تبیان، دستیار زندگی
تجربه تاریخ معارف اسلامى نشان داده است كه گذشت زمان و پیشرفت علمى و تعالى انسان, نه تنها از تابش و درخشش نور وحى نكاسته, بلكه بر جلوه هاى آن افزوده است در این مقاله می خواهیم به این مبحث بپردازیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قرن چهارده، از منظر پژوهشهاى قرآنى

قرآن

شعاع پایدار وحى هزار و چهارصد و اندى است كه بر بلور اندیشه ها و زلال ادراكها و پهنه نیاز ملّتها, درجوامع تابیده است.

تجربه تاریخ معارف اسلامى نشان داده است كه گذشت زمان و پیشرفت علمى و تعالى انسان, نه تنها از تابش و درخشش نور وحى نكاسته, بلكه بر جلوه هاى آن افزوده است; چه این كه قرآن, كلام خداوند علم و حكمت و خرد است وهرگاه آئینه ذهن و اندیشه دریافت گران و تلاوت كنندگا ن آن, با علم و حكمت و خرد شفاف تر شده باشد, قرآن نیز مى بایست در صحنه معارف بشرى و فهم و تفسیر پژوهندگان, تابش نوین و پیام جدیدى یافته باشد.

انكار نمى توان كرد كه دستاوردهاى علمى و ژرفكاویهاى ادراكى بشر در قرن چهارده به لحاظ عملكردى و راهگشایى درخور مقایسه با قرنهاى پیشین نبوده و این تحول, خواه ناخواه, مى طلبیده است كه شكوفایى فهم دینى و اقبال به نگرشهاى نو و روشهاى كارآمد تر تفسیرى نیز همپاى سایر تحوّلات علمى, فزاینده و چشمگیر باشد.

ولى آیا به راستى چنین بوده است؟ آیا به همان میزان كه محققان, پهنه نیلگون اقیانوسها را شكافته و تا اعماق تاریك آن به جستجوى شناخت موجودات شگفت همّت گمارده اند, تأمّل گران معارف دینى براى رهیافت به لایه هاى زیرین و بطون مفاهیم وحى تلاش كرده اند؟

آیا به همان اندازه كه دانشمندان علوم تجربى درشناخت عناصر و ساختار و مكانیسم مواد, ریزبین شده اند و در پرتو آن به صنایع حیرت انگیز دست یافته و چهره زندگى مادى انسانها را دگرگون كرده اند, تبیین كنندگان مطالب قرآن, در شناسایى منطوق و مفهوم و مرادات مستقیم و غیرمستقیم آن دقّت كرده اند وآیا ازاین رهگذر توانسته اند, فضاى روح بخش ترى دربرابر دیدگان به تردید نشسته و چشمان یأس آلود انسان عصر ماده بگشایند؟

تلاش براى هماهنگ ساختن بیان تحقیقات قرآن با سطح نیاز و فرهنگ و ادبیات نسل معاصر و ایجاد جاذبه هاى مثبت درساختار واژگان ونوع پردازش و نگرش به موضوعات.

در روزگارى كه انتظار و برداشت انسان از طبیعت, تجربه, دانش, جامعه, تاریخ و… دستخوش دگردیسى شده و دراین میدان, افراطها و تفریطها, شایستگیها و یا خطاهایى را به خود دیده است, آیا دركار تفسیر و تفسیرنگارى نیز برداشتها و انتظارهاى جدیدى از دین و وحى صورت گرفته وآیا دراین نواندیشى و نوگرایى, بایسته ها و نبایسته هایى شكل گرفته است یا خیر؟

این پرسشها و ده ها پرسش دیگر, نكته هایى است كه شایان پاسخ گویى است; چرا كه در پرتو این پرسشها و پاسخها

قرآن کریم

است كه جایگاه واقعى تفسیر و تفسیرنگارى در قرن اخیر وهمچنین سمت و سوى حركت آن در روزگار معاصر وبایدها و نبایدهاى پژوهشهاى قرآنى براى پژوهندگان, آشكار مى شود.

