی 27، كامل الغزی 28، و ... به تألیف تواریخ محلی شام اقدام كردند.

بعضی از آن مورخان در مباحثی كه در باره شرح مكان‎های مذهبی و بویژه منتسب به شیعه ارائه كردند، گزارش‎ها و اطلاعات قابل توجهی را در مورد خاندان وحی و نبوت و نیز اهل بیت امام حسین(علیه‏السلام) در دوران اسارت در شام، ورود سرهای شهدا به دمشق، حضور اسیران در بارگاه یزید، محل قرار گرفتن سرهای شهدا، و نیز رأس الحسین(علیه‏السلام)، اماكن و بقعه‏های متبرك منسوب به شیعه چون باب الصغیر، مقبره زینب كبری، و رقیه، مشهد المحسن و مشهد الحسین در حلب و مسائل دیگری كه با فاجعه كربلا مرتبط بود به ‏ثبت رسانیدند.

بدیهی است تألیفات گسترده و فراوان این سرزمین، كه با افكار و عقاید مكتبی و مذهبی مخصوص به خود نگاشته شده، در مورد قیام حسینی و فاجعه عاشورا خالی از تحریف نیستند و بررسی همه آنها نیز با آن حجم وسیع، نیاز به یك تألیف گسترده و مستقل دارد. نگارنده در این مبحث تنها به ذكر دیدگاه چهار تن از مورخان، كه هر كدام گرایش سیاسی و مذهبی خاصی داشته و وابسته به تفكر خاصی بوده‏اند، می‏پردازد؛ اینان عبارتند از:

1ـ ابی عبدالله‏ حمدان الخصیبی(متوفی 334 ه.ق) صاحب كتاب «الهدایة الكبری» به عنوان شاخص غُلاة شیعه.

2ـ ابن عساكر دمشقی(متوفی 571 ه.ق) صاحب «تاریخ مدینه دمشق» از علمای شافعی و تقریبا بی‏طرف اهل سنت.

3ـ شمس الدین الذهبی(متوفی 748 ه. ق) صاحب «تاریخ اسلام» و «وفیات المشاهیر و الاعلام» به عنوان شاخص یك مكتب اهل سنت.

4ـ ابن كثیر دمشقی(متوفی 774 ه.ق) صاحب «البدایة و النهایة» به عنوان شاخص تاریخ‏نگاری وابسته اموی و شاگرد ابن تیمیه بنیانگذار فكری مكتب وهابیت.

«اصغر قائدان»

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی


1 ـ ابن سعد، طبقات الكبری، 7/115-111.

2 ـ نجدة خماش، الشام فی صدر الاسلام، 5624؛ احسان عبّاس، تاریخ بلاد الشام، 7/243-222.

3 ـ تاریخ‏نگاری در اسلام، ترجمه و تدوین یعقوب آژند، ص 106.

4 ـ متوفی 442 هجری در شهرك معرة النعمان است. كتاب وی كه در باره حوادث قرن پنجم هجری و فتوحات تركان و هجوم فرانكها به سرزمین شام و بویژه جلب است از بین رفته، ولی ابن ندیم در زبدة الحلب از آن بهره برده است.

5 ـ متوفی 444 هجری، كتابی در باب تاریخ دمشق نوشته كه ابن عساكر از آن بهره‏های فراوانی برده است.

6 ـ متوفی 365 هجری، كتابی به نام تاریخ داریا نوشته كه در سوریه به چاپ رسیده است.

7 ـ متوفی 660 هجری، كتابی عظیم در باب حلب نوشت و در آن تاریخی مفصل از شام در صدر اسلام تا قرن هفتم ارائه داد. كتاب او با نام بغیة الطلب فی تاریخ الحلب توسط سهیل زكار در 1988 در دمشق به چاپ رسید.

8 ـ متوفی 571 هجری مؤلف مشهور تاریخ مدینه و دمشق است كه در هشتاد جلد تألیف شده و جز بخشی از آن امروزه بر جای نمانده كه توسط صلاح الدین المنجد در دمشق به سال 1371 ق چاپ شده است.

