تبیان، دستیار زندگی
پرداختن به تاج‌السلطنه و بررسی شخصیت او به چند دلیل، قابل اهمیت است. نخست آن‌که او از معدود افرادی است که در آن زمان دست به نوشتن خاطره‌نویسی زده‌است. او جزو معدود زنانی است که در آن زمان بنا به موقعیت خانوادگی خود توانسته از نعمت خواندن و نوشتن بهره‌مند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دختر منتقد دوره ی قاجار


پرداختن به تاج‌السلطنه و بررسی شخصیت او به چند دلیل، قابل اهمیت است. نخست آن‌که او از معدود افرادی است که در آن زمان دست به نوشتن خاطره‌نویسی زده‌است. او جزو معدود زنانی است که در آن زمان بنا به موقعیت خانوادگی خود توانسته از نعمت خواندن و نوشتن بهره‌مند شود.


تاج السلطنه

از مطرح ترین زنان منتقد دوره قاجار می‌توان به تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه اشاره کرد. از تحصیلات تاج السلطنه اطلاع دقیقی در دست نیست. اما خاطراتی که از او باقی مانده حکایت از سطح آموزش و مطالعه او دارد. مطالعه آثار ویکتور هوگو و ژان ژاک روسو و آشنایی با افکار و عقاید بیسمارک باعث رشد فکری او در حوزه‌های سیاسی- اجتماعی شده و به همین دلیل وی را تبدیل به یکی از منتقدین اصلی حکومت کرده است.

تاج السلطنه دختر ناصر الدین شاه قاجار در سال 1301 ق به دنیا آمد. مادرش توران السلطنه دختر عموی شاه زنی مومن و دیندار بود اما با وجود همه تعاریفی که تاج السلطنه از او کرده وی اولین کسی است که مورد نقد دخترش قرار می‌گیرد. هر چند تاج السلطنه مقصر اصلی را مادر نمی‌داند و اخلاق حکومتی می‌داند که راه سعادت را به روی همه زنان بسته و آنان را در جهل و بی اطلاعی نگاه داشته است. بی شک این نگاه تلخ تاج السلطنه از رسم سپردن اطفال به دایه و دوری از مادر نشأت می‌گیرد که شامل او نیز بوده است.

این شاهزاده خانم علی رغم رشد در حرم شاهی، حصارها را شکست و یکی از منتقدان حاکمیت خود شد . او از نخستین زنانی است که آزادانه از برابری حقوق زن و مرد در ایران سخن گفت و با شکستن مرزها به انتشار عقاید خود پرداخت. خاطرات او مهمترین سند شناسایی افکار اوست .

تاج السلطنه یکی از زیباترین توصیفات را درباره حکومت مظفرالدین شاه دارد که بسیار جالب توجه است: «صدراعظمی و وزارت در دوره سلطنت برادر عزیز من خیلی شبیه به تعزیه شده بود که دقیقه به دقیقه تعزیه خوان رفته، لباس عوض کرده برمی گردد. این برادر عزیز من به حرف یک بچه دوساله یک صدراعظمی را فوراً معزول و به حرف یک مقلدی یک وزیر را سرنگون می‌کرد.»

این شاهزاده خانم علی رغم رشد در حرم شاهی، حصارها را شکست و یکی از منتقدان حاکمیت خود شد

در 1311 او را به زوجیّت حسن خان سردار شجاع ، پسر شجاع السلطنه ، درآوردند. بی بندوباری و رفتارهای ناپسند همسرش ، بسیار زود موجب بروز اختلاف میان آن دو شد. تاج السلطنه نیز، که در میان اعیان و اشراف به زیبایی شهرت داشت ، بتدریج بی بندوبار شد. در 1317 مظفرالدین شاه ، شجاع السلطنه را به پیشکاری آذربایجان برگزید و تاج السلطنه نیز همراه او رفت ، اما پس از مدتی به تهران بازگشت و از میرزاعبداللّه ، ردیف نواز و نوازندة مشهور تار، نواختن تار را بخوبی فراگرفت . همچنین آموختن زبان فرانسه را آغاز کرد. پس از پیروزی انقلاب مشروطه ، سردار شجاع که از مخالفان سرسخت مشروطیت بود  او را ترک کرد و به روسیه گریخت. عبدالحسین سپهر علت جدایی آنان را روابط تاج السلطنه با «غیر» دانسته است ، اما تاج السلطنه علت جدایی را فراگیری علوم جدید و مطالعة کتابهای فرنگی و جداشدنش از مذهب ذکر کرده است .

