تبیان، دستیار زندگی
 صنعت ملی كردن نفت ایران با نام رادمردان راستین تاریخ معاصر دكتر محمد مصدق و آیت الله كاشانی گره خورده است ، و این داستان از آن زمان آغاز شد كه شاهان بی كفایت قاجار برای تامین هزینه سفرهای خارجی خود امتیاز استخراج منابع...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستان نفت

صنعت ملی كردن نفت ایران با نام رادمردان راستین تاریخ معاصردكتر محمد مصدقو آیت الله كاشانی گره خورده است ، و این داستان از آن زمان آغاز شد كه شاهان بی كفایت قاجار برای تامین هزینه سفرهای خارجی خود امتیاز استخراج منابع و معادن ایران را به بیگانگان واگذاشتند. همگان  جریان واگذاری امتیاز نفت جنوب به شخصی به نام " ویلیام ناكس دارسی " را به مدد كتاب های تاریخ معاصر دوره دبیرستان می دانند ( البته با احتساب اینكه تمام آنچه خوانده و امتحان داده شده به خاطر هم مانده است ).بر اساس این قرارداد از سال 1901 (1319 ق =1279 ش ) به مدت 60 سال كلیه ذخایر نفتی ایران در تمامی نواحی به جز خراسان ، مازندران ، استرآباد (گلستان كنونی ) و آذربایجان در اختیار دارسی و در اصل دولت انگلیس قرار گرفت و از این راه سود بسیاری عاید این كشور كرد، به طوری كه این كشور در خلال جنگ جهانی اول با تغییر سوخت كشتی های جنگی خود از ذغال سنگ به نفت در جنگ های دریایی برتری را از آن خود كرد.

ولی این قرارداد 60 ساله به یكباره در سال 1311 شمسی برابر با 1933 میلادی به پیشنهاد دولت انگلیس لغو و قرارداد دیگری در 27 ماده جایگرین آن شد . مردمی كه در طی سال های پس از مشروطه با آزادی مطبوعات و همچنین از طریق علما و روحانیان، اطلاعات كاملی از مفاد این امتیاز كسب كرده بودند به یكباره با شادی از الغای این امتیاز استقبال كردند ولی غافل از این بودند كه استعمار پیر و سیاس خوابی بسیار هولناك تر از امتیاز دارسی برای آنها دیده است. " ایران بدون مقدمه در اواسط سال 1311 خورشیدی برابر با اواخر سال 1932 میلادی امتیاز نفت جنوب را لغو كرد.... موضوع به شورای جامعه ملل رفت و آقایان علی اكبر داور، حسین علاء، نصرالله انتظام (كه دو نفر آخر از عوامل پابرجای انگلیس ها بودند ) به نمایندگی دولت ایران برگزیده شدند و در آنجا این موضوع در بهمن ما ه 1311 برابر با فوریه سال 1933 مطرح شد و نمایندگان ایران در یادداشتی دعاوی دولت ایران را با عللی كه منجر به لغو امتیازنامه دارسی شده بود به شورای جامعه ملل تقدیم كردند."(1) ولی چگونه رضا خان كه خود توسط انگلیسی ها به قدرت رسیده بود تا هوادار و ضامن منافع دولت فخیمه !! انگلیس باشد می توانست به نفع ملت ایران و به ضرر دولت بریتانیای كبیر عمل كند ، این رویایی بود كه به زودی دروغ بودن آن به اثبات رسید. " در مقدمه ی قرارداد 1933 نیز آمده است كه " به قصد برقرار كردن امتیاز جدیدی به جای امتیازی كه در تاریخ 1901 به ویلیام ناكس دارسی داده شده بود این امتیاز را دولت ایران اعطاء و " كمپانی نفت انگلیس و ایران محدود" آن را قبول می نماید و روابط طرفین در آتیه بر طبق این قرارداد خواهد بود. این قرارداد در تاریخ 29 آوریل 1933 در تهران در 27 ماده با تبصره و ملحقات منعقد شد و در جلسه هفتم خردادماه 1312 شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید.... این قرارداد به مراتب بدتر از امتیاز دارسی بود و مدت 17 سال با كمال قدرت آن را اجراء كردند. انگلیس ها بابت این قرارداد در زمان رضاشاه و پس از آن مبالغ ناچیزی به ایران می دادند. "(2)این قرارداد نیز به مدت 60 سال بین دولتین ایران و بریتانیا منعقد شد و اگر به كار خود ادامه می داد و ملی كردن صنعت نفت به همت رادمردانی چون مصدق و مكی و كاشانی رخ نمی داد ، نفت ایران را تا سال 1993 در اختیار بریتانیا قرار می داد و در آن زمان نیز چیزی از ذخایر نفتی ایران باقی نمی ماند . "هیچ ارقامی در مورد ذخایر نفت ایران تا اواخر دهه 1940 / 1319 انتشار نیافت، اما شركت ( نفت انگلیس و ایران )حتی در سال 1933/1312 به خوبی از میزان آن آگاهی داشت (به این دلیل بود كه سرجان سایمون به بررسی های ماهرانه و پر هزینه ای كه در این خصوص انجام یافته بود، فخر و مباهات می كرد.) ظاهراً ذخیره نفت ایران در آن تاریخ 000/000/100/1 تن بود. با توجه به میزان نفت استخراجی در سال 1933/1312، عمر نهایی این ذخایر به حدود 200 سال می رسید. از آن تاریخ به بعد، تولید به شدت افزایش یافت. تا جایی كه، در سال 1950/1329 به پنج برابر سال 1933/1312 رسید. افزایش تولید به این منظور انجام می شد كه ذخایر در طول مدت 30 یا 40 سال به پایان برسد. یكسانی این مدت با مدت تمدید امتیاز، جالب است.... در حقیقت به هنگام پایان امتیاز، شركت نفت چیز قابل توجهی از خود، در ایران باقی نمی گذاشت."(3) علاوه بر این در امتیاز دارسی مقرر شده بود كه پس از الغای امتیاز ، كلیه تجهیزات و ادوات شركت در اختیار ایران قرار خواهد گرفت ولی با قرارداد  1933 ایران باید 60 سال دیگر منتظر می ماند تا می توانست از این بند قرارداد استفاده كند ، البته اگر در این زمان صنایع نفتی قابل استفاده می بودند ، به عبارت دیگر دولت انگلیس در صدد بود در قبال غارت منابع نفتی ایران كمترین هزینه را بپردازد و حتی صنایعی را كه برای بهره برداری از نفت ایران ، در خاك ایران و با صرف نیروی كارگر ایرانی ساخته بود مستهلك كرده ، و بهره گیری از آنها را از ایران سلب نماید.