9 ـ متوفی قرن ششم هجری است كه كتابی در باب حلب نوشته و ابن ندیم از اثر او بهره‏های فراوان برده است.

10 ـ متوفی 630 هجری، از شیعیان مشهور حلب بود كه بیش از ده كتاب تألیف كرد كه یكی از آنها معادن الذهب امروزه موجود است و سایر آثار او در تألیفات متأخران مورد بهره‏برداری قرار گرفته است.

11 ـ متوفی 555 هجری، ذیل تاریخ دمشق را نوشت كه توسط سهیل زكار در بیروت به سال 1403 به چاپ رسید.

12 ـ كتاب شمس الدین الذهبی با تحقیق عمر عبدالسلام تدمری در دارالكتاب العربی بیروت به سال 1410 به چاپ رسید.

13 ـ این كتاب در ده جزء و پنج مجلد در دارالفكر بیروت به سال 1398 تجدید چاپ شد.

14 ـ متوفی 726 هجری است. بخشی از تألیف او در مورد دمشق در دارالكتاب الظاهریة موجود است و هنوز به چاپ نرسیده است.

15 ـ هروی به شرح مزارات و بقاع متبركه شیعه در شام پرداخت. كتاب وی با نام زیارات الشام در دمشق به چاپ رسید.

16 ـ متوفی سده ششم هجری، زیارات الشام او در دمشق به سال 1981 م به چاپ رسید. این كتاب به شرح زندگی نامه صحابه، امامزادگان، سادات، صوفیه و عرفای سوریه پرداخته و تقریبا از كتاب هروی تقلید كرده است.

17 ـ متوفی 764 هجری، یك تألیف گسترده در باره مشاهیر اسلام با عنوان فوات الوفیات به رشته تصنیف درآورد كه در سال 1951 م توسط محی الدین عبدالحمید در قاهره به چاپ رسید. تألیفی نیز در تاریخ دمشق داشت.

18 ـ متوفی 795 هجری، در مورد مشاهیر فرقه خود یعنی حنابله تألیفی نگاشت كه با عنوان طبقات الحنابله در دمشق به چاپ رسید.

19 ـ متوفی 909 هجری و از مورخان شیعی شام است. وی كتابی با نام ثمار المقاصد فی ذكر المساجد در باره تاریخ مساجد دمشق و مشاهیری كه آنها را احداث كرده بودند نگاشت كه توسط محمّد اسعد طلس در بیروت به سال 1361 ق به چاپ رسید.

20 ـ متوفی 953 هجری در تاریخ صالحیه كتابی با نام القلائد الجوهریه فی تاریخ الصالحیه نوشت كه در سال 1956 م توسط محمّد احمد دهمان در دمشق چاپ شد.

21 ـ كتاب او با نام الدرالمنتخب من تاریخ الحلب در دمشق به سال 1404 ق چاپ شد.

22 ـ عزالدین محمّد بن علی بن ابراهیم بن شداد، الاعلاق الخطیرة فی ذكر امراء الشام و الجزیره، حققه یحیی ذكریا عباره، دمشق، وزارة الثقافه 1991 م.

23 ـ فضل‏اللّه‏ بن عمری در مورد مساجد دمشق بویژه جامع اموی تألیفاتی داشت كه یكی از آنها به نام الجامع الاموی توسط محمّد مطیع الحافظ به چاپ رسید.

24 ـ ابوالفلاح عبدالحی بن عماد حنبلی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت، دارالفكر، 1399 ق.

25 ـ ابن البقاء عبداللّه‏ البدری (قرن نهم)، نزهة الانام فی محاسن الشام، بیروت، دارالرائد، 1980 م.

26 ـ محمّد راغب طباخ الحلبی، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، صححه محمّد كمال، حلب، دارالقلم العربی، چاپ دوم 1408 ق.

27 ـ محمّد بن علی عظیمی الحلبی (م 556)، تاریخ الحلب، تحقیق ابراهیم زعرور، دمشق، 1984 م.

28 ـ كامل الغزی البابی الحلبی، نهر الذهب فی تاریخ الحلب، تحقیق شوقی شعث، محمود الفاخوری، حلب، دارالقلم العربی، 1412 ق.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.