تبیان، دستیار زندگی
جامعه ما اسلامی است؟ کدتام ویزگی های جامعه ای که پیامبر مد نظر داشتند را ما داریم؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جامعه اسلامی از نگاه پیامبر


جامعه ما اسلامی است؟ کدام ویژگی های جامعه ای که پیامبر مد نظر داشتند را ما داریم؟


مسجد النبی

جامعه اسلامی اگر بتواند خصوصیت ها و شاخص های ناب اخلاقی و تربیتی را در خود داشته باشد آن را نهادینه حفظ و به نسل های دیگر منتقل کند می توتاند یک جامعه پویا سرنده و دور از انحطلاط باشد

اما متسفانه جامعه امروز ما در حفظ معیارهای اجتماعی درست دچار نقصان شده است ماهواره ها شبکه های اجتماعی در حال اشاعه الگوهای نادرست خود در جامعه هستند و مردم نیز بر خلاف یک جامعه اخلاقی این الگو ها فرا گرفته و عمل مسی کنند در اینجا تنها منظور بی بند وب اری ها و اعمال منافی عفت نیست بلکه آاداب و اخقلا اجتماعی نیز مد نظر است مسائلی چون رعایت و احرترام به حقوق دیگران، داشتن صبر و بردباری در رفتارهای اجتماعی ، راستگویی و اعتماد به دیگران، رعایت انصاف در برخورد با سارین، عدم مصرف زدگی و کسبر زوی حالال و...

اما ما را چه شده است که در رعایت این عوامل دچار کوتاهی و اهمال کاری شده ایم چرا در جامعه سعی می کنیم که حق دیگران را به زور بریا خود کنیم به هر روشی که شده پول در بیاریم اصلا چرا پول برایمان تا این حد مهم شده است که زندگی ها را به خود سخت می گریم تا در چشم بقیه بهتر جلوه کنیم چرا زود پرخاش می کنیم و چرا دور ور شده ایم دیگر کمتر کسی می توان اعتماد کرد

متاسفانه این ویزگی هایی کاست که یک جامعه اسلامی را رو به انحطاطا می برد خدایی که می پرستیم رسوال الله را برای تکمیل مکارم اخلاق فرستاد اما مایی که یپرو ان حضرتیم به جای رعایت و دانستن ویژگی هایی اجتماعی ان بزرگواران و تبلیغ ان روز به روز از آن فاصله یم گیریم

ویزکگی های مترقی کهش دیده بدان احتیاط داریم اما این ویزگی ها را در کلام رهبری بیشتر بخوانیم

ویژگی های اجتماعی پیامبر اکرم(ص) در کلام مقام معظم رهبری

در اوج انحطاط ولادت آن بزرگوار، در دنیا و در تاریخ، در زمانى واقع شد که بشریت، دو خصوصیت بارز داشت؛

خصوصیت اول این بود که از لحاظ علمى، عقلانى و فکرى، نسبت به آحاد بشر در ادوار گذشته خودش، بسیار پیشرفته بود. در میان آنها، فلاسفه‏اى پدید آمده و دانشمندانى پیدا شده بودند؛ ریاضى‏دان‏ها، پزشکان، مهندسان بزرگ و تمدن‏هایى برپا شده بود. این تمدن‏ها، بدون علم که نمى‏شد! آکادمى‏ها در غرب، هگمتانه‏ها در شرق، تمدن چین، تمدن مصر و تمدن‏هاى بزرگ تاریخى، همه عبور کرده بودند؛ یعنى بشر، کامل شده بود.

خصوصیت دوم که جمع این دو خصوصیت با هم، خیلى عجیب است، این است که بشر در آن روز، از لحاظ اخلاقى، از همیشه گذشته، منحطتر یا اگر نخواهیم این نسبت را بیان کنیم، باید بگوییم در اوج انحطاط بود؛ اسیر خرافات، اسیر خودخواهى‏ها، اسیر ظلم و ستم و اسیر دستگاه‏هاى حکومت‏هاى مردم‏کش و ضدبشرى بود. چنین وضعى، در دنیا حاکم بود. کسى اگر تاریخ را ملاحظه کند، خواهد دید که در آن دوران، همه بشریت اسیر بودند؛ همان‏طور که در کلام امیرالمونین علیه‏السلام است که در نهایت فتنه، فشار، مشکلات و برادرکشى، بشر زندگى تلخى را مى‏گذرانید... در همین خطبه، امیرالمومنین علیه‏السلام مى‏فرماید: «خواب راحت به چشم مردم نمى‏آمد».(1)

جامعه‏اى که انسان‏ها در آن از یکدیگر احساس ناامنى کنند، هر انسانى احساس کند که به او حسد مى‏ورزند، نسبت به او بددلى دارند، نسبت به او کینه‏ورزى مى‏کنند، براى او توطئه مى‏چینند و نسبت به او و دارایى‏اش، حرص مى‏ورزند، راحتى در این جامعه نیست

تکمیل مکارم اخلاق‏

جامعه ما - از فرد و مجموعه - باید روزبه‏روز، خود را به آن‏چه که پیامبر براى آن کمر همت بست و آن تلاش و مجاهدت را مبذول کرد، نزدیک کند. اهداف والاى پیامبر اسلام را در یک جمله نمى‏توان گنجانید؛ اما مى‏توان سرفصل‏هایى از آن [را ]سرمشق کار خود، در طول یک سال، یک دهه و یک عمر قرار داد.

