تبیان، دستیار زندگی
متأسفانه باید عرض كنم‏ كه عادات اجتماعی بیشتر در میان خانمها رایج است تا آقایان. مثلا رسم‏ چنین است كه در روز سوم و هفتم و چهلم میت، چنین و چنان بكنند. یا در عروسی رسم این است كه روی سر عروس قند بسایند و امثال اینها. می‏گویند: رسم است چه می‏شود كرد، مگر م
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هجرت از عادت

هجرت از عادت

از هجرت، تعبیر معنوی هم در احادیث شده است: «المهاجر من هجر السیئات» (مهاجر كسی‏ است كه بتواند از سیئات جدا شود.) ولی بر خلاف توهم بعضیها، این تعبیر، معنایش‏ نفی هجرت ظاهری و جسمانی نیست، بلكه اثبات یك هجرت در سطح روحی‏ و معنوی است. یعنی هجرت اسلامی منحصر به این نیست كه انسان از شهر و دیار و ده و منطقه خود هجرت كند، زبون منطقه‏اش نباشد، اسیر شهر و ده‏ خود نباشد، اسیر آب و هوایی كه در آن زیست كرده نباشد، اسیر عوامل‏ جغرافیایی محیط خود نباشد كه خود یك نوع آزادی و نفی اسارت است، بلكه‏ همچنین انسان نباید اسیر خصلتها و عادتهای روحی كه به او چسبیده است و اسیر منطقه روحی كه در آن زندگی می‏كند و اسیر جو روحی خود باشد.

انسان به یك چیزهائی عادت پیدا می‏كند. عرف جامعه برای او یك اصل‏ می‏شود و یك عادت جسمی یا روحی برای او پیدا می‏شود. عادت جسمی مثل‏ عادت به سیگار كشیدن. خیلی از افرادی كه سیگار می‏كشند وقتی پزشك به‏ آنها می‏گوید: سیگار نكش، جواب می‏دهند عادت كرده‏ام، نمی‏توانم عادتم را ترك كنم، ترك عادت موجب مرض است‏! كه حرف مفتی است. المهاجر من هجر السیئات، مرد آنست كه بتواند از آنچه كه به او چسبیده است جدا شود و هجرت كند. تو اگر از یك سیگار كشیدن نتوانی هجرت كنی انسان نیستی.

مرحوم آیة الله حجت اعلی الله مقامه یك سیگاری ای بود كه من واقعا هنوز نظیر او را ندیده‏ام، گاهی سیگار از سیگار قطع نمی‏شد، گاهی هم كه‏ قطع می‏شد طولی نمی‏كشید. اكثر اوقات ایشان سیگار می‏كشید. وقتی مریض‏ شدند، برای معالجه به تهران آمدند و در تهران اطبا گفتند چون بیماری‏ ریوی هم دارید باید سیگار را ترك كنید. ایشان ابتدا به شوخی گفته بود من این سینه را برای سیگار می‏خواهم اگر سیگار نباشد سینه را می‏خواهم چه‏ كنم؟ گفتند به هر حال برایتان خطر دارد و واقعا مضر است. فرمود: مضر است؟ گفتند: بله. گفت: نمی‏كشم. یك " نمی‏كشم " كار را تمام كرد. یك عزم و یك تصمیم، این مرد را بصورت یك مهاجر از یك عادت قرار داد.

المهاجر من هجر السیئات، مهاجر كسی‏ است كه بتواند از سیئات، بدیها، پلیدیها، زشتی‏ها و صفات بد جدا شود. هجرت یعنی جدا شدن از زشتیهایی كه بر انسان احاطه پیدا كرده، آزاد كردن خود از پلیدیهای مادی و معنوی كه بر انسان احاطه پیدا كرده است. پس نتیجه می‏گیریم كه هجرت خود یك عامل تربتی است.

می‏گویند: مأمون عادت داشت به خاك خوردن. اطبا و دیگران را جمع كرد تا كاری كنند كه خاك خوردن را ترك كند. معجون دادند، گفتند چنین كن، چنان كن و هر كس چیزی گفت، فایده نبخشید. روزی در این زمینه صحبت‏ می‏كردند. ژنده پوشی كه دم در نشسته بود، گفت: دوای این درد نزد من‏ است. پرسیدند: چیست؟ گفت عزمة من عزمات الملوك یك تصمیم شاهانه. به رگ غیرت مأمون برخورد، گفت: راست می‏گوید و همان شد. انسان نباید اینقدر اسیر عادت باشد.

متأسفانه باید عرض كنم‏ كه عادات اجتماعی بیشتر در میان خانمها رایج است تا آقایان. مثلا رسم‏ چنین است كه در روز سوم و هفتم و چهلم میت، چنین و چنان بكنند. یا در عروسی رسم این است كه روی سر عروس قند بسایند و امثال اینها. می‏گویند: رسم است چه می‏شود كرد، مگر می‏شود آنرا زیر پا گذاشت؟! حال چه‏ فلسفه‏ای دارد و چرا؟ جواب میدهند رسم است دیگر، رسم را كه نمی‏شود انجام نداد. این یعنی زبونی، حقارت و بیچارگی. انسان نباید اینقدر اسیر عرفها باشد. آدم باید تابع منطق باشد. البته مثل امروزیها هم‏ نباید بی جهت سنت شكن بود و گفت من با هر چه سنت است، مخالفم! خیر، من با هر چه كه سنت است مخالف نیستم، با هر چیزی كه منطق دارد موافق و با هر چه كه منطق ندارد مخالفم. آن هم از آن طرف افتادن است.

بنابراین اسلام هجرت را در زندگی انسانها یك اصل میداند. معنایش‏ چیست؟ احیاء و پرورش شخصیت انسان، مبارزه با یكی از اساسی ترین‏ عوامل زبونی و اسارت انسان، ای انسان اسیر محیطی كه در آن متولد شده‏ای‏ نباش، اسیر خشت و گل نباش. انسان باید برای خود این مقدار آزادی و حریت و استقلال قائل باشد كه نه خود را اسیر و زبون‏ منطقه و آب و گل كند و نه اسیر و زبون عادات و عرفیات و اخلاق زشتی كه‏ محیط به او تحمیل كرده است، باشد. المهاجر من هجر السیئات، مهاجر كسی‏ است كه بتواند از سیئات، بدیها، پلیدیها، زشتی‏ها و صفات بد جدا شود. هجرت یعنی جدا شدن از زشتیهایی كه بر انسان احاطه پیدا كرده، آزاد كردن خود از پلیدیهای مادی و معنوی كه بر انسان احاطه پیدا كرده است. پس نتیجه می‏گیریم كه هجرت خود یك عامل تربتی است.


منبع:

مطهری، مرتضی،  آزادی معنوی، صص200-188

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.