تاج السلطنه

وی دارای سه فرزند بود. در 1323 تاج السلطنه بر آن شد که با فروش جواهرات و به کمک یک زن فرنگی و دو تن از نوکران خود به اروپا برود، اما پدرشوهرش تصمیم او را به اطلاع ولیعهد رسانید و ولیعهد او را تحت نظر قرار داد. تاج السلطنه در 1326 با قوللرآقاسی باشی ، برادرزادة پاشاخان سرتیپ  (امیربهادر جنگ ) ازدواج کرد.

چون گفته می‌شد که این ازدواج به تحریک انجمنِ نسوان صورت گرفته است ، امیربهادر قوللرآقاسی را از مقام خود خلع کرد. تاج السلطنه در 1335 پس از درگذشت پدرشوهرش ، اموال او را تصرف کرد و با امیربهادر اختلاف پیدا کرد . او از نخستین زنانی بود که بی حجاب در مجالس ظاهر شد. وی به دلیل یأس از محیط آلودة اشرافی سه بار اقدام به خودکشی کرد .

پرداختن به تاج‌السلطنه و بررسی شخصیت او به چند دلیل، قابل اهمیت است. نخست آن‌که او از معدود افرادی است که در آن زمان دست به نوشتن خاطره‌نویسی زده‌است. او جزو معدود زنانی است که در آن زمان بنا به موقعیت خانوادگی خود توانسته از نعمت خواندن و نوشتن بهره‌مند شود. آموزش دختران در آن دوران، مخالف شرع بود و زنان اجازه‌ی رفتن به مدرسه را نداشتد.

آن چه را که او در نقل خاطراتش می‌آورد در جای خود بسیار تازه و قابل تأمل است. از جمله صداقت گفتار او که بدون پیچیدگی و ترس، از احساسات زنانه، عشق و دلدادگی و خواست‌های برحق خود  سخن می‌گوید.

نکته‌ی دیگر که شخصیت او را برجسته می‌سازد، دید بسیار انتقادی او نسبت به پدر  و بررسی رفتار و شخصیت او، هم به‌عنوان شاه مملکت و هم به‌عنوان پدر است. او  نادانی، بی‌کفایتی، کوته‌فکری، خوشگذرانی پدر و داشتن حرمسرا  و زنان متعدد را یکی از عوامل عقب‌ماندگی ایران در آن زمان می‌داند

نکته‌ی دیگر که شخصیت او را برجسته می‌سازد، دید بسیار انتقادی او نسبت به پدر  و بررسی رفتار و شخصیت او، هم به‌عنوان شاه مملکت و هم به‌عنوان پدر است. او  نادانی، بی‌کفایتی، کوته‌فکری، خوشگذرانی پدر و داشتن حرمسرا  و زنان متعدد را یکی از عوامل عقب‌ماندگی ایران در آن زمان می‌داند. برادر و دیگر درباریان نیز از این امر مستثنی نیستد. در انتقادی که از مطفرالدین‌شاه می‌کند، او را فردی نالایق، بی خبر، بدون عزت نفس، نادان و عشرت طلب می‌داند، او را نکوهش می‌کند و مسافرت‌های بی مورد و وام‌های بی دلیل و پیشکاران نالایق و فرصت طلب شاه را به باد انتقاد می‌گیرد و از نسبت دادن بدترین القاب به نزدیکان شاه دریغ نمی‌ورزد.

فرآوری: طاهره رشیدی

بخش تاریخ تبیان


منابع: 1- مهر میهن/ 2- روزنامه ی خاطرات تاج السلطنه / 3- زینتی