حلقه مطالعات قرآنى در عصر حاضر نمى تواند جدا از زنجیره طولانى این مطالعات در اعصار پیشین باشد, زیرا اگر به راستى این انفصال صورت پذیرد نمى توان ازآن انتظار تكامل داشت, بلكه تجربه اى ابتدایى و ناقص بشمار خواهد آمد, بنابراین لازمه تكامل مطالعات دینى و تأمّ لات قرآنى, استفاده از اندوخته ها و تجربه هاى گذشته و پیوند داشتن آبشار اندیشه مفسّران, با ذخایر ارزشمند و متراكم برداشتها و تفسیرهـاى

پیشینیان است. به شرط آن كه این پیوند و اتّصال, تسلیم و تبعیّت و تقلید تنها نباشد.

دستاوردهاى تفسیرى قرن چهارده, ارزشمند و گرانسنگ است ولى در گستره دشتهاى سبز آن, خس و خاشاكى نیز به چشم مى آید!

زلال اندیشه هاى قرآنى امروز ما مى بایست ازمیان این دشت عبور كند, پس به ناگزیر باید, هم این بستر هموار را گرامى داشت وهم باید خس وخاشاكش را برگرفت و به یك سو ریخت.

فرایند تفسیر در قرن چهارده, نقطه هاى قوّت بسیار دارد كه توجه به آنها براى مفسّران ضرورى است, ازآن جمله:

ـ تحوّلات اثباتى; چونان گرایشهاى نوین علمى, اجتماعى, اصلاحى, عقلى و مذهبى.

ـ تحوّلات انكارى; مانند بى اعتبارى اسرائیلیات, پرهیز از مباحث نظرى ناكارآمد, دورى از تكیه بیش از اندازه بر شأن نزول, اختصار درطرح مباحث ادبى و لفظى.

ـ گسترش دیدگاه مفسران و انتظار آنان از قرآن و اقدام به مطالعات موضوعى درمباحث اقتصادى, اجتماعى, سیاسى, حقوقى و علوم طبیعى.

ـ تلاش براى هماهنگ ساختن بیان تحقیقات قرآن با سطح نیاز و فرهنگ و ادبیات نسل معاصر و ایجاد جاذبه هاى مثبت درساختار واژگان ونوع پردازش و نگرش به موضوعات.

حلقه مطالعات قرآنى در عصر حاضر نمى تواند جدا از زنجیره طولانى این مطالعات در اعصار پیشین باشد, زیرا اگر به راستى این انفصال صورت پذیرد نمى توان ازآن انتظار تكامل داشت.

بى تردید همه این دستاوردها, دراساس, ارجمند و گرانقدر است وتنها كاستى و نقصى كه مى توان براى آن برشمرد, تندرویها و كندرویهایى است كه گاه اعتدال گرایشها و روشها را برهم زده و چهره تفسیر عقلى و علمى را درمواردى چند با غبار ماده گرایى والحاد, مخدوش ساخته است وچه بسا رشد تدریجى معارف بشرى خود مستلزم این خطاها باشد, خطاهایى كه مى بایست در مراحل بعد اصلاح شود و افراطهایى كه مى بایست با تأمّل و دقّت به اعتدال گراید.

به هرحـال, تدوین گران و پژوهندگـان این مجموعه قرآنى, از آغـاز در صدد پرداختن به مباحث روز و كارآمد قرآنى در صحنه مسایل تربیتى, اخلاقى, اجتماعى, سیاسى, حقوقى وكلامى بوده اند وبه این نكته توجه داشته اند كه زمان, نیازمند نگاههاى نوین و پرهیز از مباحث تكرارى و سنتى علوم قرآن است, امّا درآغاز حركتى چنین توان سوز, تنها ش ناخت و تصمیم كافى نبود, بلكه شرایط و مقتضیات پژوهشى و پیش نیازهاى تحقیقى نیز لازم بود.

اكنون امید مى رود كه با پرداختن به شناخت مزایا و ویژگیهاى قرن چهارده و تجزیه و تحلیل ره آوردهاى آن, گامى بایسته در

قرآن

نزدیك شدن به آن هدف آرمانى برداشته باشیم, چه این كه بذر این آرمانها, بیش از هرزمان دراین قرن بر صفحه كاوشهاى

دینى افشانده شده است وگامهاى پ سین باید بر تجربه هاى پیشین و تبلور بخشیدن به قوّتها و زدایش كاستیها استوار باشد.

ازخداوند وحى مى خواهیم كه قدمهاى عزم و همّت ما را در رسیدن به شناختهاى برتر وبهره گیرى بیش تراز گستره معارف وحى, توان بخشد و بدان راه كه او مى پسندد, راهمان نماید.

احمد ترابى

تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری