تبیان، دستیار زندگی
شیطان چیست ؟ و چگونه مى خواهد استراق سمع کند؟ و چه چیز را استراق مى کند؟ همه اینها از غیب هاى الهى است که از خلال نصوص نمى توان به آن دست یافت ، و پرداختن به آن نتیجه اى ندارد، زیرا بر عقیده ما چیزى نمى افزاید، و جز اشتغال فکر انسان به امرى که به او ارتبا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهاب ها تیرهایی بر دل شیاطین!

شهاب

در یک شب تاریک و پر ستاره نظرى به آسمان بیفکنید، ستارگانى که در هر گوشه و کنار به صورت گروه گروه دور هم جمع شده اند، گوئى هر دسته براى خود انجمنى دارند، و آهسته نجوى مى کنند، بعضى خیره خیره به ما نگاه کرده اصلا چشمک نمى زنند و بعضى مرتبا چشمک مى زنند، گوئى ما را به سوى خود مى خوانند، بعضى آنچنان مى درخشند که خیال مى کنیم دارند به ما نزدیک مى شوند، و بعضى با نور کمرنگ خود گوئى از آن اعماق آسمان هاى دور فریاد بى صدائى مى کشند که ما هم اینجائیم !

این منظره زیباى شاعرانه که شاید براى بعضى بر اثر تکرار مشاهده ، عادى جلوه کند بیش از آنچه فکر کنیم دیدنى و جالب و شو ق انگیز است .

و از نظر زیبائی هاى علمى و اسرار بسیار فراوان ، چهره آسمان آنچنان زیبا است که هزاران سال است چشم همه دانشمندان را به خود مشغول داشته به ویژه امروز که با نیرومندترین تلسکوپ ها و دوربین هاى عظیم نجومى به سوى آن خیره مى شوند و هر زمان اسرار تازه اى از این عالم پر غوغا، و در عین حال خاموش ، براى مردم جهان کشف مى کنند.

راستى "چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستى "!...

قرآن میگوید : «وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاء بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ »1 ؛  ما در آسمان برج هائى قرار دادیم ، و آنرا براى بینندگان تزیین کردیم.

« وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَیْطَانٍ رَّجِیمٍ »2 ؛ ما این آسمان را از هر شیطان رجیم و شوم و ملعون محفوظ داشته ایم.

«إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ» 3 ؛ مگر آن شیطان هائى که هوس (استراق سمع و خبرگیرى دزدکى ) کنند، که شهاب آشکار آنها را تعقیب مى کند و به عقب مى راند.

چگونه شیاطین بوسیله شهاب از آسمان رانده مى شوند؟!

این آیه از آیاتى است که مفسران در تفسیر آن بسیار سخن گفته اند و هر یک مسیر خاصى را پیموده و برداشت معینى از آن دارند.

و از آنجا که عین همین مضمون در سوره صافات (آیه 6 و 7) و سوره جن (آیه 9) آمده و از مسائلى است که ممکن است براى افراد نا آگاه سؤ الهاى بدون جوابى ترسیم کند لازم است نخست نظرى به آراء مفسران بزرگ اسلامى بیفکنیم ، سپس آنچه را که ترجیح مى دهیم بیان کنیم .

1 - بعضى مانند نویسنده (تفسیر فى ظلال) چنین مى نویسد: شیطان چیست ؟ و چگونه مى خواهد استراق سمع کند؟ و چه چیز را استراق مى کند؟ همه اینها از غیب هاى الهى است که از خلال نصوص نمى توان به آن دست یافت ، و پرداختن به آن نتیجه اى ندارد، زیرا بر عقیده ما چیزى نمى افزاید، و جز اشتغال فکر انسان به امرى که به او ارتباط خاصى ندارد و او را از انجام عمل حقیقیش در این زندگى باز مى دارد ثمره اى نخواهد داشت ، به علاوه درک تازه اى نسبت به حقیقت جدیدى به ما نمى دهد!.

"نجوم" مفهوم معنویش  اشاره به دانشمندان و شخصیت هائى است که روشنى بخش جوامع انسانى هستند، .

ولى نباید تردید داشت که قرآن یک کتاب بزرگ انسانسازى و تربیت و حیات است ، اگر چیزى ارتباط به حیات انسان ها نداشته باشد مطلقا در آن مطرح نخواهد شد، همه آن درس است ، درس زندگى ، به علاوه هیچکس نمى تواند این سخن را بپذیرد که در قرآن حقایق ناگشودنى باشد، مگر قرآن نور و کتاب مبین نیست ؟ و مگر براى فهم و تدبر و هدایت مردم نازل نشده ؟ چگونه فهم این آیات به ما ارتباط ندارد؟ به هر حال این طرز موضعگیرى را در برابر این گونه آیات و مانند آن پسندیده نیست.

2 - جمع قابل توجهى از مفسران ، مخصوصا مفسران پیشین ، اصرار دارند که معنى ظاهرى آیات را کاملا حفظ کنند:

"سماء" اشاره به همین آسمان است ، و "شهاب" اشاره به همین شهاب است (همین سنگریزه هاى سرگردانى است که در این فضاى بیکران در گردشند و گاه گاه که در حوزه جاذبه زمین قرار مى گیرند و به سوى زمین کشیده مى شوند و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، داغ و سوزان و شعله ور و خاکستر مى شوند).

و "شیطان" همان موجودات خبیثه متمردند که مى خواهند به آسمان ها بروند و گوشه اى از اخبار این عالم ما که در آسمان ها منعکس ‍ است ، از طریق استراق سمع (گوش دادن مخفیانه ) در یابند، و به دوستان خود در زمین برسانند، ولى شهاب ها همچون تیر به سوى آنها پرتاب مى شوند و آنها را از رسیدن به این هدف باز مى دارند.

3 - جمعى دیگر از مفسران مانند مفسر عالیقدر "مؤ لف المیزان " و "طنطاوى "در تفسیر "لجواهر" تعبیرات آیات فوق را از قبیل تشبیه و کنایه و ذکر امثال و به اصطلاح بیان (سمبولیک ) دانسته ، و این تشبیه و کنایه را به صورت هاى گوناگونى بیان داشته اند:

شیطان

الف : در تفسیر المیزان چنین مى خوانیم : آنچه به عنوان یک احتمال مى توان در اینجا گفت این است این گونه بیانات در کلام الهى از قبیل امثالى است که براى روشن شدن حقایق غیر حسى در لباس حسى ذکر مى شود، همانگونه که خداوند مى فرماید: « وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ»4 ؛  اینها مثالهائى است که براى مردم مى زنیم و جز عالمان آنها را درک نمى کنند. و امثال این تعبیرات در قرآن فراوان است ، مانند عرش ، کرسى ، لوح ، کتاب .

بنابراین منظور از آسمان که جایگاه فرشتگان است ، یک عالم ملکوتى و ماوراء طبیعى است ، که از این جهان محسوس ، برتر و بالاتر است ، و منظور از نزدیک شدن شیاطین به این آسمان براى استراق سمع و پرتاب کردن شهب به آنها آنست که آنها مى خواهند به جهان فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهى یابند، ولى آنها شیاطین را با انوار معنوى ملکوتى که تاب تحمل آن را ندارند مى رانند.

ب : "طنطاوى" در تفسیر معروف خود، نظریات مختلفی دارد که برای اختصار یکی را نقل میکنیم وی  مى گوید:

آن گروه از دانشمندان حیله گر و ریاکار و مردم عوامى که از آنها پیروى مى کنند شایستگى و اهلیت آنرا ندارند که از عجائب آسمان ها و شگفتی هاى عالم بالا و کرات بیکرانش و نظم و حسابى که بر آنها حکومت مى کند، آگاه شوند، خداوند این علم و دانش را از آنها ممنوع ساخته ، و این آسمان پر ستاره زیبا و مزین را با آنهمه اسرارش در اختیار کسانى گذاشته که عقل و هوش و اخلاص و ایمان دارند.

