تبیان، دستیار زندگی
اکنون فضای شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک، توییتر، اینترنت و ماهواره عامل تعیین کننده تمام شئونات زندگی بشر در زمینه سلیقه، مذهب، زندگی و حتی ایدئولوژی شده است، و به همین دلیل قرن 21 را قرن حاکمیت رسانه ها و یا به عبارتی عصر مدیا کراسی و یا رسانه سالاری
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بمب آسیب های اجتماعی در رسانه ملی 

اکنون فضای شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک، توییتر، اینترنت و ماهواره عامل تعیین کننده تمام شئونات زندگی بشر در زمینه سلیقه، مذهب، زندگی و حتی ایدئولوژی شده است، و به همین دلیل قرن 21 را قرن حاکمیت رسانه ها و یا به عبارتی عصر مدیا کراسی و یا رسانه سالاری دانسته اند.

محدثه امیری -بخش ارتباطات تبیان
رسانه ملی

زمانی عمده آسیب های اجتماعی در جامعه ایرانی به تغییرات سریع اجتماعی،  فقر، بیکاری، فاصله طبقاتی، اعتیاد و فاصله نسلی ختم می شد و به دلیل اهمیت والای خانواده در فرهنگ ایرانی- اسلامی کمترین آسیب ها به این حوزه باز می گشت. اما روند رشد آسیب های اجتماعی در دهه اخیر و انتقال آن به بستر خانواده نشان از روند نامیمونی دارد که بی شک نه تنها نسل فعلی خانواده های فعلی بلکه نسل های آینده را نیز قربانی خود خواهد کرد.
اکنون فضای شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک، توییتر، اینترنت و ماهواره عامل تعیین کننده تمام شئونات زندگی بشر در زمینه سلیقه، مذهب، زندگی و حتی ایدئولوژی شده است، و به همین دلیل قرن 21 را قرن حاکمیت رسانه ها و یا به عبارتی عصر مدیا کراسی و یا رسانه سالاری دانسته اند.
اما تا چه حد فرهنگ حاکم بر جامعه همگام با پیشرفت رسانه ها جلو رفته و به جای تطبیق خود با رسانه، آن را با آنچه که مطلوب هنجارهای بنیادین جامعه محسوب می شود تطابق داده است؟

چرا اقبال به رسانه های مدرن و فرا مدرن مثل اینترنت، وب و امثال آن بالا رفته است؟ به دلیل اینکه مخاطب احساس آزادی بیشتری می کند. مطبوعات ما پویا نیستند. پس مخاطب هم متقابلاً پویا نخواهد بود. ولی برای اینترنت این اتفاق نمی افتد. حتی اگر در این فضاها محدودیت هم ایجاد شود و صفحات بسته شوند برای مخاطب کاری ندارد که در عرض 30 ثانیه یا نهایت یک ربع، آن را بشکند.


با نگاهی به چند سال گذشته می توان به جرات اعلام کرد که خیانت، خشونت، تجاوز، از هم پاشی بنیان خانواده، گرایش به همخانگی به جای ازدواج، تولد فرزندان نا مشروع و عادی جلوه دادن بسیاری از بی اخلاقی ها و ناهنجاری های اجتماعی تنها گوشه ای از دستاورد رسانه ها برای جامعه ایرانی است که در طی چند سال گذشته به مصرف کننده منفعل رسانه ها تبدیل شده است.
با این وجود هنوز هم بسیاری از مردم حاضر نیستند بپذیرند که علاقه ساده به سریال های به ظاهر سر گرم کننده و طولانی، شبکه های اعتیاد آور اجتماعی و برقراری ارتباط های بسیار با افراد ناشناس زمینه ساز بسیاری از آسیب های اجتماعی است که تنها در طی چند سال باشتاب فراوان روند افزایشی را پیموده است. بدتر آنکه به دید مخاطب ناآگاه هر یک از این آسیب ها نه تنها یک زخم و کاستی در روند زندگی اجتماعی به حساب نمی آید بلکه جزیی معمولی از آن به برشمرده می شود.
اکثر عالمان سیاسی و اجتماعی به اینکه آزادی مطبوعات و سواد رسانه ای یکی از مهم ترین مولفه های پیشرفت جوامع است اتفاق نظر دارند.