از سوی دیگر این تنها ویژگی امتیاز قرارداد 1933 نبود بلكه  " برجسته ترین امتیاز برای شركت نفت انگلیس و ایران معافیت كامل از مالیات های دولت ایران بود. شركت به جای پرداخت مالیات، حق الامتیاز ناچیزی را به تـُناژ جایگزین ساخته بود. اگرچه این توافق، پس از اولین 30 سال می باید مورد تجدید نظر قرار می گرفت، اما مسئله به این معنی بود كه دولت ایران تا سال 1963 / 1342 برای بهره مند شدن از قوانین جدید مالیاتی خود، وسیله ای در اختیار نداشت تا در رابطه با بزرگترین صنعت كشور به اجرا بگذارد."(4) میزان سرمایه گذاری دولت انگلیس در این امتیاز و میزان بازگشت سرمایه و مقایسه آن به سهم ایران قابل توجه است : " یك سرمایه 000/000/20 پوندی، مبلغ 000/000/700 یا 000/000/800 پوند به بریتانیا برگردانده است. در طول همین مدت، ایران فقط در حدود 000/000/105 پوند دریافت كرده و در ازای آن 000/000/30 تن نفت داده است. "(5) در طول این مدت سهم ایران از فروش هر بشكه نفت توسط كمپانی نفت انگلیس ایران تنها 6 شلینگ بود و هیچگاه به سقف 10 شلینگ نرسید. !! سود بسیاری كه در این قرارداد شامل شركت نفت انگلیسی می شد معافیت این شركت از پرداخت حق گمركی بود " معافیت شركت از مالیات های گمركی كه مسئله دردناكی بود. شركت معافیت گمركی مجاز خود را به صورت وسیعی تفسیر می كرده است. تا جایی كه كالاهایی مانند آلات و ادوات موسیقی، وسایل ورزشی، لباس، عینك، یخچال، ساعت، ابزار چاپ، كاغذ، كتاب و نقشه جغرافیایی را هم شامل می شده است. عبارات امتیاز در مورد معافیت گمركی تصریح می كند: " كمپانی حق خواهد داشت آنچه را كه منحصراً برای عملیات خود در ایران لازم دارد وارد كند." این عبارت بسیار كلی است، و با تردید می تواند بسیاری از كالاهای مورد اشاره را شامل شود. این معافیت از حقوق گمركی سالانه بیش از 000/000/6 پوند برای ( ایران) تمام می شده است."(6)

آنچه آمد تنها مختصری از قرارداد نفتی میان دولتین ایران و انگلیس در سال 1933 بود كه در صورتی كه كامل به اجرا در می آمد عواقب بسیار وخیمی برای ایران و ذخایر آن به همراه داشت. اولین اعتراض های رسمی به این قرارداد تقریبا پس از 10 سال از انعقاد آن یعنی در 7 آبان 1323توسط دكتر مصدق در مجلس چهاردهم رخ داد. " در تاریخ 11 آذر 1323 دكتر مصدق نماینده اول تهران در دوره چهاردهم،  قانونی را به تصویب مجلس شورای ملی رسانده بود كه "هیچ نخست وزیر، وزیر و معاون نمی توان راجع به امتیاز نفت با هیچ یك از نمایندگان رسمی و غیر رسمی دول مذاكره كند و قراردادی را امضاء نماید. متخلفین به حبس مجرد از سه تا هشت سال و انفصال دائم از خدمت محكوم خواهند شد" و این قانون انتظار عموم را متوجه تنها امتیازی می كرد كه به شركت نفت انگلیس داده شده بود. "(7)این در حالی بود كه نمایندگان حزب توده و نمایندگان هوادار محمدرضا پهلوی با این قانون به مخالفت پرداختند. اولین گروه به هوای باز گذاشتن دست اتحاد جماهیر شوروی در امور ایران و دومی به امید رسیدن به سلطنت مطلقه پهلوی.

ولی مخالفت ها در راه اراده یك ملت برای دست یافتن به حقوق حقه خویش نمی تواند خللی وارد آورد . " در بیرون مجلس دكتر مصدق و یارانش با تشكیل جبهه ملی و استفاده از ...  یاری نخبه هایی از روشنفكران می كوشیدند تا با آگاه كردن مردم به مبارزات سیاسی و اجتماعی گام هایی در راه استیفای حقوق ملت ایران از نفت بردارند."(8)

و این اعتراضات آنچنان ادامه یافت كه  بالاخره در مهرماه 1326 طرحی از مجلس گذشت كه حق ملت ایران در قرارداد 1933 پایمال شده و دولت را مكلف كرد كه برای استیفای حقوق از دست رفته ملت ایران بكوشد. در این میان مطبوعات در آگاهی بخشی به مردم سهم عمده ای داشتند " عباس مسعودی در سرمقاله 9خرداد 1328 روزنامه اطلاعات نوشت :... آیا انصاف حكم می كند كه عایدات سال 1947 شركت نفت انگلیس 41 میلیون لیره باشد و فقط 7 میلیون لیره به ما بدهند. در صورتی كه مبانع هنگفتی از آن را به عنوان مالیات بر درآمد دولت انگلیس می گیرد و یا بابت ذخیره عمومی برداشته می شود؟ "(9)

در این زمان كه انگلیس نفت ایران را به ثمن بخس به غارت می برد ، شیخ بحرین برای هر تن نفت یك لیره سهام از امریكا می گرفت ولی ایران 6 شیلینگ در برابر هر تن نفت دریافت می داشت . قانونی كه در سال 1326 به تصویب مجلس پانزدهم رسیده بود بر احقاق حق ملت ایران بر ذخایر نفت جنوب تاكید كرده بود . لذا هیات نمایندگی شركت نفت انگلیس و ایران به ریاست " گس " وارد ایران شده و مذاكرات محرمانه و عجولانه ای را با "عباسقلی گلشاییان " وزیر وقت دارایی ایران ترتیب دادند تا ترتیبی اتخاذ شود كه در آغاز هر سال با پرداخت چند هزار لیره قرارداد 1933 تنفیذ شود و این قرارداد الحاقی را در تاریخ 28 تیر 1328با قید دو فوریت به مجلس پانزدهم دادند ولی در این زمان " حسین مكی نخستین نماینده ای بود كه با این قرارداد مخالفت كرد و تا پایان دوره پانزدهم آن قدر سخن گفت كه دوره مجلس تمام شد و قرارداد الحاقی به تصویب نرسید." در این مخالفت فراكسیون اقلیت مجلس حسین مكی را یاری می دادند و با نطق های پر شور وقت مجلس را گرفته و مانع از تصویب این قرارداد شدند تا دوره مجلس پانزدهم به اتمام رسید و تصویب این قرارداد به دوره بعدی مجلس واگذار شد.

انتخاب مجلس شانزدهم در آبان 1328 برگزار شد ولی به دلیل تقلب های بسیار در انتخابات و سعی در وارد كردن نمایندگان طرفدار قرارداد الحاقی و دست نشانده در تهران، مجلس شانزدهم بدون نمایندگان تهران افتتاح و انتخابات تهران تجدید شد كه در آن جبهه ملی در صدر جدول نمایندگان تهران قرار داشتند. دكتر مصدق، آیت ا... كاشانی، دكتر بقایی، حسین مكی، حائری زاده و جمال امامی .

این زمان برای دولت انگلیس زمان حساسی بود و هم این دولت و هم محمد رضا پهلوی چشم به نتیجه انتخابات تهران داشتند و با پبروزی جبهه ملی كه مخالف هر گونه دخالت بیگانه در امور ایران بود حائز اكثریت كرسی های مجلس شانزدهم شد و به این ترتیب امیدهای انگلیس و محمد رضا نقش بر آب شد . از این زمان تا اسفند 1329 شاهد تلاش بی وقفه نمایندگان مجلس برای رد قرارداد الحاقی و ملی اعلام كردن صنعت نفت هستیم . نمایندگان از دو سو ،هم در نطق های مجلس و هم در مجالس سخنرانی در میان مردم با شدت تمام ، ملی كردن صنعت نفت را خواستار شدند و دراین میان تلاش های آیت الله كاشانی در آگاهانیدن مردم نقش اساسی داشته است." روز 18ژانویه/ 28 دی بحث داغی در مجلس در گرفت مكی تمام اعضای دولت را به خیانت متهم كرد ، وی با هیجان گفت: این دولت لعنتی ملی كردن صنعت نفت را نمی خواهد و مانع این می شود كه مردم احساسات خود را نشان دهند. این اتهام ، پاسخ خشم آلودی را از طرف دكتر جزایری وزیر فرهنگ به دنبال داشت وی گفت: دولت به عنوان یك مجموعه نباید محكوم شود. استرداد حقوق مردم ایران در نفت جنوب وظیفه هر میهن پرستی است هر كس خلاف این را بگوید باید سرش را تكه تكه كرد(وی ) پنج روز بعد جزایری استعفا كرد."

در این ایام قراردادی میان عربستان سعودی و شركت نفت عربی- امریكایی (آرامكو)  برای اولین بار در خاورمیانه براساس تنصیف به منافع منعقد شد. براساس قرارداد دولت عربستان سعودی برای هر تن نفت به طور متوسط سی شلینگ دریافت می كرد یعنی تقریباً دو برابر مبلغی كه قرارداد الحاقی به ایران پیشنهاد داده بود. این قضیه نمایندگان مجلس را برای احقاق حقوق ملت از كمپانی نفت انگلیس ایران مصّرتر ساخت و نهایتاً در تاریخ 19 آذر 1329 مجلس به رد قراردادالحاقی رای داد . متعاقب آن " در 3 دی 1329 برای اولین بار دكتر بقایی طرحی به امضا یازده نفر از نمایندگان را به این متن به مجلس تقدیم كرد :" به نام سعادت ملت ایران به منظور كمك به تامین صلح جهانی ما امضا كنندگان ذیل پیشنهاد می نماییم كه صنعت نفت در سراسر كشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اكتشاف و استخراج و بهره برداری در دست دولت ایران قرار گیرد. "(10)

در این زمان تمام اندیشمندان و روحانیان ایران دست در دست یكدیگر دادند تا به این مهم دست یابند. " مقامات مذهبی ایران قلباً طرفدار ملی كردن صنعت نفت بودند. تا 28 ژانویه / 8 بهمن دست كم هفت نفر ازمقامات مهم مذهبی مانند آیت ا... كاشانی اظهاراتی راجع به حمایت از ملی كردن صنعت نفت ایراد كرده بودند. وی اعلام كرده بود این وظیفه مذهبی هر ایرانی مسلمانی است كه از جنبش حمایت و برای تحقق هدف آن مساعدت كند."

