تبیان، دستیار زندگی
بهائیت از فرقه های معروف و موثری است که سابقه ای نسبتا طولانی در جامعه ما دارد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقطه آغاز فرقه بهائیت
بهائیت

بهائیت از فرقه های معروف و موثری است که سابقه ای نسبتا طولانی در جامعه ما دارد. این فرقه الزامات خاص خود را دارد و به روش های مختلفی به جذب افراد می پردازد. متاسفانه رواج آئین و اعتقادات بهائی در سالهای اخیر افزایش یافته و لزوم برخورد با این مساله را به یک ضرورت تبدیل ساخته است. اما قبل از هر چیز آشنایی با مبانی این تفکر و سابقه تاریخی آن، می تواند جالب توجه باشد.

اما این فرقه نیز پیامبری دارد که تفکرات جالبی دارد. این پیامبر خود را خاتم نمی داند و معتقد است که ممکن است پیامبرانی بعد از او مبعوث شوند. اما چگونگی شکل گیری این فرقه به تقریبا به دو قرن پیش مربوط می شود.

بهائیت فرقه ای منشعب از آیین بابی است، بهائیان این آیین را دین می خوانند، ولی مسلمانان عموماً آن را به رسمیت نشناخته اند و آن را فرقه منحرف می شمارند و معمولاً تعبیر «فرقه ضاله» را برای آن به کار می برند.

بنیانگذار آیین بهائی، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله است، و این آیین نام خود را از همین لقب برگرفته است.پدرش میرزا عباس نوری معروف به میرزا بزرگ ،‌از مستوفیان و منشیان عهد محمد شاه قاجار و به ویژه مورد توجه خاص قائم مقام فراهانی بود و بعد از قتل قائم مقام از مناصب خود برکنار شد و به نور رفت (قائم مقام، 1356 ش ، ص19-

25؛ همو، 1357، بخش 1، ص 376؛ نبیل زرندی، ص 88-89).

اما این فرقه نیز پیامبری دارد که تفکرات جالبی دارد. این پیامبر خود را خاتم نمی داند و معتقد است که ممکن است پیامبرانی بعد از او مبعوث شوند. اما چگونگی شکل گیری این فرقه به تقریبا به دو قرن پیش مربوط می شود

میرزا حسینعلی در 1233،‌در تهران به دنیا آمد و مانند برادرانش آموزش های مقدماتی ادب فارسی و عربی را زیر نظر پدر معلمان و مربیان گذراند .در زمان ادعای بابیت، سید علی محمد شیرازی ، در جمادی الاول 1260،جوانی 28 ساله و ساکن تهران بود که در پی تبلیغ نخستین پیرو باب، ملاحسین بشرویه ای معروف به «باب الباب» ، در شمار نخستن گروندگان به باب در آمد و از آن پس یکی از فعال ترین افراد بابی شد و به ترویج بابیگری ، به ویژه در نور و مازندران ، پرداخت .

برخی از برادرانش ، ازجمله میرزا یحیی معروف به «صبح ازل» نیز بر اثر تبلیغ او به این مرام پیوستند. (نبیل زرندی، ص 85، 88، 91؛ حاجی میرزا جانی کاشانی، مقدمه‌ براون ،)از مشهورترین اقدامات میرزا حسینعلی در آن زمان، به نوشته منابع بهائی (از جمله نبیل زرندی ، ص 259-260)، طراحی نقشه قرة العین ـ که در قزو ین به اتهام همکاری در به شهادت رساندن ملامحمد تقی برغانی (برغانی، آل) زندانی بود و نقش جدی و مؤثرش در اجتماع شماری از بابیان در واقعه بدشت بود.

بهائیت

این اجتماع بعد از دستگیری و تبعید باب به قلعه چهریق در ماکو و به انگیزه تلاش برای رهایی وی از زندان برپاشد.

میرزا حسینعلی با توجه به توانایی مالی و فراهم کردن امکانات اقامت طرفداران باب در بدشت (حاجی میرزا جانی کاشانی ، ص 240-241)، جایگاهی معتبر نزد اجتماع کنندگان یافت.در همین اجتماع بود که سخن از نسخ شریعت اسلام رفت و قرة العین «بدون حجاب، با آرایش و زینت » به مجلس وارد شد و حاضران رامخاطب ساخت که امروز «روزی است که قیود تقالید سابقه شکسته شد .( نبیل زرندی، ص 271-273) .

