تبیان، دستیار زندگی
در دو جاى قرآن، فرمان سكونت در بهشت با نهى از نزدیك شدن به درخت ممنوع همراه است: «وَ قُلنَا یـادمُ اسكُن أنتَ و زوجُكَ الجَنّةَ و كُلاَ مِنها رَغَداً حَیثُ شِئتُما و لاَتَقرَبا هذهِ الشَّجرةَ فَتكونَا مِنَ الظَّـلمینَ = و گفتیم اى آدم! تو و همسرت در بهشت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درختی مرموز در بهشت!

درخت

در دو جاى قرآن، فرمان سكونت در بهشت با نهى از نزدیك شدن به درخت ممنوع همراه است:

«وَ قُلنَا یـادمُ اسكُن أنتَ و زوجُكَ الجَنّةَ و كُلاَ مِنها رَغَداً حَیثُ شِئتُما و لاَتَقرَبا هذهِ الشَّجرةَ فَتكونَا مِنَ الظَّـلمینَ = و گفتیم اى آدم! تو و همسرت در بهشت جاى گزینید و بى‌هیچ زحمتى از هرچه مى‌خواهید بخورید؛ ولى به این درخت نزدیك نشوید كه از ستم‌كاران خواهید شد». (بقره/2،35) نیز اعراف/7،19.

در قرآن، به این كه این درخت چه بوده بدان اشاره‌اى نشده است؛ ولى مفسّران با استناد به روایاتِ تفسیرى، مصادیقى را براى آن ذكر كرده‌اند: عدّه‌اى آن را بوته گندم دانسته؛ گروهى انگور و خرما و انجیر و برخى درخت كافور را ذكر كرده‌اند. بعضى نیز از آن به درخت حسد، درخت دانش، خیر و شرّ یا درخت جوانى و زندگى جاوید تعبیر كرده‌اند.[1]

به گفته امام رضا(علیه السلام)در پاسخ عبدالسلام هروى كه از ماهیّت آن درخت پرسیده و از این‌كه مردم درباره آن، سخنان گوناگونى مى‌گویند گزارش داده بود، درخت بهشتى انواعى را برمى‌تابد [=به شكل‌هاى مختلف درآمده، میوه‌هاى گوناگون مى‌دهد]. آن درخت گندم بوده و در عین حال انگور داشته؛ زیرا مانند درختان دنیا نبوده است...‌.[2]

برخى این درخت را تمثیل زندگى دنیا براى آدم(علیه السلام)دانسته‌اند.[3]

برخى مفسّران نیز یادآور شده‌اند كه چون خداوند، هیچ‌گونه اشاره‌اى در قرآن بدان نكرده و علم و جهل بدان سودى ندارد، كنجكاوى درباره آن لازم و شایسته نیست.[4]

در توجیه این نهى چند نظر ابراز شده است:

الف. گروهى این نهى را تنزیهى (كراهتى) دانسته و گفته‌اند: آدم با ارتكاب آن، مرتكب ترك اَوْلى شده است؛[5]

ب. برخى نیز آن را نهى تحریمى دانسته، مى‌گویند: آدم(علیه السلام)از روى فراموشى یا به گمان این‌كه نهى حتمى نیست، از آن سرپیچید[6]

ج. عدّه‌اى نیز بر این باورند كه چون این نهى مولوى نبوده، مخالفت با آن گناه به شمار نمى‌آید؛ چرا كه حرمتى در كار نبوده و غرض از این نهى، فقط راهنمایى و ارشاد به مصالح و منافع موجود در حكم بوده است؛[7]

د. بعضى نیز گفته‌اند: این نهى معنایش امر به كار ندبى (مستحبى) است و به سبب ترغیب در پرهیز از خوردن، با لفظ نهى ایراد شده و ترك تناول از درخت براى آدم، مستحب بوده است،[8] نه واجب.

علاّمه طباطبایى ضمن ترجیح ارشادى بودن این نهى، سه دلیل بر آن اقامه كرده است:

1.‌خداوند در آیه 35 بقره/2 و 19 اعراف/7 مخالفت با این نهى را ستم شمرده؛ ولى در آیه 117 و 118 طه/20 از آن به تعب، رنج، گرسنگى و برهنگى كه پیامد بیرون رفتن از بهشت است، تعبیر كرده؛ پس معلوم مى‌شود كه منظور از این تعب و شقاوت، همان مصائب دنیایى است كه لازمه زندگى در زمین به شمار مى‌رود، و‌نهى از آن‌ها ارشادى است و مخالفت با چنین نهیى، گناه و نافرمانى شمرده نمى‌شود. مقصود از ظلم در آیات مزبور نیز همان ستم بر نفس است، نه ظلم نكوهیده‌اى كه در پرستش و بندگى غیرخدا مطرح است.

2. چنان‌چه نهى مزبور، مولوى و توبه آن نیز رجوع از مخالفت نهى مولوى و توبه عبودى بود، مى‌بایست پس از قبول توبه آدم، دوباره به بهشت برگردانده مى‌شد؛ ولى چنین بازگشتى براى آدم(علیه السلام)میسور نشد؛ بنابراین، خروج از بهشت، اثر تكوینى تناول از درخت ممنوع بوده است؛ نظیر تأثیر سمّ و آتش در كشتن و سوزاندن؛ چنان كه تمام موارد تكالیف ارشادى نیز از این قبیل است.

آیات 38 و 39 بقره/2 كه چكیده و عصاره تمام احكام و تشریعات خداوند در این دنیا است، دلالت مى‌كند كه نخستین تشریع در دنیا براى آدم و فرزندانش بعد از هبوط و فرود آمدن آن‌ها در زمین بوده است؛ بنابراین هنگام مخالفت نهى مزبور، هنوز نه دینى تشریع شده و نه تكلیفى مولوى در كار بوده است؛ در این صورت دیگر گناه معنا نداشته و نهى باید از نوع ارشادى بوده باشد.[9]

پی نوشت‌ها______________

[1] التبیان، ج1، ص‌157؛ جامع‌البیان، مج‌1، ج‌1، ص‌332؛ مجمع‌البیان، ج‌1، ص‌195.

[2] عیون اخبارالرضا، ج‌1، ص‌397.

[3] تفسیر ملاصدرا، ج‌3، ص‌92 ـ 93؛ الرسائل التوحیدیه، ص‌186.

[4] جامع‌البیان، مج1، ج‌1، ص‌333؛ التفسیر الكبیر، ج3، ص‌5 و 6‌؛ مراغى، مج‌1، ج‌1، ص‌91.

[5] التفسیر الكبیر، ج‌3، ص‌4 و 5‌؛ تفسیرملاصدرا، ج3، ص‌90؛ نمونه، ج‌6‌، ص‌124.

[6] التفسیر الكبیر، ج 3، ص 5؛ تفسیرملاصدرا، ج 3، ص 90.

[7] الكاشف، ج‌1، ص‌88‌. نمونه، ج‌6‌، ص‌124.

[8] التبیان، ج1، ص‌159. تفسیر ملاصدرا، ج‌3، ص90.

[9] المیزان، ج‌1، ص‌137 و ج‌14، ص‌222.


تنظیم برای تبیان: الف_شکوری