در این زمان مردم و نمایندگان آنان عزم خود را جزم كرده بودند تا به حقی كه شاهان بی كفایت و مستبد قاجار و پهلوی از آنان گرفته و به بیگانه تقدیم كرده بودند ، دست یابند و در این راه از هیچ تهدید هراس نداشتند " روز 14 مارس/ 23 اسفند دولت بریتانیا یاد داشتی را تسلیم دولت ایران كرد كه بدین مضمون "به اطلاع اعلیحضرت می رساند كه براساس مفاد قرارداد، عملیات شركت نمی تواند از لحاظ حقوقی با اقدامی مانند ملی كردن خاتمه یابد" با این تهدید ضمنی كه اگر دولت ایران به روش خود اصرار ورزد ممكن است مسئله به دیوان داوری بین المللی ارجاع شود. مجلس از این پاسخ دولت بریتانیا مرعوب نشد. ... و در 20 مارس 1951/ 29 اسفند 1329 اصل ملی شدن نفت به اتفاق آراء از طرف هر دو مجلس پذیرفته شد" و به این ترتنیب ملت ایران به همت مردانی چون مصدق ، كاشانی ، مكی و بقایی صاحب نفت خویش شدند . ملی شدن صنعت نفت در ایران شور و شوقی در توده مردم كشورهای خاورمیانه به استثنای تركیه پدید آورد لذا در ادامه جالب توجه خواهد بود كه به صورت مختصربه آنچه روزنامه های عمده آن عصر در این باره نوشتند اشاره كنیم .

" لندن- منچستر گاردین : .. اقدام برای ملی شدن صنعت نفت در ایران دیگر كشورهای خاورمیانه را بیدار كرده است و از جمله كشور عراق به فكر افتاده است كه منابع نفتی خود را ملی كند، مصری ها خواهان ملی كردن كانال سوئز كه سهام آن در دست انگلیس ها و فرانسوی هاست می باشند....

لندن - تایمز: ... قضیه نفت ایران مهم ترین آزمایش برای دقت و دوراندیشی وزارت خارجه بریتانیاست قدرت و زور در برابرتصمیم ملت ایران سبب خواهد شد كه ملت ایران و دیگر ملت های خاورمیانه با هم متحد و هماهنگ شده با ما مخالفت كنند...

آنكارا- روزنامه ظفر: ... ملی كردن نفت ایران در سیاست انگلیس در امریكا در خاورمیانه تاثیر عمیقی خواهد داشت و ممكن است موجب یك مصیبت جهانی شود.(!!)

قاهره- روزنامه المصری : ... محافل رسمی كشورهای عرب با دقت كامل مراقب اخبار مربوط به ملی شدن نفت ایران هستند و انتظار دارند ببنند این پیشامد متهورانه چه تاثیری در محافل غرب خواهد داشت. ملل شرق بیدار شده اند. و این بیداری در پیشرفت مسائل مربوط به ملل غرب نیز موثر خواهد بود...."

روز 29 اسفند از سال 1330 به عنوان روز ملی شدن صنعت نفت تعطیل رسمی اعلام شد و تاكنون همچنان یاد این روز گرامی داشته می شود . ولی به راستی چرا چنین روزی با عنوان " ملی شدن صنعت نفت " و نه " ملی كردن صنعت نفت " نامگذاری شده است ؟ چرا در این واژه ، فعل مجهول به كار رفته است ؟ آیا دست هایی از همان آغاز در كار بوده تا خواست ملت و تلاش های نمایندگان آنان را كمرنگ جلوه دهد ؟ آیا سعی بر آن بوده تا  خواست و اراده مردم دراین میان به هیچ انگاشته شود  و به این ترتیب از نهضتی چنین بزرگ بدون فاعل آن یاد كنند ؟ مصدر " شدن " در این میان به چه معناست؟

سایت تبیان - فریبا کاظم نیا

منابع :

1- تاریخ جامع ملی شدن     صفحه 19و 20

2- همان صفحه 21

3- نفت ایران ص 102

4- همان ص 96

5- همان ص 98

6- همان ص 99

7- تاریخ جامع ملی شدن ص 36

8- همان ص27

9- همان ص 29

10- تاریخ سیاسی معاصر ایران – دكتر سید جلال الدین مدنی ج 1 ص 353