تبیان، دستیار زندگی
از جمله منشأهایی که قرآن برای خطا ذکر می‏کند، یکی این است که انسان گمان را به جای یقین بگیرد. اگر بشر خود را مقید کند که در مسائل تابع یقین باشد و گمان را به عوض یقین نپذیرد، به خطا نخواهد افتاد. (6) قرآن روی این مسئله بسیار تاکید نموده است و حتی در یک
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منشأهای خطا از نظر قرآن

قرآن کریم

از جمله منشأهایی که قرآن برای خطا ذکر می‏کند، یکی این است که انسان گمان را به جای یقین بگیرد.1  اگر بشر خود را مقید کند که در مسائل تابع یقین باشد و گمان را به عوض یقین نپذیرد، به خطا نخواهد افتاد.2 قرآن روی این مسئله بسیار تاکید نموده است و حتی در یک جا تصریح دارد که بزرگترین لغزشگاه فکری بشر همین پیروی از گمان است و یا در جای دیگر خطاب به پیامبر می‏فرماید:

وَ إِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوكَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ .3

اکثر مردم زمین چنین‏اند که از گمان پیروی می‏کنند. تو هم اگر بخواهی از آنها پیروی کنی، تو را نیز گمراه می‏کنند چون مردم تابع گمانند نه یقین و به همین دلیل خطا می‏کنند.

و یا در آیه دیگری می‏فرماید: وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ 4  آنچه را که بدان علم نداری پیروی مکن.

این تذکری است که در طول تاریخ اندیشه بشر اول بار قرآن به بشر داده است و او را از اینگونه خطا نهی کرده است.

دومین منشا خطا در ماده استدلال که بالاخص در مسائل اجتماعی مطرح می‏شود مسئله تقلید است. بسیاری از مردم این گونه‏اند که چیزهای مورد باور اجتماع، باورشان می‏شود. یعنی چیزی که در اجتماع مورد قبول قرار گرفته است و یا نسلهای گذشته آن را پذیرفته‏اند صرفا به دلیل این که نسلهای گذشته آن را قبول کرده‏اند می‏پذیرند.5 قرآن می‏فرماید هر مسئله‏ای را با معیار عقل بسنجید نه اینکه هر چه نیاکان شما انجام دادند آن را سند بدانید، یا آنکه آن را به کلی طرد کنید. بسا مسائل هست که در گذشته مطرح شده و در همان موقع هم غلط بوده اما مردم آن را پذیرفته‏اند و بسا مسائل درست که در زمانهای دور عرضه شده اما مردم به دلیل نادانی از قبول آن خوداری کرده‏اند. در پذیرش این مسائل باید از عقل و اندیشه مدد گرفت نه اینکه کورکورانه به تقلید پرداخت. قرآن اغلب پیروی از آباء و اجداد را در مقابل عقل و فکر قرار می‏دهد:

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلاَ یَهْتَدُونَ.6

به ایشان گفته می‏شود از دستورات الهی پیروی کنید. می‏گویند آیا از روشهای پدرانمان دست برداریم؟ آیا اگر پدران و مادران شما شعور نداشتند، شما باید جریمه بی‏شعوری آنها را بدهید.

قرآن تاکید می‏کند که قدمت‏ یک اندیشه نه دلیل کهنگی و غلط بودن آن است و نه موجب درستی آن، کهنگی در امور مادی راه می‏یابد اما حقایق هستی هر قدر که زمان بر آنها گذشته باشد کهنه و فرسوده نمی‏شوند. حقیقتی مثل «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم‏» تا دنیا دنیاست، پابرجا و استوار و صادق است. قرآن می‏گوید باید با سلاح عقل و اندیشه با مسائل روبرو شد. نباید عقیده‏ای درست را به دلیل آنکه دیگران برچسب به انسان می‏زنند رها کرد و نباید عقیده‏ای را به صرف تعلق داشتن به این یا آن شخصیت بزرگ و معروف پذیرفت. در هر زمینه‏ای باید خود به تحقیق و بررسی در مورد مسائل پرداخت.7 عامل موثر دیگر در ایجاد خطا، که قرآن از آن یاد می‏کند، پیروی از هوای نفس و تمایلات نفسانی و داشتن غرض و مرض است. به قول مولوی:

