فصلی با سالار شهیدان
یا اُخْتَ خَیرِ اَخٍِ یا بِنتَ خَیْرِ ابٍِ كِنایةً بِهِما عَنْ اَشْرَف النَّسَبِ مُتَنبَّی
ای خواهرِ بهترین برادر!
ای دخترِ والاترین پدر!
كه نشان از بهترین و والاترین تبار و ریشه و نسب داری!
شبهایی كه در حریم تنهایی و به مدد چراغ نورافشان شرح هایی چون شرح یازجی و شرح برقوقی، غرق دریای دیوان متنبّی میشدم و در امواجِ گاه شگفتانگیز تمثیلها و تشبیهات و نكات حكمی آن، دل غمگینم طراوت و تازگی میگرفت، با توصیفهایی مواجه میشدم كه بعضاًَ ذهنم را به سمت و سوی وقایع عاشورا و شخصیتهای به یادماندنی حماسهی كربلا و حال و هوای فرهنگ تشیع، رهنمون میشد. و این رهنمونی را هیچگاه از سر تصادف و یا گرایش باطنیام به تاریخ تشیع نمیدانستم و هرگز تمایل ذهنم را تحمیل به پیش دانستههای شخصی بر شعر متنبّی قلمداد نمیكردم، زیرا زندگینامهی شاعر بزرگ عرب یعنی ابوالطیّب متنبّی را خوانده بودم و میدانستم كه از كودكی و سپس در دوران نوجوانی در محیط كوفه و در حال و هوای فرهنگ شیعه نفس زده و خواسته و ناخواسته با تاریخ و سخنان و وقایع مربوط به تشیع آشنایی عمیق داشته است.
برگرفته از:
کتاب طلسم سنگ سید حسن حسینی