نان نسیه داده نمی شود!
انتشار یک عکس عجیب در رسانهها حقیقت بسیار دردناکی را برملا کرد؛ قصه پرغصه زندگی مردمی که توانایی خرید نان ندارند در کنار مرفهین بی دردی که دغدغه ای به غیر تظاهر ندارند!
گویا با افزایش قیمت نان تهیه آن برای بعضیها میسر نیست و از نانوایان درخواست نسیه کردهاند. حتی این موضوع با واکنش شهردار تهران مواجه شد و وی به این موضوع اشاره کرد: "به صورت روزمره شاهد هستیم لیست نانواییهایی كه مینویسند «نان نسیه داده نمیشود» افزایش پیدا میكند." البته موضوع نسیه دادن نان موجب شده چند خیر تهرانی طرح "قلک نان" را اجرایی کنند و با جمعآوری پول برای نیازمندان، نان رایگان در اختیار آنها قرار دهند. در این مورد ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد:
1. موضوع نسیه خواستن برای تهیه نان یکی از حقایق دردناک جامعه ما است. با وجود اینکه طرحهایی چون پرداخت یارانه نقدی یا بسته امنیت غذایی به نیازمندان در حال اجراست اما باز هم شاهد هستیم که خانوادههایی محتاج به نان شب هستند. این موضوع ثابت میکند که اولا مسوولان – با وجود نهادهایی مانند بهزیستی و کمیته امداد - در شناسایی افراد نیازمند دچار مشکل هستند و ثانیا به نیازمندان واقعی به خوبی رسیدگی نمیشود. این در حالی است که موضوع محتاجان به نان شب اصلا برازنده جامعه اسلامی نیست. جامعهای که پیامبرش فرمود: "به من ایمان ندارد كسى كه سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد." (اصول كافى جلد 4 صفحه 493).
موضوع نسیه خواستن برای تهیه نان یکی از حقایق دردناک جامعه ما است. با وجود اینکه طرحهایی چون پرداخت یارانه نقدی یا بسته امنیت غذایی به نیازمندان در حال اجراست اما باز هم شاهد هستیم که خانوادههایی محتاج به نان شب هستند
2. موضوع فقر و فقیر در جامعه ما (و سایر جوامع) تازگی ندارد. همیشه فقر وجود داشته و دارد و وظیفه مسوولان است که مانع گسترش فقر شوند و در کاهش آن تلاش کنند اما پدیده جدیدی که در جامعه ما خودنمایی میکند، موضوع تظاهر ثروتمندان و آشکار شدن شکاف طبقاتی است. همانطور که گفته شد در طول تاریخ موضوع افراد فقیر و ثروتمند وجود داشته اما تظاهر و خودنمایی ثروتمندان و فخرفروشی آنها به طبقه پایینتر هیچگاه مانند امروز نبوده است. بسیاری از افراد ثروتمند ما – مانند بازاریها – در منطقه 12 تهران زندگی میکنند و خانهای خوب – و نه قصر مجلل – دارند. آنها خودروی معمولی سوار میشوند و اکثرا مذهبی هستند و در طرحهای خیرخواهانه شرکت میکنند. فاصله منطقه سکونت آنها با مردم عادی ناچیز است اما گروهی از ثروتمندان - که اکثر آنها تازه به دوران رسیده هستند - در خانههای مجلل زندگی میکنند، خودروهای گرانقیمت و میلیاردی سوار میشوند و برای فخرفروشی از هیچ تلاشی مضایقه نمیکنند. برای آن فقیری که حتی در تامین نان شب خود مشکل دارد این تظاهر و تفاخر ثروتمندان بیشتر از شکم گرسنهاش به او فشار وارد میکند. تصور کنید فرزندان خانوادهای فقیر، در خیابان خودروهایی که 100 برابر کل دارایی خانوادهاش را میبیند آیا ناخودآگاه آرزوی داشتن زندگی بهتری نمیکند؟ آیا برای به دست آوردن یک زندگی خوب رویاپردازی نمیکند؟ آیا حسرت نمیخورد؟ و آیا برای داشتن پول بیشتر حرص نمیخورد؟ بسیاری از بزهکاریهایی که در جامعه میبینیم نتیجه این حسرتها و حرصهاست و فاصله طبقاتی نمیتواند مجوزی برای ارتکاب آن بزهکاریها باشد اما آیا این تظاهرها و فخرفروشیها بر درد فقر فقرا نمیافزاید؟
3. ما در جامعهای زندگی میکنیم که در یک طرف خانوادهای مجبور است برای تهیه نان، نسیه بگیرد و از تامین نان شب خود عاجز است و در طرف دیگر خانوادهای را مشاهده میکنیم که داراییهای فراوانی دارد که فقط چرخ خودرواش به اندازه کل داراییهای خانواده اولی میارزد. آیا میتوان در این جامعه انتظار داشت که همدلی به وجود بیاید؟ در جامعهای که گروه زیادی از خانوادهها غبطه داراییهای گروه دیگر را میخورند و به اصطلاح موازنه اجتماعی بر قرار نمیشود آیا میتوان انتظار داشت جامعهای پویا و با نشاط باشد؟ برای چنین جامعهای چه باید کرد؟ قطعا طرح قلک نان یک طرح خیرخواهانه است که متولیان آن با نیتی خیر آن را راهاندازی کردهاند که حداقل هیچ خانوادهای گرسنه نخوابد اما چاره کار این نیست. با قلک نان نمیتوان شکاف زیاد طبقاتی را پر کرد. با قلک نان حرص حسرت فقرا پایان نمییابد و طبقه پایین را از لحاظ روانی ارضا نمیکند. متاسفانه در جامعه شاهد هستیم برخیها قبل از اینکه فرهنگ پولدار شدن را بیاموزند، پولدار میشوند. به عبارت بهتر ما با ثروتمندان وپولدارهای بیفرهنگ مواجه هستیم که آداب ثروت را نمیدانند. قطعا این گروه در مقابل فرهنگسازی جبهه میگیرند و وظیفه مسوولان است که با تخلفات آنها مماشات نکنند.
طرح قلک نان یک طرح خیرخواهانه است که متولیان آن با نیتی خیر آن را راهاندازی کردهاند که حداقل هیچ خانوادهای گرسنه نخوابد اما چاره کار این نیست. با قلک نان نمیتوان شکاف زیاد طبقاتی را پر کرد.
یک ثروتمند به راحتی تخلف میکند و جریمهای که برای وی پول خرد محسوب میشود میپردازد. قطعا ما در قانونگذاریمان خلاهای بسیاری داریم و مسوولان قوای سهگانه میتوانند با وضع قوانین تازه و اجرای درست قوانین سابق حداقل مقابل گسترش تخلفات طبقه مرفه را بگیرد. اما فکر اساسی این نیست که طبقه مرفه را به زیر بکشیم بلکه باید تلاش ما این باشد که دست طبقه ضعیف جامعه را بگیریم. وزارت کار و رفاه اجتماعی در راستای شناسایی افراد نیازمند و پردرآمد در حال تهیه یک بانک اطلاعات اقتصادی جامع است که آن میتواند بسیار کارگشا باشد. باید دید فقیر جامعه چه مشکلی دارد. آیا آنها مشکل اشتغال دارند؟ آیا بی سرپرست و بدسرپرست هستند؟ آیا بیمار صعبالعلاج با هزینه بسیار بالا دارند؟ دولت میتواند با شناسایی این خانوادهها و معرفی آنها به خیرین دست طبقه ضعیف را بگیرد. قطعا گسترش پدیده شکاف طبقاتی عواقب بسیار بدتری خواهد داشت و یک جامعه را به سوی تباهی میکشاند تا جایی که دیگر حتی قلکهای نان مانع گرسنه ماندن فقرا نمیشود.
مطلب تصویری :