تبیان، دستیار زندگی
ما اگرچه موجوداتی مادی و خاکی و زمینی هستیم اما سابقه خوبی در وجودمان داریم و آن همان نور و نفخه ی الهی است که تعلق حقیقی ما به موجودی برتر و والا را اثبات می کند. گویی رنگ و بوی آن وجود کامل و بسیط حقیقی در ما وجود دارد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فلسفه و حکمت متعالیه در آینه ادعیه و اذکار ماه مبارک رمضان

دعا

ادعیه و اذکاری که از جانب ائمه هدی (علیهم السلام) بدست ما رسیده است پر از اسرار و حکمت هایی است که انسان را به تفکر واداشته و قلب او را مملو و سرشار از شوق به معرفت الهی می گرداند. زیرا بزرگانی که این مفاهیم را به ما تعلیم نموده اند خود انسانهای کاملی بودند که از سرچشمه  پاک معرفت الهی سیراب گشته اند. در ادعیه ی ماه مبارک رمضان نیز می توان این معارف را یافت و عطش جان را با آنها فرو نشاند.

سئوال اینجاست چگونه می شود خدایی که آن قدر بزرگ و با عظمت است این قدر به من که موجودی کوچک و مادی هستم نزدیک باشد؟!خدای بزرگی که خودش را با صفت «أعلی» و برتر معرفی کرده که در علو و برتری وبلند مرتبگی کسی را تاب همتایی با او نیست.

از جمله این ادعیه دعای ابوحمزه ثمالی است که از جمله ادعیه پرمحتوا و عمیقی است که سحرگاههای ماه رحمت الهی را مزین می گرداند. در فرازی از این دعا آمده است:

«الحمدالله الذی ادعوه فیجیبنی(1) »؛ ستایش خدایی را که او را می خوانم و او پاسخ می دهد.

خدایی که آن قدر به من نزدیک است که فقط کافی است از ته دل او را صدا بزنم. آن طور که خود فرمود: «و نحن أقرب إلیک من حبل الورید.(2)» ؛ خدایی که از رگ گردن هم به ما نزدیک تر است.

اما سئوال اینجاست چگونه می شود خدایی که آن قدر بزرگ و با عظمت است این قدر به من که موجودی کوچک و مادی هستم نزدیک باشد؟!خدای بزرگی که خودش را با صفت «أعلی» و برتر معرفی کرده که در علو و برتری وبلند مرتبگی کسی را تاب همتایی با او نیست. آنچنان که می فرماید: «سبح اسم ربک الأعلی(3)»؛ نام پروردگار والای خود را به پاکی تسبح نما. حال چگونه می شود با این خدای برتر و والا هم صحبت شد و صمیمانه و از روی صفا و یک رنگی با او همنشینی کرد؟

یک راه حل حکیمانه

حکمای اسلامی قاعده ای دارند به نام قاعده ی «بسیط الحقیقة» که از قواعد عقلی است که با برهان می توان آن را اثبات کرد و ایشان با به کار بردن این قاعده ی عقلی به سؤال مورد نظر ما پاسخ می گویند. این قاعده می گوید: «بسیط الحقیقة کلّ الأشیاء و لیس بشیء منها» (4) یعنی بسیط حقیقی همه اشیاء وجودی است در حالی که هیچ یک از آنها نیست.

به عبارت دیگر چون خداوند کامل ترین  موجودات است دارای وجودی است که هیچ ترکیب و نقص و قصوری در آن راه ندارد. چرا که در این صورت وجود او کاملترین نمی شد و چون کاملترین وجود است ذاتش بسیط (5) است یعنی صرف الوجود (6) و تمام الوجود است. به بیان دیگر بسیط حقیقی است. این موجود و ذات بسیط به واسطه  بساطت یعنی گستردگی وجودی اش همه ی موجودات را در بر می گیرد و شامل همه ی موجودات می شود. یعنی کلّ اشیاء وجودی است اما از سوی دیگر موجودات چون هر کدام نقص و کاستی دارند نمی توانند این وجود کامل باشند پس وجود کامل که همان وجود متعالی خداوند است اگرچه به خاطر وسعت و گستردگی وجودش همه ی موجودات را شامل می شود ولی هیچ یک از آنها نیست چون نقص و کاستی ها و ایرادات آنها را دارا نمی باشد.

ادعیه و اذکاری که از جانب ائمه هدی (علیهم السلام) بدست ما رسیده است پر از اسرار و حکمت هایی است که انسان را به تفکر واداشته و قلب او را مملو و سرشار از شوق به معرفت الهی می گرداند. زیرا بزرگانی که این مفاهیم را به ما تعلیم نموده اند خود انسانهای کاملی بودند که از سرچشمه  پاک معرفت الهی سیراب گشته اند.

بنابراین ما اگرچه موجوداتی مادی و خاکی و زمینی هستیم اما سابقه ی خوبی در وجودمان داریم و آن همان نور و نفخه ی الهی است که تعلق حقیقی ما به موجودی برتر و والا را اثبات می کند. گویی رنگ و بوی آن وجود کامل و بسیط حقیقی در ما وجود دارد و لذا با خداوند عالی و برتر، بیگانه نیستیم و چه بسا او از خود ما به ما نزدیک تر است چون حقیقت وجود ما خود اوست پس می شود ساده و صمیمی، بدون تکلف با او همراه شده و همنشینی کرد. فقط کافی است جوهر پاک و گوهر روح خود را پیش از این به دیگران نفروخته باشیم!

  ادامه دارد... 

  پی نوشت ها:   

1- دعای ابوحمزه ی ثمالی، مفاتیح الجنان نوشته شیخ عباس قمی.

2- سوره ی مبارکه ی ق آیه ی 16.

3- سوره ی مبارکه ی اعلی آیه ی 1.

4- این قاعده از جمله قواعد فلسفی مهم است که فلاسفه ی اسلامی بسیار از آن بهره جسته اند. بطوری که صدرالمتألهین شیرازی مؤسس حکمت متعالیه تقریباً در همه ی کتب خویش این قاعده را به کار برده است. برای اطلاع بیشتر در این زمینه بنگرید به: قواعد کلی فلسفه ی اسلامی تألیف دکتر غلامحسین ابراهیم دینانی – انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

5- ذات بسیط یعنی وجودی که بسیط باشد و بسیط حقیقی آن چیزی است که اصلاً جزء ندارد چه در خارج و چه در ذهن مثلاً صندلی دارای اجزای خارجی و ذهنی است پس بسیط نیست. بنابراین بسیط حقیقی وجود یکپارچه و گسترده ای است که همه ی موجودات دیگر را در بر می گیرد و آن وجود خداوند متعال است که چون همه ی کمالات را دارد و کاملترین وجودات است وجودش بسیط و بدون ترکیب است.

6- صرف الوجود یا وجود صرف یعنی موجودی که فقط وجود است و چیز دیگری نیست. وجود مجرد و محض و یکتا و یگانه. (لغت نامه دهخدا)

سایت تبیان

نجمه السادات رادفر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.