یک سرفصل عبارت است از تکمیل مکارم اخلاقى؛ «بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». جامعه بدون برخوردارى افراد از خلقیات نیکو، نمى‏تواند به هدف‏هاى والاى بعثت پیامبر دست پیدا کند. آن‏چه فرد و جامعه را به مقامات عالى انسانى مى‏رساند، اخلاق نیکوست. اخلاق نیکو، فقط خوش اخلاقى با مردم نیست؛ بلکه به معناى پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعکاس آنها در عمل خود است. مردمى که در بین خود، دچار حسد باشند، دچار بدخواهى یکدیگر باشند، دچار حیله‏گرى باشند، دچار حرص به دنیا و بخل نسبت به مال دنیا باشند و دچار کینه‏ورزى با یکدیگر باشند، در این جامعه، حتى اگر قانون هم به طور دقیق عمل شود، سعادت وجود ندارد اگر علم هم پیشرفت کند و تمدن ظاهرى هم به منتهاى شکوه برسد، این جامعه، جامعه بشرى مطلوب نیست.

جامعه‏اى که انسان‏ها در آن از یکدیگر احساس ناامنى کنند، هر انسانى احساس کند که به او حسد مى‏ورزند، نسبت به او بددلى دارند، نسبت به او کینه‏ورزى مى‏کنند، براى او توطئه مى‏چینند و نسبت به او و دارایى‏اش، حرص مى‏ورزند، راحتى در این جامعه نیست؛ اما اگر در جامعه‏اى، فضایل اخلاقى بر دل و جان مردم حاکم باشد، مردم نسبت به یکدیگر، مهربان باشند، نسبت به یکدیگر، گذشت و عفو و اغماض داشته باشند، نسبت به مال دنیا حرص نورزند، نسبت به آن‏چه دارند، بخل نورزند، به یکدیگر حسد نورزند، در مقابل راه پیشرفت یکدیگر، مانع‏تراشى نکنند و مردم آن داراى صبر و حوصله و بردبارى باشند، این جامعه، حتى اگر از لحاظ مادى هم پیشرفت‏هاى زیادى نداشته باشد، باز مردم در آن احساس آرامش و آسایش و سعادت مى‏کنند؛ اخلاق، این است. ما به این احتیاج داریم. ما باید در دل خود، خلقیات اسلامى را روزبه‏روز پرورش دهیم. قوانین فردى و اجتماعى اسلام در جاى خود، وسیله‏هایى براى سعادت بشرند؛ اما اجراى درست همین قوانین هم احتیاج به اخلاق خوب دارد.(2)

بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». جامعه بدون برخوردارى افراد از خلقیات نیکو، نمى‏تواند به هدف‏هاى والاى بعثت پیامبر دست پیدا کند. آن‏چه فرد و جامعه را به مقامات عالى انسانى مى‏رساند، اخلاق نیکوست

روش پیامبر در تربیت جامعه‏

یک وقت کسى دستور مى‏دهد یا توصیه مى‏کند که مثلاً مردم حسن خلق، گذشت، صبر و استقامت در راه خدا داشته باشند و ظلم نکنند و دنبال اقامه عدل و داد باشند؛ یعنى توصیه، دستور دادن و تعلیم دادن مطرح است که البته کار لازمى است و پیامبر اسلام هم تعلیم مى‏داد و درس معرفت و زندگى به مردم مى‏آموخت؛ اما یک وقت مطلب از یاد دادن بالاتر است؛ یعنى معلم کارى مى‏کند و رفتارى در پیش مى‏گیرد که این اخلاق و وظیفه اسلامى، در جامعه، به شکل رنگ ثابت درمى‏آید؛ با عقاید غلط مردم، به مقابله برمى‏خیزد؛ با احساسات جاهلى و ته‏مانده‏هاى رسوب کرده اخلاق غیراسلامى، مبارزه و مقابله مى‏کند؛ به جامعه و مردم، شوک وارد مى‏کند و در مقاطع مناسب و با روش‏هاى مناسب، کارى مى‏کند که فضاى جامعه و محیط زندگى مردم، با این صفات و اخلاق و روش خوب، کاملاً ممزوج مى‏شود.

اگر یک جامعه بخواهد رشد کند و اخلاق صحیح اسلامى را در خود به وجود آورد، محتاج همین روش است. شاید در چند آیه قرآن که «یزکیهم» پس از «یعلمهم» یا قبل از آن اشاره شده است، مراد از تزکیه همین مطلب باشد؛ یعنى پاک کردن، طاهر کردن و پیراسته کردن مردم؛ مثل طبیبى که به مریض خود فقط نمى‏گوید این کار را بکن و این کار نکن؛ بلکه او را در محل مخصوصى قرار مى‏دهد و آن چه را که او لازم دارد، به او مى‏دهد و مى‏خوراند و آن چه که براى او مضر است، از او باز مى‏گیرد. پیامبر اکرم‏صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله، چنین وضعیت و روشى را در طول بیست و سه سال نبوت، دنبال مى‏کرد؛ مخصوصاً در ده سالى که در مدینه زندگى مى‏کرد و دوران حاکمیت اسلام و تشکیل حکومت اسلامى بود.(3)

پی نوشت ها:

1. از بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با مسئولان و قشرهاى مختلف مردم، 14/6/72.

2. از بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با بسیجیان، 6/1/85.

3. از سخنان مقام معظم رهبرى در خطبه‏هاى نماز جمعه تهران، 28/7/68.

بخش اجتماعی تبیان