سواد رسانه ای به مخاطب کمک می کند تا وقایع را پیش بینی کند و سطح آگاهی خود را بالا ببرد و در نتیجه به موقعیت پیشرو یا رهبری دست یابد. به جای آنکه به مخاطب منفعل و سطحی رسانه تبدیل شود که دنیایش را حواشی زندگی ستاره ها، نشریات زرد و سریال های عامه پسند ماهواره ای تشکیل می دهند.
مخاطبی كه دارای سواد رسانه ای است، از اهداف و میثاق های رسانه ها خبر داشته و از آنها به طرزی آگاهانه استفاده می كند. چنین مخاطبی از نقش صدا، موسیقی و سایر جلوه های ویژه برای القای فضا و معنی در تلویزیون و سینما با خبر است و می داند چرا و چگونه یك پیام واحد در تلویزیون، سینما، روزنامه ها، مجلات، رادیو، تابلوهای بزرگ تبلیغاتی و یا بازی های رایانه ای می تواند، اثرات متفاوتی از خود بجا گذارد.
در واقع سواد رسانه ای یک نوع برنامه ی توانمندسازی است که شهروندان بتوانند زبان رسانه ای جدید را درک کنند، از این رو اگر دولت ها نسبت به توانمندسازی در مقابل زبان رسانه ای جدید بی تفاوت باشند، جامعه به دو گروه تقسیم می شود که یک گروه توانایی درک پیام ها را دارند، اما گروه دیگر از غافله عقب می مانند چون توانایی همگامی با رسانه های جدید را ندارد.
سواد رسانه ای در جامعه ما با شکاف بسیار بزرگی مواجه است که دولت باید برنامه های توانمندسازی شهروندان را در اولویت قرار دهد، یعنی همان طور که در جبهه ی مبارزه با بی سوادی حرکت می کند باید سواد رسانه ای را نیز در جامعه، بویژه در مدارس آغاز کند.
اما نکته این است که فضای مطبوعاتی ما خیلی پویا نیست. در مورد مخاطب هم این فضا بی تأثیر نخواهد بود و فضای حاکم، او را به یک مخاطب منفعل تبدیل کرده است. چرا اقبال به رسانه های مدرن و فرا مدرن مثل اینترنت، وب و امثال آن بالا رفته است؟ به دلیل اینکه مخاطب احساس آزادی بیشتری می کند. مطبوعات ما پویا نیستند. پس مخاطب هم متقابلاً پویا نخواهد بود. ولی برای اینترنت این اتفاق نمی افتد. حتی اگر در این فضاها محدودیت هم ایجاد شود و صفحات بسته شوند برای مخاطب کاری ندارد که در عرض 30 ثانیه یا نهایت یک ربع، آن را بشکند.

به جرات اعلام کرد که خیانت، خشونت، تجاوز، از هم پاشی بنیان خانواده، گرایش به همخانگی به جای ازدواج، تولد فرزندان نا مشروع و عادی جلوه دادن بسیاری از بی اخلاقی ها و ناهنجاری های اجتماعی تنها گوشه ای از دستاورد رسانه ها برای جامعه ایرانی است که در طی چند سال گذشته به مصرف کننده منفعل رسانه ها تبدیل شده است.

پس این نشانگر آزادی مخاطب در مقابل محتوای اینترنت است. به همین خاطر جذابیت اینترنت و وب در جامعه ما بسیار بالاست. گفته می شود اطلاعات بیش از حد، بدتر از سانسور است. ولی در سواد رسانه ای این جمله بی معناست. اگر فرد سواد رسانه ای داشته باشد می داند باید دنبال کدام اطلاعات بگردد. این سواد رسانه ای است که به کمک فرد می آید و او را در انتخاب اطلاعات مورد نیاز، یاری می دهد. اما  در حال حاضر آمار بالای سرچ های پورنوگرافی در میان فارسی زبانان در صورت مسدود بودن صفحات حاوی آن مدرک گویایی بر نا آگاهی محض جوانان ایرانی دارد که از میان میلیاردها محتوای قابل استفاده و سازنده به چیزی روی آورده که خود نیز به تنهایی  عامل بسیاری از آسیب های اجتماعی است.
 
در این بین آنچه که از اهمیتی اساسی برخوردار است آموزش سواد رسانه ای برای خانواده ها است. چرا که به نوعی اختیار و کنترل کودک را هم در دست دارند. بعد از آن مدرسه است. برای آموزش سواد رسانه ای باید یک پایگاه سواد رسانه ای داشته باشیم. معلمان مدارس، مدیران از دبستان تا دانشگاه باید آن را بیاموزند. تمامی نهادهای جامعه باید درگیرش باشند؛ اول خانواده و بعد آموزش و پرورش.
آموزش رسانه ای کودکان و نوجوانان برای افزایش آگاهی آن ها نسبت به اَشکال مختلف پیام های رسانه ای و رسیدن به مرحله خلاقیت و پویایی جزو ضروری ترین آموزش هاست؛ چرا که کودکان و نوجوانان که اصلی ترین مخاطبان رسانه ها محسوب می شوند قدرت چندانی در گزینش، انتخاب، پردازش و هم چنین تجزیه و تحلیل درست اطلاعات و اخبار دریافتی ندارند و از سوی دیگر سخت تر شدن نظارت متمرکز، برای کنترل رسانه ها نیز به این مشکل می افزاید.
بنابراین آگاهی مخاطبان، والدین، معلمان و اساتید نسبت به سواد رسانه ای ضروری است؛ چرا که سواد رسانه ای به آنها کمک می کند قضاوت های صحیح تری از محیط پیرامون خود و درک عمیق تری از آنچه می ببینند، می شنوند و می خوانند داشته باشند، ضمن اینکه آنها می توانند راهنمای خوبی در این زمینه برای کودکان و نوجوانان نیز باشند. در پایان از یاد نبریم ناآگاهان نسبت به سواد رسانه ای را می توان طعمه های اصلی فضاهای رسانه ای امروز جهان به شمار آورد.