تبیان، دستیار زندگی
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) «نمی‌خواهد سبکش انفرادی باشد و در مسائل تنها تصمیم بگیرد، برای این که اقل ضررش این است که به اصحاب خودش شخصیت نداده، یعنی گویی شما اساساً فکر ندارید، شما که فهم و شعور ندارید، شما ابزارید،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیره پیامبر به چه معناست؟

سیره نبوی

اطلاعیه مسابقه سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری(ره)

مفهوم سیره

به منظور دریافت و تفسیر دقیق سیره پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بهتر است، ابتدا معنای لغت «سیره» را دریابیم. «سیره در زبان عربی از ماده سِیر» است. «سیر» یعنی حرکت، رفتن، راه رفتن، «سیره» یعنی نوع راه رفتن، سیر یعنی رفتن، رفتار، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار. آنچه مهم است شناخت سبک رفتار پیغمبر است. آنها که سیره نوشته‌اند رفتار پیغمبر را نوشته‌اند [و نه سبک و اسلوب پیغمبر در رفتار را] این کتابها که ما به نام سیره داریم؛ سِیر است نه سیره... رفتار پیغمبر نوشته شده است، نه سبک پیغمبر در رفتار، نه اسلوب رفتار پیغمبر، نه متد پیغمبر.» (سیره نبوی، ص 47)

سبک شناسی یعنی چه؟ و چه اهمیتی دارد؟

همانطور که در شعر، ادبیات، هنر، حکمت، فلسفه و حتی در عرفان، اخلاق و تفسیر هر یک از متفکران و عالمان و اندیشمندان سبک و شیوه خاصی داشته و در درک و ارائه دانش و دانسته‌های خود از همان سبک پیروی می‌کنند، در نگارش و پردازش تاریخ نیز هر یک از تاریخ‌نویسان و متفکران بر مبنای سبک و متد خاص خود عمل می‌کنند. بطور مثال «یک عالم سبکش، سبک استدلالی و قیاسی است یعنی در همه مسائل از منطق ارسطویی پیروی می‌کند. اگر طب را در اختیار او قرار بدهی، طب را می‌خواهد با همان منطق به دست بیاورد، اگر فقه را هم به او بدهی می‌خواهد با همان منطق ارسطویی استدلال بکند، سبکش اینگونه است. دیگری سبکش تجربی است؛ مثل بسیاری از علمای جدید.»(همان، ص50)

سیره پیغمبر یعنی متدی که پیغمبر در عمل و در روش برای مقاصد خودش به کار می‌برد. این که پیامبر کی، کجا به دنیا آمد و چه کرد و چه مقاصدی داشت مورد نظر نیست آنچه در این اجمال مورد نظر ماست سبک و روش پیغمبر است.

می‌گویند سبک ابوریحان بیرونی تجربی – حسی و سبک بوعلی سینا، منطق ارسطویی است. با این که هر دو معاصر هم و هر دو نابغه هستند. یک نفر سبکش عقلی است و دیگری سبکش حسی – تجربی و عالم دیگر نقلی است. مثلاً مرحوم مجلسی اگر طب هم بخواهد بنویسد می‌خواهد طبی بنویسد بر اساس منقولات در کتابهایش، تکیه‌اش روی منقولات است.

با این مقدمه، «حال می‌آییم در رفتارها. رفتارها نیز سبک‌های مختلف دارد.سیره شناسی یعنی سبک شناسی. اولاً یک کلیتی دارد: سلاطین عالم به طور کلی یک سبک و یک سیره و یک روش مخصوص به خود دارند با اختلافاتی که میان آنها هست. فلاسفه یک سبک مخصوص به خود دارند. ریاضت کش یک سبک خاص دیگر. پیغمبران نیز بطور کلی یک سبک مخصوص به خود دارند.»(همان، ص53)

بنابراین سیره پیغمبر یعنی متدی که پیغمبر در عمل و در روش برای مقاصد خودش به کار می‌برد. این که پیامبر کی، کجا به دنیا آمد و چه کرد و چه مقاصدی داشت مورد نظر نیست آنچه در این اجمال مورد نظر ماست سبک و روش پیغمبر است. مثلاً روش تبلیغی پیغمبر چه روشی بود؟ «سبک رهبری و مدیریت پیغمبر در جامعه چه سبکی بود؟ سبک قضاوتش؟ روش پیغمبر در «زن داری» چگونه بود؟ سبک پیغمبر در معاشرت با اصحاب و یارانش، در رفتار با دشمنانش چگونه بود؟ و دهها سبک دیگر در قسمت‌های مختلف دیگر که باید روشن بشود.»(همان، ص52)

اکثریت مردم سبک ندارند

البته نباید فراموش شود، این که گفته شد سبک‌ها مختلف است، «این برای آدم‌هایی است که سبک داشته باشند. اکثریت مردم اصلاً سبک ندارند؛ ... قلیلی از مردم هستند که در راهی که می‌روند سبک و روش دارند و الا اکثریت مردم، دون سبک‌اند، دون روش‌اند، به اصطلاح هرج و مرج [بر اعمالشان حکمفرماست].»(همان، ص51)

بعضی در سیاست و در اداره امور بیش از هر چیزی به نیرنگ و فریب اعتماد دارند. سیاست انگلیس مآبانه، سیاست معاویه‌ای. آن اولی سیاست پذیری بود، یزید و معاویه از نظر هدف یکی هستند. هر دو شقّی و اشقی الاشقیاء هستند ولی متد یزید با متد معاویه فرق می‌کند. متد یزید زور، ولی متد معاویه بیش از هر چیز دیگر نیرنگ، فریب، نفاق، حقه بازی و مکاری بود.

