تبیان، دستیار زندگی
بیداری اسلامی در کشمیر از سال 1931 وقتی مردم علیه نظام دیکتاتوری و ضد اسلامی قیام کردند، آغاز شده و در طول این سال ها مانع تحریف این حرکت مردمی و انقلابی توسط استعمارگران شدند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : قبس زعفرانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جایگاه شیعیان در بحران کشمیر

بیداری اسلامی در کشمیر از سال 1931 وقتی مردم علیه نظام دیکتاتوری و ضد اسلامی قیام کردند، آغاز شده و در طول این سال ها مانع تحریف این حرکت مردمی و انقلابی توسط استعمارگران شدند.

قبس زعفرانی - بخش سیاست تبیان

بیداری اسلامی در کشمیر از سال 1931 وقتی مردم علیه نظام دیکتاتوری و ضد اسلامی قیام کردند، آغاز شده و در طول این سال ها مانع تحریف این حرکت مردمی و انقلابی توسط استعمارگران شدند.

«کشمیر»، ناحیه ای کوهستانی در شمال شبه قاره هند، از منظر تاریخی یکی از دره های جنوب غربی دامنه هیمالیاست. منطقه نسبتا پست و حاصلخیز کشمیر که کوه های مرتفع آن را احاطه کرده اند، از لحاظ سیاسی از توابع منطقه «کشمیر لاداخ» است. کشمیر پس از خروج استعمارگران انگلیسی از شبه قاره در سال 1947 بین 3 کشور تقسیم شد:
- مناطق شمال غربی یا کشمیر آزاد به پاکستان ملحق شد
- نواحی مرکزی و جنوبی یا جامو و کشمیر به هند منضم شد
- شمال شرقی کشمیر نیز به چین پیوست
تاریخ کشمیر
«کشمیر»، از کانون های اصلی بحران در آسیاست و تحولات آن بر محیط امنیتی این قاره تاثیرات مهمی می گذارد. مهمترین ویژگی بحران کشمیر از سال 1947 تاکنون شورش ها و تنش های قومی و مذهبی بخصوص بین مسلمانان و هندوهای این منطقه بوده، اما لطمات وارده به ایالت پنجاب به دلیل تقسیم به دو بخش بیشتر از مناطق دیگر است.
منطقه کشمیر با اکثریت مسلمان، در دوران استعمار انگلیس و تا قبل از استقلال هند و پاکستان توسط هندوها اداره می شد. هنگام تقسیم شبه قاره به دو کشور هند و پاکستان مقرر شد، مناطق مسلمان نشین به پاکستان و هندونشین به هند ملحق شود، اما فرمانروای وقت کشمیر خواستار پیوستن به هند بود. مخالفت پاکستان با این خواسته تاکنون سه بار این دو کشور را به رویارویی نظامی سوق داده است.

موضع سازمان های بین المللی و منطقه ای طی سال های گذشته سکوت و تماشای ریختن خون و سرکوب مسلمانان بوده است.

دور جدید ناآرآمی های کشمیر از سال 1989 شروع شد، وقتی 10 گروه شبه نظامی مسلمان و مخالف پیوستن به هند، در این سال شورش مسلحانه ای آغاز کردند که تاکنون ادامه داشته و بیش از 40 هزار کشته برجا گذاشته است. اختلاف برسر کشمیر سال های بعد موجب ادامه تنش و اتخاذ تدابیری برای حل بحران توسط هند و پاکستان شد. حمله مسلحانه به پارلمان هند اواخر سال 2001 و متهم شدن جدایی طلبان مسلمان کشمیر به دست داشتن در آن، روابط دو کشور را بشدت بحرانی و تیره کرد.
نخست وزیر هند در سال 2003 در ملاقات با رئیس جمهور پاکستان، خواستار عادی سازی روابط و حل بحران کشمیر شد. این دیدار سرآغاز سلسله مذاکرات دو جانبه درباره بحران کشمیر شد که تا سال 2006 بی حاصل ادامه داشت.
اهمیت منطقه کشمیر
کشمیر بدلیل ویژگی های منحصر بفردش، اهمیت ژئوپولتیکی زیادی برای طرف های درگیر در آن دارد. مهمترین ویژگی های کشمیر عبارتند:
- قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی که آن را به محل تلاقی کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، چین، روسیه و منطقه آسیای میانه تبدیل کرده است
- سرچشمه گرفتن پنج رودخانه مهم منطقه و بهره مندی از منابع عظیم زیر زمینی آبی
- برخورداری از شاهراه های ارتباطی متعدد
- وجود یخچال های بزرگ و صعب العبور که همچون سدی دفاعی از کشمیر مقابل خطرات و تهدیدات خارجی محافظت می کنند
این شرایط پافشاری طرف های درگیر بر مواضع خود و عدم تغییر رویکرد در قبال این بحران و در نتیجه پیچیدگی آن شده است. البته گسترش برخی تحرکات مذهبی و اقدامات تروریستی گروه های شبه نظامی پاکستانی در هند و کشمیر از عوامل دیگر شکست مذاکرات کشمیر بوده است.
افزون بر آن عواملی همچون وجود اکثریت مسلمان در منطقه، ادامه اختلافات و تعمیق شکاف های گذشته، بی تفاوتی جامعه جهانی و عدم تحرک برای حل اختلافات طرف های درگیر به طولانی تر شدن بحران کشمیر و تعمیق اختلافات هند و پاکستان در این منطقه کمک کرده است.
در این میان بازیگران منطقه ای و بین المللی نیز اهداف و منافع خاص خود را در کشمیر جستجو می کنند، این راهبرد پیچیدگی های بحران کشمیر را دو چندان کرده است.
هند: کشور هند همواره رویای بهره مندی از کوهستان مرتفع کشمیر را در سرمی پرورانده تا با توسل به این مانع و سد طبیعی حملات و دست اندازی کشورهایی مانند تبت، پاکستان، چین و روسیه را دفع کند، به همین دلیل دهلی نو کشمیر را «تاج سر هند» توصیف می کند.
پاکستان: رودهای مهم و پرآبی که در پاکستان جریان دارند و برطرف کننده حدود 80 درصد از نیازهای آبی این کشور است، همگی از کشمیر سرچشمه می گیرند
قدرت های جهانی؛ انگلیس و آمریکا: قدرت های جهانی مانند انگلیس و آمریکا جهت تامین و تضمین منافع خود در جهان از هر منطقه به فراخور شاخص هایش بهره برداری سیاسی و اقتصادی می کنند، کشمیر نیز بدلیل واقع شدن در جوار و حوزه کشورهای مهمی چون هند، چین، روسیه، ایران، پاکستان و افغانستان از اهمیت بسیاری برای قدرت های جهانی برخوردار بود.

