تفاوتى كه میان حضرت على (علیه السلام) و دیگران وجود داشت این بود كه ارتباط او با مسجد هیچ وقت قطع نشده بود، او خانه زاد خدا بود و در كعبه دیده به جهان گشوده بود، بنابراین مسجد از روز نخست خانه او بود و این موقعیت، دیگر هرگز براى هیچ كس دست نداد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیوند برادرى با پیامبر صلی الله علیه و آله

امام علی (ع)

اخوت اسلامى از اصول اجتماعى آیین اسلام است . پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به صورت هاى مختلف در جهت استوار ساختن این پیوند كوشیده است .

پس از ورود مهاجران به مدینه ، براى نخستین بار، پیوند برادرى میان دو تیره از انصار، یعنى اوس و خزرج ، به دست پیامبر (صلی الله علیه و آله) گره خورد. این دو قبیله ، كه بومیان مدینه بودند و سالیان درازى با یكدیگر نبرد داشتند، در پرتو كوشش هاى رسول اكرم با یكدیگر برادر شدند و تصمیم گرفتند كه گذشته ها را فراموش كنند. هدف از عقد این پیوند آن بود كه اوس و خزرج ، كه دو ستون عمده ارتش اسلام را در برابر مشركان تشكیل مى دادند، كشت و كشتار و ظلم و تعدى به یكدیگر را به فراموشى بسپارند و صلح و صفا را جایگزین عداوت هاى دیرینه كنند.

براى بار دوم ، پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله) دستور داد كه یاران او، اعم از مهاجر و انصار، با یكدیگر برادر شوند و هر كدام براى خود برادرى بگیرد. چه بسا دو مهاجر با یكدیگر و یا یكى از مهاجران با یكى از انصار عقد اخوت بستند و دست یكدیگر را به عنوان برادرى فشردند و از این طریق یك نوع قدرت سیاسى معنوى بر سرآنان سایه افكند.

مورخان و محدثان اسلامى مى نویسند:

روزى پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) برخاست و خطاب به یاران خود فرمود: «تا خوا فى الله اخوین اخوین »یعنى در راه خدا دوتا دو تا با هم برادر شوید.

تاریخ در این مورد از افرادى نام مى برد كه به فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن روز با یكدیگر پیوند اخوت برقرار كردند. مثلاً ابوبكر با عمر، عثمان با عبدالرحمان بن عوف ، طلحه با زبیر، ابى بن كعب با ابن مسعود، عمار با ابو حذیفه ، سلمان باابو الدرداء و... پیوند برادرى بستند و اخوت این افراد به تصویب پیامبر رسید.

این پیوند برادرى كه در میان افراد معدودى صورت گرفت ، غیر آن اخوت همگانى و برادرى اسلامى است كه قرآن مجید آن را در مقیاس جهان اسلام اعلام كرده است و همه مؤمنان را برادر یكدیگر خوانده است .

تو برادر من در این جهان و سراى دیگر هستى . به خدایى كه مرا به حق برانگیخته است من كار برادرى تو را به عقب انداختم كه تو را برادر خود انتخاب كنم ، اخوتى كه دامنه آن هر دو جهان را فرا گیرد

حضرت على (علیه السلام) برادر پیامبر (صلی الله علیه و آله) است

رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) براى هر یك از افرادى كه در مسجد النبى حاضر بودند برادرى معین كرد. على (علیه السلام) در آن میان تنها ماند و براى او برادرى تعیین نشد. در این هنگام على (علیه السلام) با دیدگان اشك آلود به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید و گفت :

براى هر یك از یاران خویش برادرى تعیین كردى ولى میان من و كسى پیوند اخوت برقرار نفرمودى !

در این لحظه پیامبر اكرم كلام تاریخى خود كه را كه مبین مقام و موقعیت على (علیه السلام) از حیث قرب و منزلت او نسبت به پیامبر است خطاب به او فرمود:

«انت اخى فى الدنیا و الاخرة و الذى بعثنى بالحق ما اخزتك الا لنفسى . انت اخى فى الدنیا و الاخرة»(1)

تو برادر من در این جهان و سراى دیگر هستى . به خدایى كه مرا به حق برانگیخته است من كار برادرى تو را به عقب انداختم كه تو را برادر خود انتخاب كنم ، اخوتى كه دامنه آن هر دو جهان را فرا گیرد.

این كلام موقعیت حضرت على (علیه السلام) را نسبت به پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله)، از نظر معنویت و پاكى و از نظر اخلاص در اهداف دینى ، به خوبى روشن مى سازد و از میان دانشمندان اهل تسنن مؤلف «الریاض النضرة»به این حقیقت اعتراف كرده است .(2)

امام علی (ع)

از اینجا مبناى تفسیر آیه مباهله(2) به دست مى آید. علماى تفسیر به اتفاق كلمه مى گویند مقصود از عبارت - سوره آل عمران ، آیه 61

على بن ابى طالب (علیه السلام) است كه قرآن مجید او را "نفس پیامبر"و خود او شمرده است . زیرا تجاذب فكرى و روحى نه تنها دو هفكر را به سوى هم مى كشد بلكه گاهى دو فرد را شخص واحد نشان مى دهد.

اینكه هر موجودى همجنس خود را جذب و مخالف خود را دفع مى كند اختصاص به عالم اجسام و اجرام زمین و آسمان ندارد بلكه شخصیتهاى بزرگ جهان مظاهر جذب و دفعند; گروهى را جذب و گروه دیگرى را دفع مى كنند. این نوع كشش و گریز براساس سنخیت یا تضاد روحى پى ریزى شده است و سنخیت و تضاد است كه گروهى را دور هم گرد مى آورد و دیگرى را عقب مى راند.

از این مسئله در فلسفه اسلامى چنین تعبیر شده است <السنخیة علمة الانضمام >یعنى سنخیت و مشابهت ، مایه اجتماع و انضمام اشیاء است .

 

فضیلت دیگرى براى امام (علیه السلام)

پس از بناى مسجد النبى ، یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) در اطراف مسجد براى خود خانه هایى ساخته بودند كه یكى از درهاى آنها رو به مسجد باز مى شد. پیامبر گرامى به فرمان خدا دستور داد كه تمام درهایى را كه به مسجد باز مى شد ببندند،جز در خانه على بن ابى طالب را. این مطلب بر بسیارى از یاران رسول خدا گران آمد، از این رو پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر منبر رفت و چنین فرمود:

خداوند بزرگ به من دستور داده است كه تمام درهایى را كه به مسجد باز مى شود ببندم ، جز درخانه على را ; و من هرگز از پیش خود به بسته شدن درى و یا بازماندن آن دستور نمى دهم ; من در این مسایل پیرو فرمان خدا هستم (3)

تفاوتى كه میان حضرت على (علیه السلام) و دیگران وجود داشت این بود كه ارتباط او با مسجد هیچ وقت قطع نشده بود، او خانه زاد خدا بود و در كعبه دیده به جهان گشوده بود، بنابراین مسجد از روز نخست خانه او بود و این موقعیت، دیگر هرگز براى هیچ كس دست نداد

آن روز تمام یاران رسول خدا این موضوع را فضیلت بزرگى براى حضرت على (علیه السلام) تلقى كردند تا آنجا كه خلیفه دوم بعدها مى گفت : اى كاش سه فضیلتى كه نصیب على شد نصیب من شده بود، و آن سه فضیلت عبارتند از:

1- پیامبر دختر خود را در عقد على درآورد.

2- تمام درهایى را كه به مسجد باز مى شد بست، جز در خانه على را.

3- در جنگ خیبر پیامبر پرچم را به دست على داد (4)

تفاوتى كه میان حضرت على (علیه السلام) و دیگران وجود داشت این بود كه ارتباط او با مسجد هیچ وقت قطع نشده بود، او خانه زاد خدا بود و در كعبه دیده به جهان گشوده بود، بنابراین مسجد از روز نخست خانه او بود و این موقعیت، دیگر هرگز براى هیچ كس دست نداد. گذشته از این، حضرت على (علیه السلام) به طور قطع و در هر حال رعایت شئون مسجد را مى كرد ولى دیگران كمتر مى توانستند شئون مسجد را آن طور كه باید رعایت كنند.

 

پى‏نوشت ها:‌

1 . مستدرك حاكم ، ج 3 ص 14 استیعاب ، ج 3 ص 35

2 . ج 2 ص 16 نگارش محب الدین طبرى .

3 . مسند احمد، ج 3 ص 369 مستدرك حاكم ، ج 3 ص 125 الریاض النضرة، ج 3 ص 192و... .

4 . مسند احمد، ج 2 ص 26

بخش سیره و عترت تبیان


منبع:

فروغ ولایت؛ استاد آیةالله شیخ جعفر سبحانى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.