تبیان، دستیار زندگی
رئیس‌جمهوری جوان ایالات متحده بر زبان، سخنان انتقادی دارد و در دل مهر اسرائیل را خانه‌زاد ‌کرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اوباما؛ اسرائیلی‌تر از بوش
اوباما

این روزها هر کس که برای نخستین بار از زمان حضور باراک اوباما در کاخ سفید پا به داخل این ساختمان هیجان‌انگیز بگذارد می‌تواند بوی تغییر را استشمام و البته وقوع انقلابی را حس کند. شعارهای ملی تغییر کرده‌اند، نگاه عمومی به حوادث تغییر کرده ‌است، نگاه‌های نومحافظه‌کارانه به حوادث روزمره دیگر حذف شده‌ است و همه افق‌هایی که جورج بوش آنها را بسته بود حالا چهار طاق باز هستند. حالا رهبران اسرائیل چه از طیف راست باشند و چه عنوان چپ‌گرا را یدک بکشند باید زندگینامه باراک اوباما را نه یک بار که چند بار بخوانند.

زندگینامه، افکار و نگاه‌رئیس‌جمهوری ایالات متحده با سیاستمداران اسرائیلی در بالاترین حد از اختلاف وجود دارد. اندک شباهتی میان باراک و همراهانش در اسرائیل نمی‌توانید بیابید. اگر اخلاق‌های سیاسی هستند که باراک اوباما از آنها بیزار است، سیاستمداران اسرائیل آن را حسن می‌دانند. سیاستمداران اسرائیلی از ایهود باراک، بنیامین نتانیاهو، ایهود اولمرت تا آویگدور لیبرمن همه و همه دنیا از تنها و تنها از یک بعد نگاه می‌کنند. این طیف سرسختانه ایمان دارند که آنچه که انجام می‌دهند در هر شرایطی و در هر زمانی بهترین کار است. هر کس ضعیف‌تر از آنها باشد مستحق نگاه فرا ‌و فرودستی است. همزمان با تمامی این خودکامگی‌ها همین سیاستمداران اسرائیلی بیش از سایرین به سرعت دچار حس ترحم نسبت به خود می‌شوند. اسرائیلی‌ها درست مانند کودکانی که کاری جز خرابکاری بلد نیستند، گمان می‌کنند باید هر آنچه را که می‌خواهند در لحظه دریافت کنند.

اوباما در کوچه و پس‌کوچه‌های شیکاگو دریافت که می‌توان با تمرکز بر قدرت به همه چیز دست یافت

با همه این اوصاف نباید دچار قضاوت نادرست شد: اوباما نه پیامبر است و نه یک رؤیا‌پرداز. او یک پسر سیاه‌پوست از مادری مجرد است که به خوبی آموخته است هیچ پنجره بسته‌ای وجود ندارد که نتوان درب آن را گشود. تنها تفاوت اوباما با رونالد ریگان، بوش‌های پدر و پسر و سایر نومحافظه‌کاران امریکایی این است که او به خوبی می‌داند نمونه‌ای از دنیا که ما درگیر آن هستیم تنها نمونه موجود نیست. اوباما پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه کلمبیا و اخذ مدرک حقوق از هاروارد بر خلاف نتانیاهو و اولمرت به دنبال کسب درآمد از تحصیلاتش بر نیامد. او مانند شیمون پرز هم همه عمر خود را صرف حضور در این حزب و آن نهاد دولتی نکرد. او تصمیم گرفت به فعالیت‌های اجتماعی رو آورده و به زندگی متوسط بسنده کند. او با افرادی سر و کار داشت که عضو هیچ نهادی در جامعه آمریکا نبودند اما بیشترین ستم‌ها را تحمل کردند. اوباما در کوچه و پس‌کوچه‌های شیکاگو دریافت که می‌توان با تمرکز بر قدرت به همه چیز دست یافت. او یاد گرفت چگونه هوشمندانه از قدرت فیزیکی خود استفاده کند. حالا شاید بتوان امیدوار بود که او در عرصه بین‌المللی هم این آموخته‌ها را به کار گیرد.

روابط اسرائیل و ایالات متحده دستخوش تحولاتی شده است. مبدأ این تحولات هم روزی است که باراک قدرت را در کاخ سفید بر عهده گرفت. حالا نسیم‌های جدیدی از واشنگتن به جانب تل آویو می‌وزد. اوباما نمی‌تواند به ائتلاف لیبرمن و نتانیاهو اجازه دهد تا به راحتی سر او را کلاه بگذارند. حتی جورج بوش هم آنقدر احمق نبود که درک نکند اسرائیلی‌ها دارند او را از مسیر منحرف می‌کنند. البته آن سیاستمدار تگزاسی آگاهانه به این بازی تن داد. بوش قلباً به حقانیت اسرائیل ایمان داشت. نه آوار‌گی فلسطینی‌ها و نه نقض حقوق بشر و نه ربودن زمین‌های فلسطینی‌ها توسط اسرائیل، خواب شب را بر جورج بوش حرام نکرد. اما فروختن این باور به باراک اوباما چندان آسان نیست. او نمی‌تواند بپذیرد که هیچ چیز در فلسطین قابل تغییر نیست. همین‌طور باور ندارد که به ادعای اسرائیلی‌ها نیازی هم به این کار نیست. اوباما از این حد از ذکاوت برخوردار است که بداند تنها راه برای زندگی در آسایش اسرائیلی‌ها تشکیل دو کشور مستقل در کنار هم است. اوباما می‌خواهد فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها از حقوق مساوی برخوردار باشند اما نه در تمامی جنبه‌ها. این بار باز هم آمریکاست که این جنبه‌ها را تعریف می‌کند. این حس کلاسیک محافظه‌کاری با افرادی مانند لیبرمن ‌زاده شده‌ است. همین حس است که ذات اشغالگری را هم توجیه می‌کند. بر خلاف آنچه که همگان تصور می‌کنند دولت اوباما بیش از دولتهای پیشین در ایالات متحده طرفدار اسرائیل است. اوباما دو نکته را به خوبی می‌داند؛ نخست آنکه منافع اسرائیل الزاماً با منافع ساکنان آن تطابق ندارد و دوم آنکه همگان باید به نتیجه این دعوا بر سر استقلال بیندیشند. اوباما به دنبال مجاب کردن اعراب به صرفنظر از حق بازگشت آوارگان است و در عوض اسرائیل هم باید از زمین‌های اشغال شده در طول جنگ شش روزه عقب‌نشینی کند. این اصول از نظر اوباما قابل دستیابی است. حالا همه کاری که اسرائیلی‌ها باید انجام دهند این است که به رفیق شفیق خود که این بار باراک نام دارد، اعتماد کنند.

منبع: خبر آنلاین

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور