جایِ پای ِ شیطان ...
بازخوانی متفاوت آیاتی که بارها خواندهایم
در اندیشه چه کسی میگنجید منی که تو دستم را گرفته بودی، راه رفتن را یادم داده بودی، راهم برده بودی، جای پای شیطان را به خاطر بسپارم و وقت دویدنهایم که برسد، پا بگذارم جای پای او؟
یَأَیُّهَا النَّاسُ کلُُواْ مِمَّا فیِ الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَان إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ
إِنَّمَا یَأْمُرُکُم بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ وَ أَن تَقُولُواْ عَلیَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُون
ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان میدهد (و نیز دستور میدهد) آنچه را که نمیدانید، به خدا نسبت دهید /
سوره مبارکه بقره آیه 168 و 169
کتابها مینویسند:
کلبی گوید: این آیه درباره طوایف ثقیف و خزاعه و عامر بن صعصعه و نیز بحیره و سائبه و فصیله و حامی که پارهای محصولات را بر خود تحریم کرده بودند نازل شده است. 1
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که شخصی به نام طارق، تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگی راهبانهای داشته باشد. حضرت فرمود: «ان هذا من خطوات الشیطان/ این – کار – از گامهای شیطان است» 2
«إِنَّمَا یَأْمُرُکُم بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ وَ أَن تَقُولُواْ عَلیَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُون» بیان سیرت شیطان است که میتواند در همه شئون حیاتی انسان به وسیله عواطف نفسانی دخالت نماید و بنابراین هر چه انسان از این دشمن مرموز دوری جوید کمتر فریفته او خواهد شد، و چون وسوسههای شیطانی موافق تمایلات و خواستههای انسانی است این است که انسان برای حفظ خود از شیطان ناچار است که از قوه عقل استمداد نماید زیرا در صورتی که زمینه از نظر اخلاقی فراهم باشد تحریکات شیطان خیلی زود اثر کرده و به ناچار انسان تابع اوامر او خواهد شد 3.
با تو میگویم:
چه کسی فکرش را میکرد؟ من باشم و تو خداوند ِمن باشی - همان خدایی که دستش در آب و گل من بود - و راه و چاه را نشانم بدهی و من، باز، سر باز بزنم از افتادن در جادهای که به نام توست و انتهایش «شادی» و «سعادت» مثل دو یار موافق نشستهاند به انتظار من.
چه کسی فکرش را میکرد تو پرورده باشی مرا، من سر سفره خدایی تو بزرگ شده باشم، از همان ابتدا، نمکگیر روزی تو باشم اما نمکدان شکستن، خلق و خوی و جزیی از سرشتم شده باشد؟
چه کسی گمان میبرد تو را هرگز جز بر در آشتی و لبخند با خودم ندیده باشم و باز بروم پناهنده خانه کسی بشوم که مطرود تا همیشه توست ... بشوم همنشین همانی که تو سوگندهای بلند خوردهای که کارش جز گمراه کردن من نیست و دشمن آشکاری است برای ِمن؟ ...
در اندیشه چه کسی میگنجید منی که تو دستم را گرفته بودی، راه رفتن را یادم داده بودی، راهم برده بودی، جای پای شیطان را به خاطر بسپارم و وقت دویدنهایم که برسد، پا بگذارم جای پای او؟
چه کسی میتواند به خاطر بسپارد کسی را که کودکیاش در زاویه مهربانیهای پروردگاری تو گذشته باشد و بعد بایستد مقابل او و بگوید شدهام بنده شیطانی که از درگاه تو رانده شد؟
چه کسی تصور میکرد منی که تو در گوشم زمزمه کرده بودی که بهایم کمتر از بهشت نیست، بشوم آستانبوس کسی که بوی بهشت به مشام پیروانش نمیرسد هرگز؟...
من بد شدهام قبول ... اما چه کسی فکرش را میکند؛ چه کسی تصورش را میکند و در اندیشه چه کسی میگنجد که تو دستگیر بندهات نشوی ... که با همهی کجرفتنها، نپذیریاش؟
چه کسی گمان میکند که توی رئوف رحیم، توی تواب، توی ارحمالراحمین، هوای مرا نداشته باشی با همه بدیهایی که خودت از روزهای رفتهام میدانی؟
یادم بماند:
یادم بماند شیطان خدایی میکند؛ آنجا که تو نباشی.
نویسنده: زهرا نوری لطیف
کارشناس شبکه تخصصی قرآن تبیان
1. اسباب النزول ترجمه ذکاوتی، ج 1، ص 30
2. کتاب التفسیر تالیف عیاشی، ج 1، ص 74
3. تفسیر انواردرخشان تالیف حسینی همدانی، ج 2، ص 80