شماری از افراد آن اجتماع ،‌به تعبیر برخی منابع بهائی «این طور تصور کردند که حریت مضره را پیشه خویش سازند و از حدود آداب تجاوز کنند» (همان ، ص 274-275. )علاوه بر آن، هر یک از گردانندگان، لقبی جدید و دارای جنبه‌ معنوی پیدا کرد؛ محمد علی بارفروشی به قدوس، قرة العین به طاهره و میرزا حسینعلی به بهاءالله ملقب شدند (همان ، ص 269-270)

در بازگشت بابیان از بدشت ، در شعبان 1264، روستاییانی که برخی از گزارشهای آن اجتماع را شنیده بودند ،‌در قربه نیالا به آنان حمله کردند و میرزاحسینعلی به سختی از این غائله نجات یافت. برخی منابع بهائی، این برخورد را به «غضب الهی » در نتیجه رفتار غیر اخلاقی بابیها در بدشت تعبیر کرده اند.) همان، ص 275(در همان اوایل سال 1265 ، شورش بابیها در قلعه شیخ طبرسی مازندران روی داد و میرزا حسینعلی همراه با برادرش ،‌یحیی ، و جمعی دیگر قصد پیوستن به بابیهای قلعه‌ طبرسی را داشت، ‌ولی در آمل دستگیر و زندانی و سپس روانه تهران شد (حاجی میرزا جانی کاشانی، ص 242-244؛ نبیل زرندی ، ص 345-353)

به فاصله اندکی ، شورش بابیها در تبریز پیش آمد و با کشته شدن یحیی دارابی، ملقب به وحید، در شعبان 1266 خاتمه یافت .

بهائیت فرقه ای منشعب از آیین بابی است، بهائیان این آیین را دین می خوانند، ولی مسلمانان عموماً آن را به رسمیت نشناخته اند و آن را فرقه منحرف می شمارند و معمولاً تعبیر «فرقه ضاله» را برای آن به کار می برند

این شورشها و چند حادثه دیگر مقارن با نخستین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود.

اوضاع و احوال نابسامان آن زمان،در زمینه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی که مردم منتظر ظهور نجات دهنده موعود بودند، سیدعلی محمد باب ادعای خود را اعلام کرد و داعیان وی به مردم میگفتند که او همان امام منتظر و مهدی موعود است که در انتظارش هستید. شاید سید باب در ابتدا باور نداشت که مردم دعوت او را زود اجابت کنند. ولی در همان آغاز دعوت،افراد بسیاری مرید او شدند و بیشتر آنان کسانی بودند که در جستجوی ظهور امام غایب در شهرها می گشتند.

در این زمان با توجه به موقعیت ناامیدانه مردم از بهبود وضع اجتماعی و اقتصادی، جنبش سختی میان مردم شیعی مذهب افتاد و اغلب کسانیکه دلشان برای دیدن طلعت امام زمان پر میزد، ندیده و نشناخته او را قبول کردند و به او ایمان آوردند.

بهائیت

او در کتاب بیان فارسی پنج استان ایران را مختص پیروان خویش اعلام کرد و حضور کافران به بیان را در این مناطق حرام خوانده بود. در هر حال، میرزا تقی خان امیر کبیر،

صدراعظم وقت، تصمیم به سرکوب قطعی این قیامها گرفت؛ از این رو در 27 شعبان 1266 ،‌به دستور او سید علی محمد باب در تبریز اعدام شد .

به نوشته منابع بابی و بهائی، باب بعد از شنیدن سرانجام قیام قلعه شیخ طبرسی ، که بر اثر آن بیشتر پیروان اولیه اش، از جمله ملاحسین بشرویه ای و محمد علی بارفروشی ، کشته شده بودند، بی اندازه محزون بود و حتی «از شدت حزن برای مدت شش ماه » از نوشتن ـ و به تعبیر منابع بهائی : «نزول وحی » ـ باز ماند (نبیل زرندی. ص 393، 418-420؛ حاجی میرزاجانی کاشانی، ص 208) ؛

اما گزارش منابع بابی و بهائی نسبت به جانشینی او یکسان نیست :حاجی میرزاجانی کاشانی (ص 238،244) بعد از شرح اندوه باب در کشته شدن یارانش، به «نوشتجات» میرزا یحیی (برادر میرزاحسینعلی ) ـ که در همان ایام به باب رسیده بود ـ اشاره کرده و نوشته است که باب بعد از خواندن این نامه ها مسرور شد و سپس وصیت نامه ای برای یحیی فرستاد و در آن «نص به وصایت و ولایت فرمود»

ادامه دارد...

گردآوری و تنظیم: فاطمه ناظم زاده/گروه جامعه و سیاست

منبع:سایت بهائی پژوهشی/سایت محاکمه