چون غرض آمد هنر پوشیده شد       صد حجاب از دل بسوی دیده شد

اکثر مردم زمین چنین‏اند که از گمان پیروی می‏کنند. تو هم اگر بخواهی از آنها پیروی کنی، ته را نیز گمراه می‏کنند چون مردم تابع گمانند نه یقین و به همین دلیل خطا می‏کنند. (سوره انعام آیه 116)

قرآن

در هر مسئله‏ای تا انسان خود را از شر اغراض بی‌طرف نکند نمی‏تواند صحیح فکر کند یعنی عقل در محیطی می‏تواند درست عمل بکند که هوای نفس در کار نباشد. داستان معروفی از علامه حلی نقل می‏کنند که شاهد مثالی خوبی است.

برای علامه حلی این مسئله فقهی مطرح شده بود که اگر حیوانی در چاه بمیرد و باعث‏ شود که میته نجس در چاه باقی بماند، با آب چاه چه باید کرد؟ اتفاقا در این هنگام حیوانی در چاه آب خانه علامه حلی افتاد و او ناگزیر بود برای خود نیز استنباط حکم بکند. در این مورد به دو طریق امکان حکم کردن وجود داشت; اول اینکه چاه را به کلی پر کنند و از چاه دیگری استفاده نمایند و دیگر اینکه مقدار معینی از آب چاه را خالی کنند و از بقیه آب بلا اشکال استفاده کنند. علامه حلی متوجه شد که در مورد این مسئله نمی‏تواند بدون غرض حکم کند زیرا که نفع خود او هم در قضیه مطرح بود. این بود که دستور داد ابتدا چاه را پر کنند و بعد با خیال راحت و بدون فشار وسوسه نفس به صدور حکم و ارائه فتوا پرداخت.

قرآن در زمینه تبعیت از هوای نفس اشارات زیادی دارد که به ذکر یک مورد اکتفا می‏کنیم قرآن می‏فرماید:

إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ 8  چیزی غیر از گمان باطل و هوای نفس خود را پیروی نمیکنند.

تنظیم : گروه دین و اندیشه سایت تبیان

آشنایی با قرآن، ج1 ، استاد شهید آیت الله مطهری


1- قاعده اول دکارت هم همین است. او می‏گوید پس از این هیچ مطلبی را قبول نمی‏کنم مگر اینکه قبلا وارسی و بررسی نمایم و اگر در صد احتمال، یک احتمال خلاف وجود داشت از آن استفاده نمی‏کنم و آن را کنار می‏گذرام معنای صحیح یقین هم همین است.

2- البته باید توجه داشت که در مسائل ظنی و احتمالی و در مواردی که نمی‏توان یقین حاصل نمود، می‏باید همان ظن و احتمال را در نظر گرفت. اما ظن را بجای ظن و احتمال را بجای احتمال باید پذیرفت نه آنکه ظن و احتمال را بجای یقین در نظر گرفت. این دومی است که ایجاد خطا می‏کند.

3- سوره انعام آیه 116

4- سوره اسری آیه 36

5- این مطلب در یکی از سخنان بیکن هست. و آنجا که یکی از بتهای مورد نظرش را بت عرفی می‏نامد، منظورش همین تقلیدهای کورکورانه است.

6- سوره بقره آیه 170

7- مسئله تقلید از نیاکان یا بزرگان یا مد زمانه و یا رنگ اجتماع که قرآن بشدت از آن نهی می‏کند نباید با مسئله تقلید از مجتهد اعلم و اعدل که در فقه مطرح می‏شود و امری واجب است که مبتنی بر رعایت تخصص و استفاده از دانش تخصصی است اشتباه و خلط شود.

8- سوره نجم آیه 23