تبیان، دستیار زندگی
ابوذر،مسعودی و دیگر محققان گفته اند: خداوند 30 صحیفه بر حضرت ادریس علیه السلام نازل کرد. مرحوم مجلسی در آخر کتاب دعای بحارالانوار، بیست و نه صحیفه‌ از حضرت ادریس علیه السلام را از ابن متویه نقل کرده است .(12) برخی از مواعظ آن حضرت چنین است: 1. احدی نمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیمای حضرت ادریس (ع) در قرآن

حضرت ادریس


خداوند به وسیله پیامبران، راه هدایت را بر بندگان خود روشن کرده تا آنان به وسیله عقل و خرد خود، راه درست را انتخاب کرده و به سوی سعادت گام بردارند  .

در این مقاله به شناساندن یکی دیگر از پیامبران زنده، به نام ادریس نبی(ع) می پردازیم .

او پیامبری است که همراه حضرت عیسی(ع) در آسمان ساکن است و هنگام ظهور آخرین منجی، با او همراه خواهد شد .


از میان سلسله انبیای الهی ، چهار پیامبر هنوز هم زنده هستند و از خوان گسترده‌ نعم الهی ارتزاق می کنند که دو تن از ایشان در زمین و دو تن دیگر نیز در آسمان مأوی دارند .

دو پیامبر ساکن در زمین عبارتند از: حضرت خضر و حضرت الیاس علیهماالسلام و دو پیامبر جای گرفته در آسمان نیز، حضرت ادریس و حضرت عیسی علیهما السلام می باشند . در برخی روایات نیز بیان شده است که این چهار تن به هنگام ظهور آخرین سفیر حق ، با او خواهند بود و حضرت عیسی علیه السلام در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد.

سلسله نسب ادریس تا آدم

نسب حضرت ادریس علیه السلام با چهار واسطه به حضرت شیث بن آدم علیه السلام می رسد که سومین فرزند حضرت آدم علیه السلام پس از هابیل و قابیل محسوب می ‌شود. تورات می گوید: " یارد " پس از 162 سالگی ، صاحب فرزندی به نام ادریس شد و پس از آن هشتصد سال دیگر نیز در این جهان زیست و سپس وفات یافت . حضرت ادریس علیه السلام در 65 سالگی صاحب فرزندی به نام " متوشالح " گردید که پدر حضرت نوح علیه السلام است .1

اوصاف و نام ‌های ادریس

می گویند حضرت ادریس علیه السلام مردی بلند بالا و فراخ سینه بود . صدایش آهسته و گفتارش آرام و در راه رفتن گام ‌ها را کوتاه بر می ‌داشت .

او نخستین کسی بود که جامه دوخت و هرگاه سوزن می زد ، خدای را تسبیح می کرد و به یگانگی و بزرگی از او یاد می‌ کرد . هر روز برابر با اعمال تمامی مردم آن زمان ، تنها از وی عمل نیک به آسمان بالا می رفت .

در زمان آن حضرت، فرشتگان به میان مردم می آمدند و با آن ها دست می دادند ، به آن ها سلام می‌کردند ، با آن ها سخن می‌گفتند و نشست و برخاست و مجالست داشتند و این به آن سبب بود که مردم آن زمان ، مردمانی صالح و شایسته بودند و این جریان تا زمان حضرت نوح علیه السلام ادامه داشت و پس از آن قطع شد .

امام صادق علیه السلام درباره‌ فضیلت مسجد سهله فرمود: «هرگاه به کوفه رفتی، به مسجد سهله برو و در آنجا نماز گزار و حاجات خود را از خداوند بخواه؛ زیرا مسجد سهله، خانه‌ ادریس پیامبر بوده که در آن خانه خیاطی می کرد و نماز می گزارد ».2

در اوصاف آن حضرت چنین نوشته اند: «ادریس به مصر آمد و در آنجا سکونت گزید و به دعوت مردم به اطاعت از حق و امر به معروف و نهی از منکر مشغول گردید . حضرت سیاست و آداب تمدن و قوانین مملکتی را به مردم یاد داد و شیوه اداره شهرها و ساختمان آن ها را به مردم آموخت. مشروبات سکرآور و مست کننده را بر مردم حرام کرد ، زکات مال را برای کمک به ضعیفان واجب کرد و دستور تطهیر از خیانت و پرهیز از سگ و خوک را به آن ها داد و عیدهایی را برای مردم مقرر کرد تا در آن قربانی دهند . به آمدن پیامبران بعد از خود بشارت داد . حتی اوصاف پیامبر اسلام را برای مردم توصیف کرد . مردم را طبق برنامه‌ خاصی به خواندن نماز مأمور کرد . روزه گرفتن را برای مردم مقرر کرد . دستور جهاد با دشمنان دین را به آن ها داد و به زهد در دنیا و عدالت ترغیب کرد».3