طبیعى است که گروه اول از نفوذ در اسرار این آسمان منع مى شوند، و هر شیطان رانده شده درگاه الهى ، خواه از جنس بشر باشد یا غیر بشر، حق وصول به این حقایق را ندارد، و هرگاه به آن نزدیک شود رانده و مطرود مى گردد، این گونه افراد ممکن است سالها زندگى کنند و بعد بمیرند ولى هرگز به این اسرار، دست نیابند، آنها چشم هاى باز دارند و لیکن چشم آنها قدرت دید این حقایق را ندارد، مگر نه این است که علم را جز عاشقانش و جمال را جز عارفانش درک نمى کنند و نمى بینند؟.

قرآن یک کتاب بزرگ انسانسازى است ، اگر چیزى ارتباط به حیات انسان ها نداشته باشد مطلقا در آن مطرح نخواهد شد، همه آن درس زندگى ، به علاوه هیچکس نمى تواند این سخن را بپذیرد که در قرآن حقایق ناگشودنى باشد،

بعضى دیگر گفته اند که: اکتشافات اخیر نشان داده که یک سلسله امواج نیرومند رادیوئى از فضاهاى دور دست ، مرتبا پخش مى شود که مى توان آنها را در کره زمین با دستگاه هاى گیرنده مخصوص به خوبى گرفت ، هیچکس بدرستى نمى داند سرچشمه این امواج فوق العاده نیرومند کجاست ؟ ولى دانشمندان مى گویند احتمال قوى دارد که در کرات دور دست آسمانى موجودات زنده فراوانى هستند که از نظر تمدن از ما بسیار پیشرفته ترند و به همین دلیل مى خواهند اخبارشان را در جهان پخش کنند و در آن اخبار مسائلى است که براى ما تازگى دارد، موجوداتى که آنها را پرى مى نامیم مى کوشند، از این امواج استفاده کنند، ولى اشعه نیرومندى آنها را بدور مى راند.

این بود نظرات گوناگون مفسران و دانشمندان .

نتیجه بحث :

براى نتیجه گیرى کامل مقدمتا به چند نکته توجه کنیم :

بارش شهاب

1 - کلمه "سماء" (آسمان ) در بسیارى از آیات قرآن به معنى همین آسمان مادى است در حالى که در بعضى دیگر از آیات قطعا به معنى آسمان معنوى و مقام بالا است .

مثلا در آیه 40 سوره اعراف مى خوانیم : « إِنَّ الَّذِینَ كَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء» ؛  آنها که آیات ما را تکذیب کردند و در برابر آن تکبر ورزیدند درهاى آسمان به رویشان گشوده نمى شود.

ممکن است منظور از آسمان در اینجا کنایه از مقام قرب خدا بوده باشد همانگونه که در آیه 10 سوره فاطر مى خوانیم : سخنان پاکیزه به سوى او بالا مى روند و عمل صالح را ترفیع مى دهد.

روشن است که اعمال صالح و سخنان پاکیزه چیزى نیستند که به سوى این آسمان بالا روند بلکه به سوى مقام قرب خدا پیش مى روند و عظمت و رفعت معنوى مى یابند.

اصولا تعبیر به "انزل " و "نزل" در مورد آیات قرآن به روشنى این معنى را مى رساند، که منظور "نزول" و فرود آمدن  از مقام قدس پروردگار بر قلب پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) است .

در یکى از آن احادیث مى خوانیم :کذلک الکافرون لا تصعد اعمالهم الى السماء ؛ همین گونه هستند کافران ، اعمال به آسمان بالا نمى رود.

روشن است که آسمان در این گونه احادیث ، اشاره به این آسمان حسى نیست و از اینجا نتیجه مى گیریم که آسمان هم در مفهوم مادى آن استعمال مى شود و هم در مفهوم معنوى آن .

