تبیان، دستیار زندگی
یكی از مولفه های خانواده منسجم، پیوند عاطفی است كه در اثر وجود و استمرار فضای گفت وگو، تعامل افکار و تبادل نظر میان اعضای آن شكل می گیرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رسانه، عضو خانواده من است!
رسانه

یكی از مولفه های خانواده منسجم، پیوند عاطفی است كه در اثر وجود و استمرار فضای گفت وگو، تعامل افکار و تبادل نظر میان اعضای آن شكل می گیرد. پیوند عاطفی، خود به عنوان یک عامل انگیزشی موجب ارتقاء انسجام خانواده می شود و این سیکل می تواند همچنان ادامه یابد. براین اساس پیوند عاطفی و انسجام خانواده با یكدیگر همبستگی مثبت و بالایی دارند.

عوامل گوناگونی موجب آسیب دیدن پیوند عاطفی خانواده شده و در پی آن انسجام در کانون خانواده را به مخاطره می اندازند. یكی از عوامل اثرگذار بر گسستگی انسجام خانواده، گسترش رسانه های جمعی و استفاده افراطی از آنها می باشد. رسانه های جمعی بویژه رسانه های شنیداری وغیر متعامل به دلیل کارکرد های متنوع خود و ایجاد تغییرات پیوسته، بتدریج جای ارتباط بین فردی ازنوع چهره به چهره را گرفته وتوانسته اند فضای انفرادی را بجای فضای جمعی و اجتماعی خانواده حاکم کنند، بطوری که گسترش تکنیکی رسانه های شنیداری و رایانه ای، ارتباط مستقیمی با فردگرایی ودوری از گروه را نشان می دهد. دراین مسیر، تعامل فرد با رسانه الکترونیکی به تدریج موجب شکل گیری احساسی می شود که وابستگی شدیدی را در فرد ایجاد می کند. به دلیل برتری تکنولوژیکی وتجهیز فنی ابزارهای رسانه ای، نوعی رعب فرهنگی وانفعال شخصیتی درفرد ایجاد می شود. نتیجه این می شود که افراد خانواده به جای گفت وگوی صمیمی با یکدیگر با ابزارهای الکترونیکی ارتباط برقرار می کنند، ارتباطی که فاقد بارعاطفی واحساسی است. این آسیب دردو نوع ارتباط، بیشتر خودرا نشان می دهد: یکی ارتباط بین فرزندان و والدین، و دیگری ارتباط بین زن و شوهر.

رسانه

تجربیات نشان می دهند که هراندازه ارتباط میان فرزندان و والدین وهمچنین ارتباط میان همسران به دلیل تغییر مخاطبی که با آن در تعامل و ارتباط مستقیم قرار گیرند، کاهش یابد، فاصله عاطفی وهیجانی و همچنین فاصله شناختی میان اعضاء نظام خانواده بیشتر می شود. آمارهای رسمی نشان می دهند که میزان مشاهده تلویزیون توسط افراد ایرانی نزدیک به چهار ساعت ونیم در روز است. این میزان بسیار زیاد است و می تواند به کاهش فضای گفت وگو میان اعضای خانواده منجر گردد. این روند موجب افزایش روحیه فردگرایی وکاهش روحیه جمع گرایی منجر خواهد شد كه عامل مهمی در آسیب دیدن انسجام خانواده محسوب می شود.

جالب اینجاست که دنیای غرب پس از گذراندن یک دوره طولانی از زندگی با سیستم مدرن و خصوصیات مربوط به آن، اکنون به این نتیجه رسیده که خانواده رو به نابودی است و برای احیای آن باید اقداماتی صورت گیرد

