تبیان، دستیار زندگی
حکایت دیده افروزی‏ات، مرز نمی‏شناسد. آوازه‏ات از دروازه‏ها گذشته است، رسیده است به سرزمین ملائک. رازهای سر به مهر دانش را گشودی. دنیا برای تو تنگ بود. مؤمن در دنیا، آزاده در زندان است. تو مشعل برافروخته حق را به دست گرفتی و در پشت بام‏های تاریک، «علم ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داغدیده ی امروز...

امام باقر

داغدیده ی امروز، نخل‏های مدینه‏اند که نماز روزانه‏شان را با «قد قامت» گام‏های تو می‏خواندند.

داغدیده ی امروز، ابرهای حجازند که سحرها در آستانه گلخانه ی تو، می‏باریدند.

داغدیده امروز، تراشه‏های قلم‏اند و صفحه‏های کتاب که رایحه مسیحایی‏ات، لابه‏لای سطرهایشان جا مانده است.

آوازه‏ات فراگیر شده است.

گواهی می‏دهم به عشق، که روی دست‏های تو بزرگ شده است؛ به اندوه که خاطره‏ات بود از سال‏های دور؛ به رنج که نسخه اصیل‏اش را دیده بودی در کربلا.

در توان مرگ نیست که این‏همه بردباری را به دوش بگیرد؛ در توان خاک هم نیست. بال‏های تو بزرگ‏تر از میله‏های قفس است.

حکایت دیده افروزی‏ات، مرز نمی‏شناسد. آوازه‏ات از دروازه‏ها گذشته است، رسیده است به سرزمین ملائک.

رازهای سر به مهر دانش را گشودی.

دنیا برای تو تنگ بود. مؤمن در دنیا، آزاده در زندان است.

تو مشعل برافروخته حق را به دست گرفتی و در پشت بام‏های تاریک، «علم الهدای» قافله‏های راه گم کرده شدی در بادیه‏های ناکجا آباد!

تو رازهای سر به مهر دانش را گشودی در مکتب‏خانه‏های بصیرت.

تبار دست نوشته‏های حکمت، به نستعلیق نگاه تو برمی‏گردد و خوانده شدن سنگ‏نوشته‏های خلقت، مرهون اشاره‏های توست.

از تلنگری که به جان‏های شیفته زدی، کاروان تمدن در اسلام شتاب گرفته است.

گواهی می‏دهم که...

گواهی می‏دهم به توحید که زیستن ات، تجلی‏گاه توحید بود در زمین، و سجاده‏ات، رو به قبله گل سرخ باز بود.

داغدیده ی امروز، تنها نخل‏های مدینه نیست؛ داغدیده ی امروز، روح و روان همه کسانی است که با قطب‏نمای چشم تو می‏گردد.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


میثم امانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.