تبیان، دستیار زندگی
متکلمان ادله متعددی در پاسخ به این سوال مطرح کرده اند از جمله اینکه اگر نام اهل بیت به صراحت در قرآن می آمد دیگر این کتاب آسمانی از تحریف فرصت طلبان و معاندان مصون نمی ماند....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا نام امامان در قرآن نیامد؟

والراسخون

در جواب این سؤال كه چرا نام امام در قرآن نیامده است باید دو مقدمه را مطرح كنیم:

مقدّمه اول:

قرآن كتابى است كه براى هدایت مردم نازل شده است و به همراه سنّت نبوى تبین و تفسیر می‌شود. یعنى كتاب و سنت مكمل یكدیگر هستند. در این رابطه باید توجه داشته باشیم كه تمام معارف اسلام اعم از عقاید، احكام و ... اصولشان در قرآن مجید است و شرح و تفسیر آنها در سنّت نبوى است. بدین سبب خداوند متعال اطاعت خود را با اطاعت از رسول اكرم(ص) مقرون ساخت و فرمود: «أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ»(1) و «أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» (2) و «وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ» (3) وهم چنین خداوند متعال معصیت وتخلّف از رسول(ص) را مقارن با معصیت ومخالفت خودنمود و فرمود: «وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ» (4) وهم چنین خداوند متعال اختیار خدا و رسولش را بر اختیار آدمیان برتر و مقدم داشته است: «وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِن وَلاَ مُؤْمِنَة إِذَا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَن یَكُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً مُّبِیناً» (5) هم چنین خداوند متعال بیان نمود كه رسول اكرم(ص) حجّت خداست بر خلق در قول و فعلش واینكه خداوند متعال او را رهبرى قرار داد كه مردم باید از او پیروى نمایند. براى نمونه چند آیه از آیاتى كه این مضمون را در بردارند ذكر می‌نماییم:

1. «فَآمِنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ». (6)

2. «وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا». (7)

3. «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». (8)

4. «وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَى». (9)

خداوند متعال از طُرُق ظاهرى و معقول جلوى كسانى كه قصد تحریف قرآن را دارند می‌گیرد بر طبق این عقیده خداوند با عدم تصریح به نام امام جلوى تحریف قرآن را گرفت چرا كه اگر مثلاً نام على بن ابیطالب(ع) به عنوان جانشین پیامبر(ص) عنوان می‌شد قطعاً مخالفین براى حذف آن تمام سعى خود را می‌كردند درحالى كه ما معتقدیم خداوند متعال با عدم ذكر نام كسى كه مخالفین زیادى داشت مانع تحریف قرآن شد

مقدمه دوم:

پیامبر اكرم(ص) اینچنین پیش بینى فرمودند: پس از من مردمى می‌آیند كه می‌گویند: براى ما قرآن بخوانید كه قرآن ما را كفایت می‌كند و این افراد به احادیث رسول(ص) توجه نمی‌كنند. (10) این پیشگویى نبى اكرم(ص) دقیقاً به وقوع پیوست. از اولین كسانى كه این چنین نظریه را مطرح كرد خلیفه دوم عمر بن خطاب بود كه گفت: حسبنا كتاب الله. هم چنین امام شافعى (در قرن دوم) در كتاب الام باب حكایة قول الطائفة التى ردّت الاخبار كلّها از كسانى نام می‌برد كه قائل به تمسّك قرآن بدون توجّه به سنّت بودند. هم چنین جریان معروفى در جهان اسلام رخ داد به نام القرآنیون كه افراد این جریان بیشتر در مصر و هند هستند و معتقدند كه قرآن ما را كفایت می‌كند و نیازى به سنّت نبوى نداریم!

