تبیان، دستیار زندگی
در دوران اسارت خاندان امام خسین علیه السلام، یك روز زنى طبقى از طعام آورد و در نزد حضرت زینب كبری گذارد. آن حضرت فرمود: این چه طعامى است؟ مگر نمى دانى كه صدقه بر ما حرام است ؟ عرض كرد: اى زن اسیر، به خدا قسم صدقه نیست ، بلكه نذرى است كه بر من لازم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قصه زنى كه نذر كرده بود

زینب

در دوران اسارت خاندان امام حسین علیه السلام، یك روز زنى طبقى از طعام آورد و نزد حضرت زینب كبری گذارد.

آن حضرت فرمود: این چه طعامى است؟ مگر نمى دانى كه صدقه بر ما حرام است ؟

عرض كرد: اى زن اسیر، به خدا قسم صدقه نیست ، بلكه نذرى است كه بر من لازم است و براى هر غریب و اسیر مى‌برم .

حضرت زینب (س) فرمود: این عهد و نذر چیست؟

عرض كرد: من در ایام كودكى در مدینه رسول خدا (ص) بودم و در آنجا به مرضى دچار شدم كه اطبا از معالجه آن عاجز آمدند. چون پدر و مادرم از دوستان اهل بیت بودند براى استشفا، مرا به خانه‌ی امیرالمؤمنین (ع) بردند و از بتول عذرا، فاطمه زهرا(س) طلب شفا نمودند. در آن حال حضرت حسین (ع) نمودار شد. امیرالمؤ منین (ع) فرمود: اى فرزند، دست بر سر این دختر بگذار و از خداوند شفاى این دختر را بخواه ! پس دست بر سر من گذاشت و من در همان حال شفا یافتم و از بركت مولایم حسین (ع) تاكنون مرضى در خود نیافتم . پس از آن ، گردش لیل و نهار مرا به این دیار افكند و از ملاقات موالیان خود محروم ساخت . لذا بر خود لازم كردم و نذر نمودم كه هر گاه اسیر و غریبى را ببینم ، چندان كه مرا ممكن مى‌شود براى سلامتى آقایم حسین (ع) به آنها احسان كنم ، باشد كه یك مرتبه دیگر به زیارت ایشان نایل بشوم و جمال ایشان را زیارت‌كنم .

امیرالمؤ منین (ع) فرمود: اى فرزند، دست بر سر این دختر بگذار و از خداوند شفاى این دختر را بخواه ! پس دست بر سر من گذاشت و من در همان حال شفا یافتم و از بركت مولایم حسین (ع) تاكنون مرضى در خود نیافتم

آن زن چون سخن را بدین جا رسانید، زینب (س) صیحه از دل بر كشید و فرمود: یا امة الله ، همین قدر بدان كه نذرت تمام و كارت به انجام رسید و از حالت انتظار بیرون آمدى . همانا من زینب دختر امیرالمؤمنینم و این اسیران ، اهل بیت رسول خداوند مبین هستند و این هم سر حسین (ع) است كه بر در خانه یزید منصوب است.

آن زن صالحه از شنیدن این كلام جانسوز، فریاد ناله بر آورد و مدتى از خود بیخود شد. چون به هوش آمد خود را بر روى دست و پاى ایشان انداخت و همى بوسید و خروشید و ناله‌ی وا سیداه ، وا اماماه و وا غریباه به گنبد دوار رسانید و چنان شور و آشوب بر آورد كه گفتى واقعه كربلا نمودار شده است . سپس در بقیه عمر خود از ناله و گریه بر حضرت سیدالشهداء (ع) ساكت نشد تا به جوار حق پیوست.

پیوند به :

برگهایی از حیات زینب كبری

فرشته‌ای كه برای زینب گریست

سه با بگو "یا زینب" و حاجت بگیر


ریاحین الشریعة ج 3 ص 188 ؛ 200 داستان از فضائل حضرت زینب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.