تبیان، دستیار زندگی
تفسیر به معنای پرده برداشتن است که درجه ای بالاتر از ترجمه است...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پرده برداری از چهره قرآن

قرآن

«تفسیر» به معنی بیان كردن، فهماندن و پرده برداشتن است كه درجه‌ای بالاتر و گسترده تر از ترجمه می‌باشد. زیرا گاهی  ترجمه قرآن، به طور تحت اللفظی برای انتقال مفاهیم بلند آیات قرآن، كافی نیست، چه بسا گمراه كننده نیز باشد؛ برای مثال آیه: «فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ»[1] به نحو تحت اللفظی چنین ترجمه می‌شود: «پس به درستی كه خداوند گمراه می‌كند هر كه را بخواهد» كه انسان بی اطلاع از تفسیر گمان خواهد برد، این خداوند است كه بی هیچ علتی هر كه را خواهد گمراه می كند!

این عدم فهم صحیح تنها مربوط به اسلوب بیان قرآن نیست بلكه الزاماً در همه زبان ها، بسیاری از منابع و كتاب ها به مجرد خواندن قابل فهم نیستند، بلكه محتاج بیان و تفسیری از جانب معلم وآموزگارند.

برای نمونه وقتی دانشجویی اولین بار در گلستان[2] سعدی این عبارت را كه از شاهكارهای بلاغی اوست می‌خواند: «هندویی نفت اندازی[3] همی آموخت؛ حکیمی گفت: تو را که خانه نئین[4] است، بازی نه این است»

چه بسا متوجه معنا و نكته مهم تعلیمی نهفته در آن نشود كه منظور آنست كه: همانا شغل هر كس باید متناسب با وضع زندگی او باشد.

به هر حال، معنی جامع تفسیر، پرده برداشتن از چهره قرآن است به نحوی كه هیچ چیز از آن مبهم و نامفهوم نماند؛ اگر چه دروازه ورود به تدبر واندیشه در قرآن همین فهم آغازی، ابتدایی و بی پرده آن است؛ اما متن قرآن در بسیاری از عبارات، محتاج به تفسیر بوده و ترجمه به تنهایی كفایت نمی كند.

با مثالی از قرآن این مطلب روشن تر می‌شود: در آیه: «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى»[5] چه بسا، یك عرب زبان، كم اطلاع از تفسیر یا خواننده ترجمه قرآن گمان كند كه خداوند رحمان بر عرش استقرار جسمانی می یابد! و برای او شبهه پیدا شود كه حرف «علی» بر و نوعی نشستن دلالت می‌كند و حال آنكه خداوند منزه از زمان و مكان، محل، جهت و امثال آن است و خواننده در این شبهه باقی خوا هد ماند تا آنجا كه انحراف عقیده پیدا می شود و فرقه مجسّمه پیدا می شود كه قائل به تجسیم خداوند بودند؛ ولی چون به تفسیر صحیح مراجعه كند، پی خواهد برد كه منشأ این شبهه، لغت «استوی» است كه هم به معنی استقرار جسمانی و هم به معنی استعلاء، ترفع و تصرف معنوی است؛ چنانچه در شعر عرب آمده:

قد اِستوی البِشرُ عَلی العراقِ           بغیر حَربٍ و دَمٍ مِهراقِ

یعنی: جناب بِشر بر عراق مسلط و چیره شد بی آنكه جنگی واقع شود و یاخونی ریخته گردد. پس مشخص است كه «استوی» در آیه مذكور، به همین معنا یعنی استعلاء، برتری و تسلط است و به معنای نشستن در مكان خاص نیست. پیغمبر می‌شود اكرم (ص) نیز فرمود:

«القرآن ذلول ذو وجوه، فاحملوه علی احسن الوجوه»[6]

 یعنی قرآن معانی گوناگونی دارد، آن را به بهترین صورت معنایی آن حمل كنید.

---------------

[1] . فاطر / 8.

[2] . باب هفتم.

[3] . «نفت اندازی»: آتش بازی.

[4] . «نئین»: ساخته شده از نی.

[5] . طه / 5.

[6] . عوالی اللئالی، ج 4، ص 104، ح 153.


نوشته ی: آیت الله سیدعلی كمالی دزفولی

تنظیم برای تبیان: شکوری_گروه دین و اندیشه