سبک رهبران سیاسی و اجتماعی

رهبران سیاسی و اجتماعی نیز از سبک‌های مختلف پیروی می‌کنند «بعضی اساساً سبکشان ... فقط زور است، یعنی جز زور به چیز دیگری ایمان و اعتماد ندارند ... سیاستی که الآن آمریکایی‌ها در دنیا عمل می‌کنند که معتقدند مشکلات را فقط و فقط با زور می‌شود حل کرد، غیر زور را رها کن. بعضی دیگر در سیاست و در اداره امور بیش از هر چیزی به نیرنگ و فریب اعتماد دارند. سیاست انگلیس مآبانه، سیاست معاویه‌ای. آن اولی سیاست پذیری بود، یزید و معاویه از نظر هدف یکی هستند. هر دو شقّی و اشقی الاشقیاء هستند ولی متد یزید با متد معاویه فرق می‌کند. متد یزید زور، ولی متد معاویه بیش از هر چیز دیگر نیرنگ، فریب، نفاق، حقه بازی و مکاری بود.»(همان، ص 53)

دیگری سبکش، سبک اخلاق، صداقت، صفا و صمیمیت است، همان سبکی که در سیره امام علی (علیه‌السلام) و سیره رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) و بطور کلی در روش معصومین (علیهم‌السلام) می‌بینیم.برای مثال در سیره پیغمبر اکرم (و بطور مشخص در غزوات بدر و اُحد) می‌بینیم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) «نمی‌خواهد سبکش انفرادی باشد و در مسائل تنها تصمیم بگیرد، برای این که اقل ضررش این است که به اصحاب خودش شخصیت نداده، یعنی گویی شما اساساً فکر ندارید، شما که  فهم و شعور ندارید، شما ابزارید، من باید فقط دستور بدهم و شما عمل کنید. آن وقت لازمه‌اش این است که فردا هر کس دیگر هم رهبر بشود همین جور عمل بکند و بگوید: لازمه رهبر این است که رهبر، فکر و نظر بدهد و غیر رهبر هر که هست فقط باید ابزارهای بلا اراده‌ای باشند و عمل بکنند، پیغمبر در مقام نبوت چنین کاری را نمی‌کند، شورا تشکیل می‌دهد که اصحاب! چه بکنیم؟ «بدر» پیش می‌آید شورا تشکیل می‌دهد، «اُحُد» پیش می‌آید شورا تشکیل می‌دهد: اینها (دشمنان) آمده‌اند نزدیک مدینه، چه مصلحت می‌دانید؟ از مدینه خارج بشویم و در بیرون مدینه با آنها بجنگیم یا در همین مدینه باشیم و وضع خودمان را در داخل مستحکم بکنیم؟ ... جوان‌ها که بیشتر به اصطلاح حالت غروری دارند و به جوانیشان برمی‌خورد گفتند: ما در مدینه بمانیم و بیایند ما را محاصره کنند؟! ما تن به چنین کاری نمی‌دهیم، می‌رویم بیرون، هر جور هست می‌جنگیم.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) «نمی‌خواهد سبکش انفرادی باشد و در مسائل تنها تصمیم بگیرد، برای این که اقل ضررش این است که به اصحاب خودش شخصیت نداده، یعنی گویی شما اساساً فکر ندارید، شما که  فهم و شعور ندارید، شما ابزارید، من باید فقط دستور بدهم و شما عمل کنید.

تاریخ می‌نویسد: خود پیغمبر اکرم مصلحت نمی‌دید که از مدینه خارج بشوند، می‌گفت اگر در مدینه باشیم موفقیتمان بیشتر است... [به رغم این که جوانان] گفتند: یا رسول الله چون شما از ما نظر خواستید ما این جور نظر دادیم، ولی در عین حال ما تابع شما هستیم، اگر صلاح نمی‌دانید ما بر خلاف نظر خودمان می‌مانیم در مدینه. – پیامبر فرمود حالا که قرار شد بیرون از مدینه برویم، می‌رویم -  پیغمبر، همین قدر که اسلحه پوشید - آماده جنگ شد -  و بیرون آمد دیگر صحیح نیست اسلحه‌اش را کنار بگذارد، حالا که بنا شد برویم بیرون ما می‌رویم بیرون. این یک نمونه از روش و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در مواجه با مسائل سیاسی، اجتماعی و فکری بود.»(همان، ص 54)


گروه دین و اندیشه تبیان، سیدصالح زاهدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.