2 - نجوم (ستارگان ) نیز یک مفهوم مادى دارد که همین ستارگانى هستند که در آسمان دیده مى شوند، و یک مفهوم معنوى که اشاره به دانشمندان و شخصیت هائى است که روشنى بخش جوامع انسانى هستند، و همان گونه که مردم راه خود را در شبهاى تاریک در بیابانها و بر صفحه اقیانوس ها بوسیله ستارگان پیدا مى کنند، توده هاى جمعیت در اجتماعات انسانى نیز راه زندگى و سعادت و حیات را به کمک این دانشمندان و رهبران آگاه و با ایمان مى یابند.

قرآن دریاى بیکران است و ممکن است دانشمندان آینده در زمینه این آیات به حقایق تازه اى دست یابند که امروز به آن دست نیافته ایم .

حدیث معروفى که از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده مثل اصحابى فیکم کمثل النجوم بایها اخذ اهتدى ... ؛  یاران من همچون ستارگانند که به هر کدام اقتدا شود مایه هدایت است . نیز اشاره به همین معنى مى کند.

شیطان پرستی

3 - از روایات متعددى که در تفسیر آیات مورد بحث وارد شده استفاده مى شود که ممنوع شدن شیاطین از صعود به آسمان ها و رانده شدنشان بوسیله نجوم هنگام تولد پیامبر بود، و از بعضى از آنها استفاده مى شود که به هنگام تولد عیسى تا حدى ممنوع شدند و پس از تولد پیامبر بطور کامل ممنوع گشتند.

از مجموعه آنچه گفتیم چنین مى توان حدس زد که "سماء"در اینجا به مفهوم معنوى اشاره مى کند و کنایه از آسمان حق و ایمان و معنویت است .و همواره شیاطین در تلاشند تا به این محدوده راه یابند و از طریق انواع وسوسه ها در دل مؤ منان راستین و حامیان حق نفوذ کنند.

اما مردان الهى و رهبران راه حق از پیامبران و امامان گرفته تا دانشمندان متعهد، با امواج نیرومند علم و تقوایشان بر آنها هجوم مى برند و آنانرا از نزدیک شدن به این آسمان مى رانند.

این موضوع نیز بسیار قابل ملاحظه است که پیدایش شهاب تنها در جو زمین است که بر اثر برخورد قطعات سنگ به هواى اطراف زمین و شعله ور شدن آنها پیدا مى شود و الا در بیرون جو زمین شهابى وجود ندارد البته در بیرون جو زمین سنگهاى سرگردانى در حرکتند ولى به آنها شهاب گفته نمى شود مگر زمانى که وارد جو زمین گردد و داغ و شعله ور شود، و در برابر چشم انسان به صورت خط آتشى نمایان گردد به گونه اى که تصور مى شود ستاره اى است در حال حرکت و این را نیز مى دانیم که انسان امروز بارها از این جو زمین به خارج عبور کرده و بسیار از آن فراتر  رفته است .

بنابراین اگر منظور همین شهاب مادى و آسمان مادى باشد، باید پذیرفت که این منطقه براى دانشمندان بشر کشف شده و مطلب اسرار آمیزى در آن وجود ندارد.

کوتاه سخن اینکه با قرائن و شواهد فراوانى که ذکر کردیم به نظر مى رسد که منظور از آسمان آسمان حق و حقیقت است ، و شیاطین همان وسوسه گران هستند که مى کوشند به این آسمان راه یابند و استراق سمع کنند و به اغواى مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب یعنى رهبران الهى و دانشمندان با امواج نیرومند قلمشان آنها را به عقب مى رانند و طرد مى کنند.

ولى قرآن دریاى بیکران است و ممکن است دانشمندان آینده در زمینه این آیات به حقایق تازه اى دست یابند که امروز به آن دست نیافته ایم .

منبع تفسیر نمونه جلد11

فرآوری : محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان


1- سوره حجر آیه 16.

2- سوره حجر آیه 17.

3- سوره حجر آیه 18.

4- سوره عنکبوت آیه 43.