تبیان، دستیار زندگی
هر روز برای رسیدن به مقصد از مقابل مسجدی رد می شوم که به خاطر موقعیت خاص سوق الجیشی که دارد تقریبا هر روز در آنجا مراسم ختمی برپا است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دل به کی بستیم؟!

قبرستان

هر روز برای رسیدن به مقصد، از مقابل مسجدی ردّ می‎شوم که به خاطر موقعیت خاص سوق‎الجیشی که دارد تقریباً هر روز در آنجا مراسم ختمی برپا است. ختم جوان، پیر، زن و مرد. وقتی به عکس‎هاشون نگاه می‎کنم، می‎بینم که خیلی‎هاشون از جهت سنی، هم سن و سال من هستند. همون موقع از اعماق وجودم خدا رو شکر می‎کنم که هنوز زنده هستم و فرصت جبران کردن دارم. هنوز می‎تونم "یا الله" بگم و با خدا آشتی کنم. هنوز فرصت دارم که با امام زمانم حرف بزنم و رفیقش بشم. هنوز فرصت دارم که اعمالم رو اصلاح کنم تا مورد رضایت خدا و امام زمانم بشم.

در حین عبور از در مسجد، توجه‎ام به خیلی چیزها جلب می‎شود. دائم این جمله در ذهنم مانور می‎دهد که پس کی عبرت می‎گیریم؟! کی به خودمان می‎آییم . 

اون افرادی که به مسجد آمده‎اند، دو سه روز قبلش برای دفن عزیزشان به قبرستان رفته بودند و با چشم خود دیدند که فرد میّت، هیچ چیز با خود نبرده است و تک و تنها بدون عزیزانش و همراه اعمالش به درون قبر سپرده شده است.

اما انگار هیچ عبرتی نگرفته‎اند.

وقتی به خانم‎ها نگاه می‎کنم، از وضع ظاهرشان آدم شک می‎کند که به مجلس عزا آمده‎اند یا مجلس بزم و شادی؟! با تعجب نگاهشان می‎کنم. اینان واقعاً چه فکری می‎کنند؟ آیا نمی‎دانند که مرگ به سراغ آنان نیز می‎آید؟!

حال بماند که به خاطر چشم و هم چشمی و یا برای امتیاز گرفتن، چه تاج گل‎های چند صدهزار تومانی می‎آورند که عاقبت گل‎ها هم معلوم است چه می‎شود!!

مگر این آیه را تا بحال نخوانده‎اند که: «انّکَ مَیِّت و انّهم میِّتون»(زمر/ 30)؛ قطعاً تو خواهی مُرد و آنان نیز خواهند مُرد.

ایشان به گونه‎ای عمل می‎کنند، گویی که در این دنیا جاودان هستند و می‎توانند از مرگ فرار کنند ولی نمی‎دانند که اگر به حصارهای محکم هم پناه ببرند، نمی‎توانند از مرگ رهایی یابند. «أَیْنَمَا تَكُونُواْ یُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیَّدَةٍ» (نساء/ 78)؛ هر کجا باشید مرگ شما را در خواهد یافت، گرچه در حصارها و برج‎های سخت و استوار باشید. جالب‎تر اینجاست که خیلی اوقات مجلس غیبت و تهمت و سخن‎چینی در همان مراسم ختم بسیار داغ است. اصلاً انگار نه انگار که در مجلس مرگ کسی شرکت کرده‎اند و این که متوجه باشند که روزی هم مجلس ختم آنان برگزار می‎شود.

چقدر انسان فراموشکار و بی توجه است. براستی به دنبال چه هستیم؟!

خیلی‎ها در همان مراسم به دنبال جوش دادن معامله‎ای هستند که نکند امروز به فردا بیافتد!

آنان حساب و کتاب اموال خود را دارند و دائماً در حال چورتکه انداختن هستند. اما هیچ توجهی به حساب و کتاب آخرت ندارند. جالب اینجاست که حتی وصیت‎نامه‎شان را هم تنظیم نکرده‎اند تا مشخص شود، چقدر بدهکار خدا و خلق خدا هستند؟

همه می‎بینیم و می‎دانیم که باید رفت اما انگار باور نکرده‎ایم وگرنه نباید اوضاع اینگونه می‎بود! مرگ آنقدر نزدیک است که باورکردنی نیست. یکباره خبر مرگ کسی را می‎شنویم که غیر باور است.

حال بماند که به خاطر چشم و هم چشمی و یا برای امتیاز گرفتن، چه تاج گل‎های چند صدهزار تومانی می‎آورند که عاقبت گل‎ها هم معلوم است چه می‎شود!!

جالب‎تر اینجاست که خیلی اوقات مجلس غیبت و تهمت و سخن‎چینی در همان مراسم ختم بسیار داغ است. اصلاً انگار نه انگار که در مجلس مرگ کسی شرکت کرده‎اند و این که متوجه باشند که روزی هم مجلس ختم آنان برگزار می‎شود.

از طرفی به فکر فرد فوت شده می‎افتم که بیچاره دل به چه کسی بسته؟! فکر کرده که اولاد و همسر، خواهر و برادر، پدر و مادر و دوستان و اقوام، بعد از مرگش به یادش هستند و کارهایش را جفت و جور می‎کنند.

اما زهی خیال باطل. وارثان که بعد از مرگش به فکر این هستند که برایشان چه باقی گذاشته است.

خیلی لطف کنند تا چهلم تحمل می‎کنند و پس از آن دعواها آغاز می‎شود. بر سر چی؟!

بر سر اموال متوفی! که حال، خودش در قبر، گرفتار و پاسخگو می‎باشد.

در روایت آمده است که وقتی فرد را درون قبر می‎گذارند؛ بازماندگان می‎گویند برایمان چه باقی گذاشت و ملائک می‎پرسند: چه آورده است؟

بیچاره متوفی که فکر می‎کرد فرزندانش برایش حساب و کتاب می‎کنند و بدهکاری‎های مادی و معنویش را می‎پردازند. با نگاه به این موارد به این نکته رسیدم که به هیچ کس نباید دل بست و امید داشت. باید کارهای مربوط به خود را، خود انجام دهیم. قضای نماز و روزه، و دیون مادی و معنوی را خود به جا آوریم و امیدی به فرزند و همسر نداشته باشیم که در آن صورت چیزی جز خسران روزیمان نمی‎شود.

                                                                                                                         

                                                                                                                         گروه دین و اندیشه تبیان

                                                                                                                                  مهری هدهدی

بخشهایی از فیلم سیاحت غرب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.