در حدیثی از ابن عباس این چنین آمده است: « ملک الموت از خداوند اجازه خواست که برای زیارت حضرت ادریس علیه السلام به زمین بیاید و او را دیدار کند . خداوند به او اجازه داد و او نزد حضرت ادریس علیه السلام آمد و پس از مدتی مأنوس بودن با او ، حضرت ادریس علیه السلام او را شناخت و از وی خواست او را به آسمان بالا ببرد. ملک الموت از خداوند اجازه خواست و حضرت ادریس علیه السلام را به آسمان برد و پس از اینکه جهنم و بهشت را به وی نشان داد ، حضرت ادریس علیه السلام وارد بهشت شد و دیگر از آنجا بیرون نیامد و در آنجا به سر برد»

نام های حضرت ادریس (ع)

حضرت دارای نام های مختلفی بوده است. در نزد یونانیان «هرمس» (آرمس) نام دارد که به یونانی ستاره تیر یا عطارد می ‌باشد. شاید علت اینکه آنها حضرت را به این نام می خوانند، آن باشد که او به الهام الهی و به رأی ‌العین سیر ستارگان را می ‌دید .

یهودیان، حضرت را به نام «اخنوخ» یا «ایناخ» که در عبری به معنی کتاب مقدس است، می ‌شناسند .

ایرانیان حضرت را به نام « هوشنگ » و مسلمانان به «ادریس» می شناسند . به حضرت « اوریای ثالث» و یا «هرمس» نیز گفته ‌اند. مصریان نیز نام «طاط» را بر ‌او گذاشتند.4

ادریس در قرآن

حضرت ادریس در قرآن

در قرآن کریم این پیام ‌آور بزرگ توحید به سه صفت متّصف گردیده است : صبر و شکیبایی ، صدق و راستی و بلندی مقام و بزرگی: « وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِدْریسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا  ؛ و در این کتاب ، از ادریس (نیز) یاد کن، او بسیار راستگو و پیامبر (بزرگی) بود».5

همچنین فرموده است : « وَ إِسْماعیلَ وَ إِدْریسَ وَ ذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصّابِرینَ * وَ أَدْخَلْناهُمْ فی رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصّالِحینَ ؛ و اسماعیل و ادریس و ذا الکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم؛ چرا که آن ها از صالحان بودند ».6

همچنین قرآن درباره این پیامبر بزرگ چنین فرموده است : « وَ رَفَعْناهُ مَکانًا عَلِیًّا ؛ و ما او را به مقام والایی رساندیم».7 برخی از مفسران بر مبنای این آیه معتقدند، حضرت ادریس علیه السلام همانند حضرت عیسی بن مریم علیه السلام به آسمان صعود کرد و در دنیا نمرده است ؛ بلکه زنده است .

برخی دیگر از مفسران نیز از این آیه ، مکانت و منزلت قدر و علوّ و بزرگی این پیامبر را از نظر رفعت و عظمت شأن او برداشت کرده اند. 8

قاضی بیضاوی مؤلف کتاب " انوار التنزیل و اسرار التأویل " معتقد است ؛ « مکان علیّ » همان شرف نبوت است ، اما نظر دیگران از این کلمه را ، آسمان چهارم یا آسمان ششم یا بهشت بیان کرده است. 9

چگونگی صعود حضرت ادریس علیه السلام به آسمان

در کتاب‌ های قصص قرآنی ، داستان صعود حضرت ادریس علیه السلام به آسمان این‌گونه بیان شده است : « خداوند نسبت به یکی از فرشتگان خود خشم گرفت و بال و پرش را قطع کرد و او را در یکی از جزیره ‌ها انداخت و سال ‌ها در آن جزیره بود تا هنگامی که خداوند حضرت ادریس علیه السلام را مبعوث کرد. آن فرشته نزد حضرت ادریس علیه السلام آمد و از وی درخواست کرد نزد خدا دعا کند تا خداوند از وی بگذرد و بال و پرش را به او باز گرداند.

حضرت ادریس علیه السلام هم دعا کرد و خداوند از وی درگذشت و بال و پرش را به وی باز داد. آن فرشته که رهین منت حضرت ادریس علیه السلام بود ، به آن حضرت عرض کرد: آیا حاجتی داری؟ حضرت ادریس علیه السلام گفت: آری، می‌خواهم مرا به آسمان ببری تا ملک الموت را دیدار کنم ؛ زیرا با یاد وی زندگی بر من گوارا نیست. آن فرشته، حضرت ادریس علیه السلام را به آسمان چهارم آورد و در آنجا ملک الموت را دید که نشسته است و سر خود را از روی تعجب حرکت می دهد.

حضرت ادریس علیه السلام پیش آمد و به ملک الموت سلام کرد و پرسید: چرا سرت را تکان می دهی؟ ملک الموت جواب داد: پروردگار عزت به من فرمان داد جانت را میان آسمان چهارم و پنجم بگیرم و تو را قبض روح کنم و من در فکر بودم که چگونه با این همه فاصله بسیاری که میان آسمان چهارم با سوم و میان آسمان سوم با دوم و میان آسمان دوم با اول، همچنین میان اول با زمین است، من مأمور شده ‌ام که در آسمان چهارم جانت را بگیرم تا اکنون که تو را دیدار کردم، سپس جانش را در همان ‌جا بگرفت ». 10

می گویند حضرت ادریس علیه السلام مردی بلند بالا و فراخ سینه بود . صدایش آهسته و گفتارش آرام و در راه رفتن گام ‌ها را کوتاه بر می ‌داشت. او نخستین کسی بود که جامه دوخت و هرگاه سوزن می زد ، خدای را تسبیح می کرد و به یگانگی و بزرگی از او یاد می‌ کرد . هر روز برابر با اعمال تمامی مردم آن زمان ، تنها از وی عمل نیک به آسمان بالا می رفت

در حدیثی از ابن عباس این چنین آمده است: « ملک الموت از خداوند اجازه خواست که برای زیارت حضرت ادریس علیه السلام به زمین بیاید و او را دیدار کند . خداوند به او اجازه داد و او نزد حضرت ادریس علیه السلام آمد و پس از مدتی مأنوس بودن با او ، حضرت ادریس علیه السلام او را شناخت و از وی خواست او را به آسمان بالا ببرد. ملک الموت از خداوند اجازه خواست و حضرت ادریس علیه السلام را به آسمان برد و پس از اینکه جهنم و بهشت را به وی نشان داد ، حضرت ادریس علیه السلام وارد بهشت شد و دیگر از آنجا بیرون نیامد و در آنجا به سر برد». 11

کتاب آسمانی

کتاب آسمانی حضرت ادریس علیه السلام

ابوذر،مسعودی و دیگر محققان گفته اند: خداوند 30 صحیفه بر حضرت ادریس علیه السلام نازل کرد. مرحوم مجلسی در آخر کتاب دعای بحارالانوار، بیست و نه صحیفه‌ از حضرت ادریس علیه السلام را از ابن متویه نقل کرده است. 12

برخی از مواعظ آن حضرت چنین است:

1. احدی نمی تواند شکر نعمت ‌های خدا را مانند اکرام و نعمت بخشی به خلق وی را به جا آورد .

2. خوبی دنیا، موجب حسرت و بدی آن ، موجب پشیمانی است .

3. از کسب ‌های پست بپرهیزید .

4. زندگی و حیات جان، به حکمت و فرزانگی است.

5. کسی که قناعت نداشته و از حد کفاف بگذرد، هیچ چیز او را بی نیاز و سیر نخواهد کرد. 13

زهرا رضائیان

بخش قرآن تبیان


پی نوشت ها:

1. تورات، سفر تکوین، باب پنجم، فقرات18تا26.

2. راوندی، قصص الانبیاء، ص78 و رسولی محلاتی، هاشم، قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، ص44.

3. نجار، عبدالوهاب، قصص الانبیاء، ص 26.

4. خزائلی، محمد، اعلام قرآن،ص 3 و102.

5. مریم: 56.

6. انبیاء: 86-85.

7. مریم: 57.

8. ر.ک: دائره الفرائد در فرهنگ قرآن ،جلد اوّل.

9. ر.ک: اعلام قرآن، ص 99.

10. بحارالانوار، ج11، ص227.

11. ر.ک: قصص انبیاء، ص 77.

12. ر.ک: بحار الانوار، ج11، ص 228.

13. ر.ک: قصص الانبیاء، ص28.