پیامبر اكرم(ص) از روزهاى نخستین تبلیغ دین، به امر تعیین جانشین پس از خود توجه داشت و براى آن تدبیر می‌نمود اما باز هم پیشگویی پیامبر صلی الله علیه و آله درباره افراد دیگر نیز به وقوع پیوست آن گاه نمایندگان مدینه از آن جمله عباده بن صامت قبل از هجرت در عقبه با پیامبر صلی الله علیه و آله هم پیمان شدند؛ كسانى كه قصد بیعت با رسول اكرم(ص) را داشتند، پیامبر اكرم(ص) براى بیعت با آنها مفادى را تعیین می‌نمود تاپس از بیعت به عمل نمودن آنها، متعهد شوند. عبادة بن صامت می‌گوید: بیعت كردیم با رسول الله(ص) برگوش دادن و اطاعت كردن در هرحال (در سختى و آسانى) و در امر دلخواه و امر ناخوشایند (یعنى اطاعت كامل از نبى اكرم(ص) چه امر حضرت دلخواه باشد و چه ناخوشایند) واینكه نزاع نكنیم در هیچ امرى با اهل آن امر. (11) مقصود از اهل آن امر، همان كسانى هستند كه خداوند متعال در قرآن مجیدش فرمود: «أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (12) اما متأسفانه عباده بن صامت از جمله كسانی بود كه در سقیفه بین ساعده در واگذاری این امر به اهلش نزاع كرد. در حالی كه پیامبر اكرم(ص) مصداق واقعى جانشین واولى الامر پس از خود را مشخص نمودند ونام او را ذكر و وجود مقدسش (على ابن ابیطالب(ع)) را به همگان نشان دادند و دستان اورا بالا بردند و فرموند: «من كنت مولاه فهذا علىّ مولاه». بنابراین در یك جمع بندى مختصر باید بگوییم همانطور كه در قرآن كریم نماز واجب شده و سپس پیامبر اكرم(ص) تعداد ركعت‌هاى نمازها و كیفیّت آنها را براى ما مشخّص نمودند در امر جانشین خود نیز اینگونه عمل كردند یعنى ابتدا خداوند متعال فرمود: از اولى الامر تبعیت كنید پس نبى مكرم اسلام مصداق اولى الامر را مشخص نمود. در واقع قرآن كریم نه تنها در مسئله امامت بلكه در بسیاری از امور، فقط كلیّات را بیان می‌كند. به این نكته نیز توجه شود كه در كتب اهل تسنن روایاتى نقل شده كه پیامبر اكرم(ص) تعداد ائمه پس ازخود را دوازده نفر دانسته و فرموده‌اند كه تمام این دوازده نفر از قریش هستند كه البته این روایات دلیل بر صحّت عقیده شیعیان در ارتباط با امامت است. (13)

معمولاً علماء براى عدم ذكر نام امام در قرآن كریم دلیل دیگرى نیز ذكر می‌كنند كه بدین شرح است: قرآن كریم می‌فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ». (14) طبق این آیه تعداد كمى از متكلّمان خصوصاً از متقدمین قائل به صرفه بودند. متكلمان قائل به صرفه عقیده داشتند كه بر طبق آیه فوق الذكر كسی كه میخواهد آیه‌اى را تحریف كند خداوند متعال از طریق غیب جلوى اورا می‌گیرد و موفق به تحریف نمی‌شود مثلاً فرشته‌ای دست اورا می‌گیرد ولى مااین عقیده را قبول نداریم بلكه معتقدیم كه خداوند متعال از طُرُق ظاهرى و معقول جلوى كسانى كه قصد تحریف قرآن را دارند می‌گیرد بر طبق این عقیده خداوند با عدم تصریح به نام امام جلوى تحریف قرآن را گرفت چرا كه اگر مثلاً نام على بن ابیطالب(ع) به عنوان جانشین پیامبر(ص) عنوان می‌شد قطعاً مخالفین براى حذف آن تمام سعى خود را می‌كردند درحالى كه ما معتقدیم خداوند متعال با عدم ذكر نام كسى كه مخالفین زیادى داشت مانع تحریف قرآن شد و قرآنى كه اكنون در دست ماست نه چیزى به آن اضافه و نه چیزى از آن كم شده است.

پی نوشت ها_________

1.  آل عمران: 132.

2. نساء: 59.

3. انفال: 1.

4. جن: 23.

5. احزاب: 36.

6. اعراف: 158.

7. حشر: 7.

8. احزاب: 21.

9. نجم: 3 و4.

10. نجم: 3 و4.

11. متن بیعت عبادة بن صامت از زبان خود او: «بایعنا رسول الله على السمع والطاعة وفی العسر والیسر والمنشط والمكره، وان لا ننازع الامر اهله... » صحیح بخارى، كتاب الاحكام باب كاف یبایع الامام الناس الامام ج1، 4 / 163.

12. نساء: 59.

13. مراجعه شود به صحیح مسلم 6 / 3 و4، باب الناس تبع لقریش ازكتاب الامارة، وط. تحقیق محمّد فؤاد عبدالباقی ح1821، ص1453، هم چنین صحیح بخارى 4 / 165، كتاب الاحكام. وسنن ترمذى، باب ماجاء فى الخلفاء من ابواب الفتن 6 / 66 ـ 67 و سنن ابى داود 4 / 106 و مسندالطیالسى ح767، 1278، ومسند احمد 5 / 86 ـ 90 و93 ـ 101و106 ـ 108، و كنزالعمّال 13 / 26 ـ 27، وحلیة ابى نعیم 4 / 333.

14. حجر: 9.

نویسنده : سید محمد امام


تنظیم: گروه دین و اندیشه_شکوری