مسلمانان و بخصوص شیعیان بزرگترین قربانی اختلافات هند و پاکستان در کشمیر بوده، متحمل لطمات و آسیب های بسیاری شده اند.

اتخاذ سیاست هایی مانند «بحران سازی» و ایجاد «کانون بحران» از قدرت های جهانی در طول تاریخ حضورشان در منطقه کشمیر نشان دهنده جایگاه مهم این منطقه در سیاست خارجی این کشورهاست تا مانع توسعه و گسترش حضور و نفوذ رقبا در کشمیر شوند.
مسلمانان بزرگترین قربانی بحران
گفته شد، در سال 1947 منطقه كشمیر که 85 درصد جمعیت آن مسلمانان از جمله شیعی هستند، برخلاف توافق حاصل شده مبنی بر الحاق مناطق مسلمان نشین شبه قاره به پاکستان و مناطق هندو به هند، بین هند و پاکستان تقسیم شد که بخش اعظم کشمیر (حدود 65 الی 70 درصد) به خاک هند و مابقی آن به پاکستان منضم شد.
در طول سال های گذشته اغلب مناطق مختلف با انواع تبعیض ها و محرومیت های اجتماعی و سیاسی اعمال شده از سوی حکومت های هند و پاکستان مواجه بودند، در میان مناطق کشمیر پاکستان که به دو منطقه كشمیر آزاد و مناطق شمالی تقسیم می شود، شاهد بدترین تبعیض ها و شدیدترین سرکوب ها از سوی حکومت های پاکستان بوده و ممانعت اسلام آباد از اعمال تقسیمات اداری و ایالتی در این دو منطقه موجب شده، این دو منطقه به خصوص مناطق شمالی نه ایالتی مستقل محسوب شود و نه تابع كشمیر آزاد باشد.
این سیاست ها موجب شده محرومیت شدید بر سرتاسر منطقه حاکم شود و اهالی آن از تمام حقوق شهروندی خود محروم شوند. به همین دلیل تبعیض و فقر و محرومیت پایه و اساس بسیاری از مشكلات مسلمانان به ویژه شیعیان کشمیر پاکستان را تشکیل می دهد.
افزون براینکه مسلمانان و بخصوص شیعیان بزرگترین قربانی اختلافات هند و پاکستان در کشمیر بوده، متحمل لطمات و آسیب های بسیاری شده اند، به گونه ای که تعامل خشونت آمیز و سرکوبگرانه دولت هند، دستاویزی برای دستگاه های امنیتی این کشور جهت کشتار مسلمانان به شیعیان کشمیر شده است، براساس گزارش های رسمی طی کمتر از دو دهه گذشته نیروهای امنیتی هند بیش از 92 هزار مسلمان و شیعی ساکن کشمیر هند را کشتار کرده اند.
ناآرامی هایی که این روزها کشمیر شاهد آن است و در پی کشته شدن «برهان وانی»، از فرماندهان جوان این منطقه آغاز شد، تجسم سیاست خشونت و سرکوب دهلی نو در قبال مسلمانان و شیعیان کشمیر است که تاکنون 45 کشته و 3 هزار مجروح بر جای گذاشته و پلیس هند ده ها هزار نسخه روزنامه در این منطقه را جمع آوری و کارکنان چاپخانه ها را بازداشت و اطلاع رسانی را محدود کرده است.
کارشناسان جهان اسلام با استناد به تحولات کشمیر تاکید می کنند، بیداری اسلامی در کشمیر از سال 1931 وقتی مردم علیه نظام دیکتاتوری و ضد اسلامی قیام کردند، آغاز شده و در طول این سال ها مانع تحریف این حرکت مردمی و انقلابی توسط استعمارگران شدند.
از سوی دیگر، محافل جهان اسلام طرح بحران کشمیر بعنوان منطقه مورد مناقشه سیاسی بین هند و پاکستان را رد کرده، تاکید می کنند، این نیمی از واقعیت بحران کشمیر است و نیم دیگر نادیده گرفتن شرایط بحرانی مسلمانان و شیعیان در این بحران است، لذا این بحران به پاکستان و هند ارتباط پیدا نمی کند، بلکه یکی از مهمترین قضایای جهان اسلام است.
موضع سازمان های بین المللی و منطقه ای طی سال های گذشته سکوت و تماشای ریختن خون و سرکوب مسلمانان بوده است، حتی سازمان همکاری اسلامی در قضیه کشمیر عملکرد انتقادآمیزی داشته و به گفته مردم کشمیر، از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، آنها ایران را الگوی خود می دانند و چشم امید به حمایت های جمهوری اسلامی دارند.