تبیان، دستیار زندگی
آنچه بر پایه ى محكمى استوار نباشد دوام نخواهد آورد، فرو خواهد ریخت و درهم خواهد شكست. از این رو انفاق و بخشش و یا مواسات و یا بالاتر، ایثار، به زیربناهاى محكمى نیازمند هستند مادام كه این پایه ها استوار نباشند انفاق شكل نخواهد گرفت و رشد نخواهد كرد. اصو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از برج عاج خود پیاده شوید!

صدقه

انفاق، كلید آزادی و بال پرواز

اشاره:

آنچه بر پایه ى محكمى استوار نباشد دوام نخواهد آورد، فرو خواهد ریخت و درهم خواهد شكست.از این رو انفاق و بخشش و یا مواسات و یا بالاتر، ایثار، به زیربناهاى محكمى نیازمند هستند مادام كه این پایه ها استوار نباشند انفاق شكل نخواهد گرفت و رشد نخواهد كرد.

اصولاً آن هایى كه مى خواهند طرح هاى اسلامى را مطالعه كنند ناگزیرند كه زیربناهاى آن را در نظر بگیرند وگرنه آن طرحها همانند ساختمان محكمى هستند كه در فضا تصویرش را بكشند، در میان زمین و هوا جایگزینش نمایند.

انفاق یكى از همین طرحهاست كه باید از ارزش، انگیزه، اندازه، شكل و روش، مصرف ها، مانع ها، وسعت وگستردگى آن گفت وگو شود.

********

ارزش انفاق

ارزش هر چیز، وابسته به سودهایى است كه می‌ آفریند و به نتیجه هایى كه به دنبال مى آورد.

هنگامى كه انفاق، فقط پر كردن شكم ها باشد و نمایشى از دارایى ها، نه تنها ار زشى ندارد، كه ضد ارزش است و

اهانت به انسان و ضایع كردن عظمتهاى اوست.

ما، با این انفاق، انسان را تا حد  یك حیوان  تنزل داد ه ایم و او را ذلیل بار آورده ایم و از كوشش و حركت باز داشته ایم . و

همین انفاق است كه می‌شود دستاویز دشمن و مى شود ضد انقلاب و ضد ارزش و ضد انسان.

اما همین كه انفاق، با سازندگى و همبستگى، و یگانگى، همراه باشد، این انفاق، دیگر محكوم نیست و ارتجاعى  نیست بلكه:

1- این انفاق، زمینه ساز دوستیها و اُلفت ها و برخوردها و داد و ستدهاى فكرى و سازندگى هاست.

الف - آ ن ها كه با حر ف ها و برهان ها، از نفرت و انزجارشان كاهیده نمى شود و از پیش داورى هاشان جدا نمى گردند، این ها با این رفت و آمدهاى بى نام و نشان و با این همراهى ها و انفاق ها، آرام مى شوند و دست مى دهند... و از برج عاج خود، پایین مى آیند.

ب - آن ها كه زمینه ها را یافته اند و حتى به شناخت ها هم رسیده اند و مى دانند كه باید از این جوى ها بپرند ... و هى خیز برمى دارند و دوباره عقب مى كشند، این ها، در انتظار كسانى هستند كه درس هایى عملى به آ نها بدهند و جلودارشان باشند. این ها فهمیده اند... كه باید از سرِ هستى گذشت، این ها مى خواهند كه از این هست، بگذرند و هى عقب و جلو مى روند، ولى نمى توانند.

و... تا این كه، با روحیه ى آزاد و لوطى منش برخورد كنند... و ترسشان بریزد و یك باره گام بردارند.

انفاق ها و گذشت ها، براى اینها، پل آزادى و بال پرواز است.

ج - آن ها كه یك عمر از ضرورت انفاق و از داستا ن هاى فداكاران شنیده اند... این داستان ها را، كیسه ى كاسبى

مى دانند و این حرف ها را وسیله ى ارتزاق و دكان فریب...

براى اینها، باید در عمل درس گذاشت و از تمام دارایى ها، از ثروت و قدرت و وقت و اعتبار، مایه گذاشت ودر هر شكل گام برداشت.این دسته، با دسته ى اول، د ر این تفاوت دارند ... كه آن ها متنفرند و این ها دیر باور ... اما هر دو محتاج نمونه اى درعمل و شاهدى از گذشت و فداكارى.

انفاق، براى اینها و گذشت و فداكارى، در راه این ها... درس هایى دارد بالاتر از سیر شدن شكم و پوشیده شدن بدن. انفاق در اینها، نفرت ها و شك ها و ضعف ها را مى شكند و آ نها را پیش مى راند و مى سازد.

انفاق و گذشت، كلاسى است كه انفاق كننده، باید در سهاى بزرگى را با حركت و عمل تعلیم كند و زمینى است و زمینه سازى است كه باید در آن تخم ها بكارد و خرمن ها بردارد؛ خرمن هایى از آزادمنشى و تحقیق و شناخت و حركت و قدرت.

كسى كه این انفا قها را مى كند و این برداشت ها را ندارد، لوطىِ بى خیالى است كه از روى عادت گام برمى دارد و با تلقین ها و حرف ها از سرِ هستى برمى خیزد و یا كشاورز محتاجى است كه فقط بذرهایش را دور مى ریزد و خرمن هایش را مى سوزاند.

2- ساخته شده ها، احتیاج بیشترى به همبستگى دارند.

این ها، نیازهاى بزرگ ترى را شناخته اند و براى تأمین نیازها، به جمع ها و دیدارها محتاجند؛ چون كارهاى بزرگ، با یك دست انجام نمى شود. با انفاق ها و گذشتها و فداكارى ها، این ها به یكدیگر نزدیك مى شوند و همبسته مى شوند. احسان ها و محبت ها، این ها را به هم نزدیك تر مى سازد... و در این ورزش مداوم، رشد بیشترى به دست مى آورند و قدرت زیادترى فراهم مى سازند. هر كس، نه براى خودش كه براى همه مى كوشد... و نه از خودش كه از همه دفاع مى كند. در نتیجه هر كس یك نفر نیست و یك مدافع ندارد؛ كه همه مدافع او هستند . و یك دست و تنها نیست كه همه كارمند او هستند و این است كه شكست نمى خورند و در كنار حادثه ها از پا نمى افتند.

3- با انفاق و احسان، به اتحاد وهمبستگی می رسند و با اتحاد، به وحدت و یگانگى.

این ها همچون یك اندام و یك واحد، كار مى كنند. هنگامى كه یكى صدمه دید و ضربه خورد، بقیه برایش تب مى كنند و مى سوزند و برایش نیرو ذخیره مى كنند و به یاریش مى شتابند.

و در این حد، شكل انفا قها و احسان ها هم عوض مى شود.

دیگر، هر كدام از دیگرى بر می دارد و بدون اطلاع برادرش در دارایى او تصرف مى كند.

در این حد، دیگر دادن و گرفتن نیست، سؤال و بخشش نیست، كه برداشتن و بدون اجازه تصرف كردن است. واین نشانه ى وحدت است و این وحدت، علامت كمال ایمان ...

ارزش انفاق بر اساس هدف ها و دیدهایى است كه انفاق كننده به آن رسیده و با آن كار مى كند.

كسى كه با انفاقش، بد نها و مغزها و د ل ها و روحیه ها را سرشار مى كند و بارور مى نماید و روشنفكرى ها وروشندلى ها و سازندگى ها و همبستگى ها و یگانگى ها مى آورد، با دیگران برابر نیست. آیا آن ها كه مى دانند با آن ها كه نمى دانند برابر مى شوند.(1)

با این دیدها و هدف ها و دانش ها و بینش هاست كه انفاق ضریب مى گردد، بهر ه هاى زیاد از كارهاى كم سرمى كشد، كه عمل، با این دیدها و این نیتها نقد مى خورد (2)

این انفاق در این شكل و وسعت، نیازمند زیربنا و اساس و انگیزه ى نیرومندى است كه بتواند این همه بار را تحمل كند و بر سر بگیرد.

پی‌نوشت ها:

1- بحارالانوار، ج 52 ، ص 372

2- هل یستَوِى الَّذینَ یعلَمونَ والّذینَ لا یعلَمونَ (زمر/9)

برگرفته از:

صفایی حایری، علی، فقر،‌صص27-25

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.