گه گاه اعضای خانواده آنچنان با وسایل الترونیکی خو می گیرند که به نظر می رسد شیء مذکور به عضوی از اعضای خانواده تبدیل شده است. در این میان کودکان بیشترین آسیب را متحمل می شوند. چرا که فیلم ها و بازی های رایانه ای همیشه در اختیارشان قرار دارد و لزومی نیست تا مجبور باشند به دنبال تفریح و سرگرمی در یک آپارتمان کوچک باشند و یا شاهد خستگی مادر در بازگشت از محل کار باشند. چنین موردی بارها دیده شده که مادران شاغل به دلیل خستگی مفرط، توانایی پاسخ به انرژی های زاید الوصف کودکانشان را ندارند و برای برقراری سکوت و آرامش در خانه، فرزندان را به سمت بازی و رایانه و فیلم هدایت می کنند. بدین ترتیب کودک با ذهنی دست نخورده تبدیل به مخاطب فیلم جنگی و بازی پر از خشونت می شود. از انجام این عمل لذت می برد و حاضر نیست کنج خلوت اتاقش را با هیچ مهمانی و جمع خانوادگی عوض کند.

رسانه

لازم به ذکر است که این مساله عواقب مختلفی را به دنبال دارد که مهمترین آن جدایی بین اعضای خانواده است. جدایی که به نظر می رسد در اثر جابه جایی میان نقش ها اتفاق افتاده است. آنجا که صفحه تلویزیون و رایانه، جای پدر و مادر و گروه همسالان را برای کودک می گیرد و به بهترین رفیق او بدل می شود. بنابراین دیگر فرصت چندانی باقی نمی ماند تا کودک به تمرین مهارتهای اجتماعی و برقراری قدرت ارتباط با دیگران بپردازد. روح کودکانه با آنچه سازندگان بازی ها و فیلم ها مد نظر داشته اند، رشد می کند. این نکته را بار ها گفته ایم و باز هم می گوییم که فراموش نکنیم عصری که در آن زندگی می کنیم زمانی نیست که برای محو اندیشه و تفکر از روش داس و چکش استفاده شود. عصر امروز زمانی است که در آن با محو احساسات و اندیشه به انسانها سمت و سو می دهند. شعار یکسان اندیشی در همه جا طنین انداز است. یعنی به نوعی هدف این است که به مخاطب نشنیدن،ندیدن و نگفتن را بیاموزند. یعنی اگر بخواهند افراد را به زندان رهسپار کنند، افراد بپذیرند و داوطلبانه به زندان روند. به یاد داشته باشیم که زندانی شدن تنها این نیست که در یک چهاردیواری محبوس باشیم، زندانی شدن یعنی اینکه توان مقابله با فرزندمان را نداشته باشیم وقتی از ما می خواهد که بازی رایانه ای جیبی برایش تهیه کنیم تا آنرا همه جا همراه خود داشته باشد. یعنی عدم تعامل و ارتباط میان اعضای یک خانواده که در کنار یکدیگر زندگی می کنند که تنها در ظاهر با یکدیگرند و در باطن انگار خانه های آنها تنها خوابگاهی است که شبها برای استراحت به آن مراجعه می کنند و روز که از راه رسد، هر یک به دنبال کار و هدف شخصی خویش می باشند.

جالب اینجاست که دنیای غرب پس از گذراندن یک دوره طولانی از زندگی با سیستم مدرن و خصوصیات مربوط به آن، اکنون به این نتیجه رسیده که خانواده رو به نابودی است و برای احیای آن باید اقداماتی صورت گیرد. به همین خاطر است که در فیلم های غربی کنونی می بینیم که زن شاغل پس از فرزند دار شدن، محل کار خویش را ترک می کند و به خانه داری و مراقبت از فرزند می پردازد. سخن این است که فراموش نکنیم در چه دنیایی زندگی می کنیم و منابع دینی و اعتقادی غنی و پربار ما برای چنین روزهایی هم راه  درست زندگی کردن را به ما آموخته است. پس اگر دقیقا بشناسیم و به آنچه درست است عمل کنیم، می توانیم از این گرداب در امان بمانیم. برای پیشرفت و مقابله با مشکلاتی که مدرن بودن برای ما رقم زده است، باید دائما راهکارهایی بیندیشیم تا زندگی فردی و اجتماعی و خانواده ما دچار آسیب و بحرانهای کنونی نشوند.

فاطمه ناظم زاده/گروه جامعه و سیاست

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور