تبیان، دستیار زندگی
امام خمینى به ایران كتاب: تاریخ سیاسى بیست و پنج‏ساله ایران، ج 2، ص 351 نویسنده: غلامرضا نجاتى مسئله بازگشت امام خمینى به ایران، از ابتداى اقامت او در پاریس مورد بحث محافل سیاسى و مطبوعات بود، ولى پس از رفتن شاه این سئوال در...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازگشت امام خمینى به ایران

كتاب: تاریخ سیاسى بیست و پنج‏ساله ایران، ج 2، ص 351نویسنده: غلامرضا نجاتى

مسئله بازگشت امام خمینى به ایران، از ابتداى اقامت او در پاریس مورد بحث محافل سیاسى و مطبوعات بود، ولى پس از رفتن شاه این سئوال در بیشتر مصاحبه‏ها عنوان مى‏شد، و پاسخ امام به همه مصاحبه كنندگان این بود: «در اولین فرصت‏» .

در روزهاى آخر دى 1357 خبر بازگشت قریب الوقوع امام خمینى در رسانه‏هاى خبرى انتشار یافت.روز 2 بهمن یگانهاى گارد شاهنشاهى، براى نمایش قدرت خود، در حضور خبرنگاران خارجى رژه رفتند.فرداى آن روز دولت و ارتش فرودگاههاى كشور را بستند و پرواز تمامى هواپیماها به ایران و از ایران به خارج متوقف شد.از همین موقع تظاهرات مردم تهران و شهرستانها در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها شدت یافت و روز 4 بهمن جمعیت كثیرى به سوى فرودگاه مهرآباد روى آوردند و خواهان بازگشت امام خمینى به وطن شدند.

به رغم بسته شدن فرودگاهها و متوقف ماندن پرواز هواپیماها، چند تن از خلبانان شركت هواپیمایى ملى ایران اعلام كردند كه به پاریس خواهند رفت و امام خمینى را با هواپیماى 707 به تهران خواهند آورد.

در همین اوان، سران ارتش در گردهمایى روز 3 بهمن، با حضور ژنرال هایزر، مسئله جلوگیرى از بازگشت امام خمینى را مورد بحث قرار مى‏دهند:

«...ژنرال ربیعى طرفدار اقداماتى به منظور جلوگیرى از فرود هواپیماها در تهران بود او، سه راه پیشنهاد كرد: جلوگیرى از پرواز هواپیما در هوا و منحرف ساختن آن، سعى كنیم كشور دیگرى راه را بر هواپیما ببندد و آن را نابود كند، راه سوم مسدود كردن باند فرودگاه [....] به نظر من (هایزر) مسدود كردن باند فرودگاه راه عاقلانه‏ترى بود، زیرا نشان مى‏داد كه دولت‏بر فرودگاه كنترل دارد و مى‏تواند قدرت و حاكمیت‏خود را نشان دهد...» علاوه بر اخبار و اطلاعات مربوط به تغییر مسیر هواپیماى امام خمینى، گزارشاتى‏درباره سوء قصد علیه جان او، انتشار یافت.هایزر نیز در مذاكراتش با سران ارتش به این موضوع اشاره كرده و مى‏گوید:

«مطبوعات خبر مى‏دادند كه پس از تهدیدهاى جدید علیه جان [امام] خمینى، تعداد محافظان اقامتگاهش در پاریس دو برابر شده است.فرانسویها گله مى‏كردند كه این كار براى آنها بسیار گران تمام مى‏شود.من ژنرالها را زیر فشار گذاشتم تا بدانم آیا اقداماتى علیه جان خمینى شروع كرده‏اند، كنایاتى دریافت كردم، ولى پاسخ روشنى نشنیدم.آنها گفتند گروهى در سوئیس وجود دارد كه این نوع اعمال را انجام مى‏دهد، اما من نمى‏توانم قضاوت كنم كه آن گروه با افسران تماس داشتند» . (1)

یادداشتهاى برژینسكى مشاور امنیتى پرزیدنت كارتر نیز موضوع توطئه علیه امام خمینى را تایید مى‏كند.وى در این مورد مى‏گوید:

«...در 22 ژانویه براون گزارش كرد، هایزر به او اطلاع داده كه بختیار آماده مقابله با خمینى، هنگام بازگشت وى مى‏باشد، هواپیماى او، از مسیر پرواز منحرف و پس از فرود اجبارى، بازداشت‏خواهد شد.سئوال ما این بود كه آیا ما، آمادگى داریم كه بختیار را در انجام این عمل تشویق كنیم و تصمیم او را قوت بخشیم.این موضوع طى دو روز بعد، میان ونس، براون و من مورد بحث و بررسى قرار گرفت...

روز 23 ژانویه پیامى از سوى هایزر و سولیوان دریافت كردیم.در این پیام خواسته شده بود دستور العملهاى قبلى را تغییر دهیم و به آنها اجازه دهیم براى امكان برقرارى ائتلاف میان نظامیان و عناصر مذهبى اقدام كنند.این پیشنهاد كارمان را پیچیده‏تر كرد. ونس، قویا موافق این كار بود و من سخت مخالف بودم.ما، حتى بین خودمان در زمینه چگونگى پاسخ به تصمیم بختیار در مورد جلوگیرى از بازگشت [آیت الله] خمینى، اختلاف نظر جدى داشتیم.ونس عقیده داشت‏باید به بختیار و خمینى توصیه كنیم آیت الله به ایران مراجعت نكند، زیرا برخورد و درگیرى براى هر دو طرف، فاجعه به بار خواهد آورد.من و براون بر این عقیده بودیم حالا كه بختیار تصمیم به ایستادگى دارد، باید از او حمایت كنیم.

روزهاى 23 و 24 ژانویه (3 و 4 بهمن 1357) جلسات متعددى براى بحث و گفتگو در این مورد، بین خودمان و نیز با حضور رئیس جمهورى داشتیم.هنگامى كه‏من پرزیدنت را از طرح بختیار آگاه ساختم، واكنش اولیه‏اش بسیار مثبت‏بود و گفت «عالى‏» است.اما ونس به شدت مخالفت كرد و گفت نتایج این امر منجر به اختلال و بى‏نظمى وسیعى خواهد شد و حتى محتمل است [امام] خمینى به قتل برسد، و حوادث غیر قابل انتظارى پیش آمد كند.

ما تمام آن روز به گفتگو ادامه دادیم.براون و من گفتیم اگر بختیار قصد دارد خمینى را توقیف كند، باید بدین كار تشویق شود و افزودم: هرگونه اشاره مخالفى علیه آن از سوى ما، اشتباه بزرگى خواهد بود.سرانجام به دلیل عدم توافق درباره این موضوع، نتوانستیم پیش‏نویس دستور العمل مشخصى را تهیه كنیم و من ناگزیر، چند راه حل مختلف به رئیس جمهورى پیشنهاد كردم. رئیس جمهور با پیش نویس پیشنهاد ونس مبنى بر اجرا نكردن طرح بختیار موافقت نكرد و طرح پیش‏نویس من و براون را با مختصر تغییراتى انتخاب نمود، در حقیقت‏به بختیار، براى اجراى پیشنهادش، چراغ سبز داده شد.

متاسفانه، خمینى بازگشت‏خود را به تاخیر نینداخت، هر چند بختیار در كشمكشهاى اولیه به پیروزى روانى محدودى دست‏یافت، اما موضوع همچنان لا ینحل باقى ماند» . (2)

در حالى كه واشینگتن و تهران درباره نحوه جلوگیرى از ورود آیت الله خمینى به ایران بحث و مذاكره مى‏كردند، امام خمینى، آماده بازگشت‏به ایران بود و با تصمیم گیرى متهورانه و سرعت عمل، قصد داشت‏حریف را «مات‏» كند.به گفته ژنرال هایزر «حركات و اقدامات جناح خمینى به حدى هوشمندانه انجام مى‏گرفت كه من متحیر بودم چه كسى برنامه‏ریزى آنها را انجام مى‏دهد و هنوز هم پاسخ این سئوال را پیدا نكرده‏ام‏» . (3)

به رغم بسته بودن فرودگاهها و پخش خبرهاى مربوط به سوء قصد به جان امام خمینى و نیز منحرف ساختن هواپیماى حامل وى، امام اعلام كرد، هر زمان بخواهد به ایران مراجعت مى‏كند.كمیته استقبال، برنامه مفصلى براى استقبال از او تهیه دیده بود.

روز 9 بهمن ناگهان بختیار اعلام كرد كه فرودگاه براى ورود آیت الله خمینى باز است.بختیار در توجیه تغییر تصمیم خود مى‏گوید: «...من قضیه را به این شكل مى‏دیدم، این ملا، كه در ایرانى بودنش شكى نیست، مى‏تواند به ایران بازگردد، ولى اگر خلافى از او سر بزند، توسط دادگاههاى صالح و طبعا با تمام تضمینهایى كه قانون پیش‏بینى كرده است‏به محاكمه كشانده خواهد شد [...] به من ایراد گرفته‏اند كه چرا گذاشتم او به ایران بازگردد.آیا مى‏توانستم نگذارم؟ [....] به علاوه از قدیم و ندیم گفته بودم كه تمام ایرانیان بدون اجازه دولت‏حق ورود به ایران را دارند.به این اصل اعتقاد داشتم و امروز هم به آن معتقدم كه جزو حقوق طبیعى هر شهروندى است..» . (4)

واقعیت این است كه بختیار نمى‏توانست‏به طور نامحدود فرودگاهها را بسته نگه دارد.بستن فرودگاهها، كنجكاوى ده‏ها تن خبرنگاران خارجى را كه در اطراف اقامتگاه امام، در انتظار دریافت‏خبر بودند، بیشتر كرده بود.به گفته بختیار، او نمى‏توانست مانع بازگشت‏یك تبعه ایرانى به كشورش شود.مسئله بستن فرودگاهها یك وسیله تبلیغاتى به نفع امام خمینى و به ضرر بختیار بود، از سوى دیگر اعلام آمادگى براى بازگشت‏به میهن و ممانعت دولت‏بختیار، مردم ایران را به هیجان درآورد و ابعاد ناآرامیها را وسیعتر ساخت.

سرانجام مبارزه تبلیغاتى، با عقب نشینى بختیار و باز شدن فرودگاهها پایان یافت و برنامه بازگشت امام خمینى براى روز 12 بهمن اعلام شد.

بازگشت پیروزمندانه

روز 12 بهمن 1357 (1 فوریه 1979) امام خمینى پس از 14 سال و چند ماه تبعید با هواپیماى 747 شركت هواپیمایى فرانسه (ایرفرانس) عازم ایران گردید.150 تن خبرنگار خارجى كه عمده‏ترین شبكه خبرى دنیا را تشكیل مى‏دادند، همراه امام در «پرواز انقلاب‏» حضور داشتند.در فرودگاه پاریس، امام ضمن پیامى به ملت فرانسه، از میهمان نوازى مردم و دولت و اهالى نوفل لوشاتو، تشكر كرد، سپس به چند سئوال خبرنگاران پاسخ داد.در مورد دولت‏بختیار، مواضع قبلى خود را تكرار كرد و گفت «ملاقات را نمى‏پذیرم، مگر آنكه استعفا بدهد و كنار برود» در مورد ارتش، ضمن تایید تماسهایى كه در تهران با ارتش بوده است گفت «اگر مقتضى بدانیم، باز هم تماس حاصل خواهیم كرد» و افزود:

«ما از ارتش مى‏خواهیم كه هر چه زودتر به ما متصل شود.ما مى‏خواهیم ارتش مستقل باشد، و از قید اجانب خارج شود، آزاد شود. آنها فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامن ملت‏بیایند و ارتش و ملت از همدیگر هستند.ارتش باید از دولت غاصب كنار برود، تا مردم تكلیفشان را با او معین كنند...»

شانزده روز پیش، محمد رضا شاه، در حالى كه یگانهاى گارد شاهنشاهى، فرودگاه مهرآباد را محاصره كرده بودند، طى مراسم غیر رسمى، با شتاب ایران را براى همیشه ترك كرد و اكنون، امام خمینى با حضور و محتملا تهدید ارتش نیم میلیون نفرى رژیم، همراه با پنجاه تن همراهانش، به ایران باز مى‏گشت.كمیته استقبال مسئولیت امور انتظامى را به عهده داشت. (5)

استقبال از امام، در تاریخ معاصر ایران بى‏سابقه بود.مراسم ورود آیت الله، به طور زنده از رادیو و تلویزیون پخش شد.

هواپیماى ایرفرانس حامل آیت الله و همراهان در ساعت 30/9 صبح در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست.امام خمینى، پس از ابراز تشكر از مستقبلین، طى سخنان كوتاهى، با تكرار برنامه سیاسى خود، دولت‏بختیار را غیر قانونى و غاصب دانست و گفت:

«...ما این دولت را نمى‏توانیم بپذیریم.ملت ایران راى بر سقوط سلطنت داده است.بنابراین، ما نه مجلس را قبول داریم و نه حكومت را قانونى مى‏دانیم.باید دولت كنار برود.شوراى انقلاب حكومت را تعیین خواهد كرد.حكومت موقت موظف خواهد بود كه مقدمات رفراندوم را تهیه كند.قانون اساسى كه تدوین شد، به آراء عمومى گذاشته مى‏شود، كه اگر مردم قبول كنند، رژیم جمهورى و قانون جمهورى خواهد بود...

من، اعلام مى‏كنم كه دولت فعلى غاصب است و غیر قانونى است و اگر زیادتر از این لجاجت كند مسئول خواهد بود....» (6)

در بهشت زهرا، امام خمینى، با تاكید بر حاكمیت ملى و نقش مردم در تعیین سرنوشت‏خود، غیر قانونى بودن مجلسین را مطرح كرد و گفت: چنانچه حكومت و سلطنت دولتى و فردى، در یك مرحله با راى مردم بوده باشد و آن حكومت و دولت مشروعیت قانونى داشته باشد، این امر، حق آن مردم و نسلهاى بعدى را از بین نمى‏برد كه هر زمان آن تصمیم را نادرست دیدند، آن را لغو كنند.

امام خمینى، در توجیه این نظریه اظهار داشت:

«...ما فرض مى‏كنیم كه یك ملتى تمامشان راى دادند كه یك نفرى سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینكه مسلط بر سرنوشت‏خودشان هستند، راى آنها براى آنها قابل عمل است.لكن اگر چنانچه ملتى راى دادند، ولو تمامشان، به اینكه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، به چه حقى ملت پنجاه سال پیش از این سرنوشت ملت‏بعد را معین مى‏كند؟ سرنوشت هر ملتى به ست‏خودش است [....] مگر پدرهاى ما، ولى ما هستند، مگر آن اشخاصى كه در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، مى‏توانند سرنوشت‏یك ملتى را كه بعدها وجود پیدا مى‏كنند، آنها تعیین بكنند؟»

در مورد راى مجلسین در تایید دولت‏بختیار گفت:

«...این ملت‏حرفى را كه داشتند گفتند، حالا هم مى‏گویند ما این وكلا را غیر قانونى مى‏دانیم، این مجلس سنا را غیر قانونى مى‏دانیم.این دولت را غیر قانونى مى‏دانیم.آیا كسى كه خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، و از ناحیه شاه منصوب است و همه اینها غیر قانونى هستند، مى‏شود كه قانونى باشد؟ ما مى‏گوییم شما غیر قانونى هستید و باید بروید...»

امام خمینى درباره تعیین دولت آینده به جاى دولت‏بختیار گفت:

«من توى دهن این دولت مى‏زنم، من، به پشتیبانى این ملت، دولت تعیین مى‏كنم.من به واسطه اینكه این ملت مرا قبول دارد [...] این آقا، كه خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبول ندارند.ملت هم قبولش ندارند.ارتش هم قبولش ندارند.فقط آمریكا از او پشتیبانى كرده و فرستاده و به ارتش دستور داده كه از او پشتیبانى بكنند، انگلیس هم از این پشتیبانى كرده و گفته كه باید از او پشتیبانى بكنید.»

امام در برابر این سخن بختیار كه گفته بود كه در مملكت دو تا دولت نمى‏شود، اظهار داشت:

«مى‏گوید كه در یك مملكت كه دو تا دولت نمى‏شود، خوب، این واضح است، این یك مملكت دو تا دولت ندارد.لكن دولت غیر قانونى باید برود.تو، غیر قانونى هستى، دولتى كه ما مى‏گوییم دولتى است كه متكى به آراء ملت است، متكى به حكم خداست.تو باید یا خدا را انكار كنى، یا ملت را.» (7)

آنگاه امام خمینى خطاب به ارتش و افسران آن گفت:

«مى‏خواهیم كه ارتش ما مستقل باشد.آقاى ارتشبد! شما نمى‏خواهید؟ شما نمى‏خواهید كه مستقل باشید؟ آقاى سرلشكر، شما نمى‏خواهید مستقل باشید؟ شما مى‏خواهید نوكر باشید؟

من به شما نصیحت مى‏كنم كه بیایید در آغوش ملت، همان كه ملت مى‏گوید، بگویید ما باید مستقل باشیم [...] اسلام براى شما بهتر از كفر است.ملت‏براى شما بهتر از اجنبى است.ما براى شما مى‏گوییم این مطلب را، شما هم براى خودتان این كار را بكنید، رها بكنید این را.خیال نكنید كه اگر رها كردید، ما مى‏آییم شما را به دار مى‏زنیم.این چیزهایى است كه دیگران درست كرده‏اند...» (8)

موضع واشینگتن پس از بازگشت امام

یك روز پیش از بازگشت آیت الله خمینى به ایران، ژنرال هایزر، با ارتشبد قره‏باغى رئیس ستاد مشترك ملاقات كرد.قره‏باغى به فرستاده رئیس جمهورى آمریكا گفت: «ارتش از دكتر بختیار حمایت مى‏كند و دستورات او را اجرا خواهد نمود و افزود: اگر بختیار در مذاكراتش با [امام] خمینى به سازش برسند، ارتش براى پایان یافتن بن بست موجود و تامین صلح و آرامش، از بختیار پشتیبانى مى‏كند ولى اگر خمینى از مذاكره براى رسیدن به تفاهم امتناع كند و در صدد تعیین یك دولت رقیب برآید، ارتش به منظور حمایت از دولت و جلوگیرى از سقوط آن، موضع دفاعى خواهد گرفت.» (9)

سفیر آمریكا در تهران درباره موضع دولت آمریكا نسبت‏به جناحهاى سیاسى ازوزارت خارجه، كسب تكلیف كرد.پاسخ واشینگتن پشتیبانى از روند قانون اساسى و مشاوره نزدیك با دولت‏بختیار بود «اگر بختیار از او (سفیر) خواست‏با خمینى ملاقات و مذاكره كند، او باید این كار را انجام دهد.اگر خمینى خواستار دیدار با او (سفیر) شد، باید ابتدا با بختیار مشورت كند. به سولیوان دستور داده شد، نباید با شوراى انقلاب مذاكره نماید، زیرا این امر به نشانه شناسایى شورا به عنوان یك سازمان و یا یك دولت تلقى خواهد شد، با این حال سفیر باید تماس خود را با عناصر اپوزیسیون، كه قبل از بازگشت‏خمینى با آنها تماس داشت همچنان حفظ كند.» (10)

این دستور العمل جدید، در دوم فوریه - روز بعد از بازگشت امام خمینى به تهران - به سولیوان ابلاغ شد.روز بعد، جان استمپل (11)مقام سیاسى سفارت آمریكا، با یكى از اعضاى نهضت آزادى ایران تماس گرفت.این شخص به استمپل گفت كه اعضاى نهضت‏شب پیش با بختیار ملاقات و مدت دو ساعت مذاكره كرده‏اند در نتیجه بختیار با دو شرط، حاضر براى مصالحه شده است:

1) بختیار به عنوان نخست وزیر باقى بماند و هر چه زودتر ترتیب یك همه‏پرسى را فراهم كند.در این همه‏پرسى مردم رژیم سلطنت‏یا جمهورى اسلامى را انتخاب خواهند كرد.

2) بختیار از نخست وزیرى استعفا كند ولى تا پایان همه‏پرسى عهده‏دار اداره امور كشور باشد.به گفته گارى سیك، آیت الله خمینى به رغم اصرار و توصیه فراوان مشاورانش، هر دو شرط پیشنهادى را رد كرد و گفت

«بختیار باید برود، زیرا فرمان نخست وزیرى او را شاه صادر كرده است.شوراى سلطنت نیز غیر قانونى است.تنها راه حل، تعیین یك نخست وزیر موقت‏براى نظارت بر اجراى رفراندوم است.ارتش نیز باید خود را كنار بكشد.» (12)1

آیت الله خمینى، حتى در دورانى كه در پاریس اقامت داشت، پیشنهاد و توصیه «مذاكرات با دولت را براى حصول توافق‏» از سوى یارانى، كه در ایران بودند و انقلاب را اداره مى‏كردند قویا رد كرد و تنها كناره‏گیرى شاه را راه حل بحران مى‏دانست.بدیهى است كه پس از بازگشت پیروزمندانه‏اش به ایران، هیچ‏گونه راه حلى را جز تعیین دولت‏از سوى خود، نمى‏پذیرفت و حتى، مقابله با ارتش را، با اعتقاد به عدم موفقیت نیروهاى مسلح و پیروزى انقلاب، قطعى مى‏دانست و این پیش‏بینى واقع بینانه، ده روز بعد (22 بهمن) به ثبوت رسید.

بازرگان در مسند نخست وزیرى

آیت الله خمینى چهار روز پس از ورود به تهران (15 بهمن 1357) مهندس مهدى بازرگان را به نخست وزیرى منصوب كرد.امام خمینى هنگام معرفى نخست وزیر دولت موقت انقلاب گفت:

«براى اینكه خاتمه بدهیم به این وضع هر چه زودتر، به اتكاء آراء عمومى كه بر ماست و ما، به احتساب آراء عمومى، و شما مى‏بینید كه آراء عمومى كه با ماست و ما را به عنوان وكالت و یا به عنوان رهبرى قبول دارند، یك دولتى را معرفى مى‏كنم.رئیس دولتى را معرفى مى‏كنم، موقتا دولتى را تشكیل بدهید كه هم به آشفتگیها خاتمه بدهد و هم این مسائل كنونى كه مجلس مؤسسان است، یعنى ترتیب انتخابات مجلس مؤسسان را بدهد و مقدمات آن را درست كند و مجلس مؤسسان تاسیس بشود و انتخابات مجلس هم انجام بشود و آنها دولت قانونى را انتخاب بكنند و مجلس مؤسسان كه تشكیل شد، جمهورى اسلامى را به رفراندوم بگذارد [...] لهذا، دولت موقت را تعیین كردیم.» (13)

سپس امام خمینى درباره شخصیت مهندس بازرگان و سوابق سیاسى او، و دلایل انتصابش به نخست وزیرى گفت:

«و چون جناب آقاى مهندس بازرگان را سالهاى طولانى است كه از نزدیك مى‏شناسم، مردى است فاضل، متدین از لحاظ ریاست و امین به ملت و ملى و بدون گرایش به چیزى كه خلاف مقررات شرع است.من ایشان را معرفى مى‏كنم كه ایشان رئیس ولت‏باشد.ایشان واجب الاتباع است، ملت‏باید از او اتباع كند، یك حكومت عادى نیست، یك حكومت‏شرعى است، باید از او اتباع كند، مخالفت‏با این حكومت مخالفت‏با شرع است....» (14)

معرفى مهندس بازرگان به نخست وزیرى دولت موقت، با استقبال وسیع مردم و راهپیماییهاى عظیم روبه‏رو شد.دكتر بختیار، در واكنش نسبت‏به تشكیل دولت موقت گفت:

«هرگونه تغییر حكومت‏باید از طریق انتخابات آزاد صورت گیرد، نه توسط گروهى مردم هیجان زده كه در خیابانها به راه مى‏افتند [....] اگر او (آیت الله خمینى) مى‏خواهد چنین دولتى در شهر مقدس قم تشكیل دهد اجازه خواهم داد.این جذاب خواهد بود.ما، واتیكان كوچك خود را خواهیم داشت، اما به طور جدى بگویم كه به آیت الله خمینى اجازه تشكیل یك دولت واقعى نخواهم داد و او نیز، این را مى‏داند. [....] آیت الله خمینى باید درك كند كه من قانون هستم و دولت من تنها دولت ایران است.من در تمام عمر در راه دموكراسى مبارزه كرده‏ام و در اصول و عقایدم، نه با آیت الله خمینى سازش خواهم كرد و نه با كسى دیگرى...» (15)

متن فرمان نخست وزیر مهندس بازرگان بدین شرح بود:

14/6/1399

15/11/1357

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقاى مهندس بازرگان بنا به پیشنهاد شوراى انقلاب بر حسب حق شرعى قانونى ناشى از آراء اكثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران كه طى اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت‏به رهبرى جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادى كه به ایمان راسخ شما به مكتب مقدس اسلام و اطلاعاتى كه از سوابقتان در مبارزات اسلامى و ملى دارم، جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و بستگى به گروهى خاص مامور تشكیل دولت موقت مى‏نمایم تا به ترتیب اداره امور مملكت و خصوصا انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومى ملت درباره تغییر نظام سیاسى كشور به جمهورى اسلامى و تشكیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسى نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت‏بر طبق قانون اساسى جدید را بدهید.مقتضى است كه اعضاى دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطى كه مشخص نموده‏ام تعیین و معرفى نمایید.كارمندان دولت، ارتش و افراد ملت‏با دولت موقت‏شما همكارى كامل نموده و رعایت انضباط را براى وصول به اهداف مقدس انقلاب و سازمان یافتن امور كشور خواهند نمود.موفقیت‏شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخى از خداوند متعال مسئلت مى‏نمایم.

روح الله الموسوى الخمینى

روز بعد بختیار، ماهیت جمهورى اسلامى عنوان شده از سوى امام خمینى را زیر سئوال كشید و گفت:

«هیچ كس نمى‏داند كه جمهورى اسلامى او چیست؟ او، نه كثرت گرایى سیاسى و نه دموكراسى را مى‏پذیرد.او مى‏خواهد روحانیون، قانون الهى را اجرا كنند و همه حرف آنها همین است.مى‏گویند شما فرمانتان را از ایشان (شاه) گرفته‏اید.بنده مى‏توانم بگویم كه دكتر مصدق‏ها، مستوفى الممالك‏ها، و خیلى اشخاص كه از ما بزرگتر بوده‏اند، همین كار را كرده‏اند و تمام این وزراى جبهه ملى و تمامى این قضات پاك دامن هم، همین فرامین را داشته‏اند.بنده نمى‏توانم ببینم چرا این فرمان وقتى به دست من رسید، این قدر ارزشش كاسته شده، یا منفور تلقى مى‏شود.» (16)1

دكتر بختیار، در توجیه مشروعیت نخست‏وزیرى خود، نخواست‏یا نتوانسته بود، اختلاف شرایط و اوضاعى را كه منجر به نخست‏وزیرى دكتر محمد مصدق، در اردیبهشت 1330 گردید، با شرایط دى‏ماه 1357 كه او فرمان نخست وزیرى گرفت درك كند، دكتر مصدق به عنوان رهبر نهضت ضد استعمارى ملت ایران، براى ملى كردن صنعت نفت‏به میدان آمده بود، و نیروى عظیم مردمى از او پشتیبانى مى‏كرد.به اعتراف محمد رضا شاه هیچ قدرتى در داخل ایران، توان مقابله با او را نداشت (17)و پس از كسب راى تمایل مجلس، شاه ناگزیر به زمامدارى او، تن در داد، در صورتى كه دى ماه 1357، رژیم ایران، در برابر طوفان عظیم انقلاب، در شرف فروپاشى بود، شاه سفر خود را به خارج از كشور تدارك مى‏دید، و بختیار ابتدا فرمان نخست‏وزیرى را گرفت و بعد مجلس به او راى اعتماد داد.

بختیار در مجلس شوراى ملى، لزوم احترام به قانون اساسى و دفاع از دیگر قوانین مملكت را تاكید كرد و یادآور شد كه به حكم قانون در مقام نخست وزیرى خواهد ماند:

«من با داد و فریاد و هو و جنجال حكومتهایى كه در تخیل مردم به وجود آید، تسلیم نمى‏شوم.باید حكومتى با قانون بیاید و با قانون برود.آن كه با راى نمایندگان مجلس آمده، فقط با راى نمایندگان مجلس خواهد رفت.شما نمایندگان نیز آزاد هستید كه یا از نمایندگى صرفنظر كنید و استعفا دهید و یا در سنگر پارلمان‏بمانید.ولى من در مقام نخست وزیر قانونى مملكت مى‏مانم تا انتخابات آزاد آینده را انجام بدهم.» (18)

طى هفت روز، بین انتصاب مهندس بازرگان و پیروزى انقلاب، بختیار همچنان از مشروعیت و قانونى بودن نخست وزیرى خود دفاع مى‏كرد و بازرگان را تهدید مى‏نمود، وى روز 18 بهمن گفت:

«تا زمانى كه این شوخیها ادامه دارد.با آنها كارى ندارم، اما اگر پا را از این فراتر نهند، به قدرت قانون پاسخ آنها داده خواهد شد.» (19)

وى در جاى دیگر مدعى شد كه:

«آیت الله خمینى حق تعیین نخست وزیر را ندارند [...] آنها در جستجوى هیاهوى خیابانى و شعارهاى بى‏معنى، كه با فریادهاى گوش خراش تكرار مى‏شود، هستند.آنها به این ترتیب مى‏خواهند بگویند ما اكثریت داریم، در حالى كه اكثریت‏باید متین، آرام و خاموش باشد.» (20)

مهندس بازرگان در روز 20 بهمن 1357 طى نطقى در حضور دهها هزار تن از مردم تهران كه در دانشگاه تهران اجتماع كرده بودند، پیرامون نظریات بختیار و ادعاى قانونى بودند نخست وزیرى او به تفصیل پاسخ داد و گفت:

«...آنچه مورد اشكال و ایراد و اختلاف است، ایراد قانونى بودن دولت ایشان و نشستنشان و گفتنشان سر جاى همان غاصبین و دشمنان ملت و تمكین كامل نكردن به خواسته ملت و انقلاب است.خودش را دولت قانونى مى‏داند، به دلیل اینكه او را شاه به این مقام برگزیده است و ثانیا مجلس راى اعتماد به ایشان داده‏اند.تعجب از این است كه آقاى دكتر بختیار، كه تا همین اواخر اعتراف و اعتراض به پایمال شدن قانون اساسى مى‏كرد، حزب رستاخیز و مجلس سنا و مجلس شوراى ملى را تحمیلى و فرمایشى و ساواكى مى‏دانست، حالا دو دستى به آنها مى‏چسبد.اختلاف اینجاست، اشكال اینجاست...» (21)

روز بعد، از ساعت چهار بعد از ظهر حكومت نظامى اعلام شد.امام خمینى از مردم خواست‏به دستور دولت اعتنا نكنند.به دنبال این اخطار و اعلامیه دولت موقت، مردم به خیابانها ریختند.همان شب درگیرى همافران، با افراد گارد سلطنتى در پادگان دوشان تپه شروع شد.فرداى آن روز (22 بهمن) ارتش اعلام بى‏طرفى كرد، چند ساعت‏بعد، بسیارى از پاسگاههاى پلیس و چند پادگان و پایگاه نظامى به دست مردم افتاد، و بدین ترتیب، دولت 37 روزه بختیار سقوط كرد...

پى‏نوشت‏ها:

1. General Robert E.Huyser;Mission to Tehran,p.182.

2. Zbigniew Brezinski;power and principle,pp.388 -389.

3. Huyser;op.cit.,p,184.

4. یكرنگى، صفحات 213- 212.

5. اسامى اعضاى كمیته استقبال و وظایف هر یك بدین شرح بود: آقایان على اصغر تهرانچى، مسئول انتظامات، محمد توسلى، تبلیغات، صباغیان، برنامه‏ریزى، حسین شاه حسینى، تداركات، حجت الاسلام محمد مفتح، سخنگو، حجت الاسلام شیخ فضل الله محلاتى رابط روحانیت، آیت الله مطهرى، سرپرست.

6. روزنامه‏ها، 12 بهمن 1357.

7. صحیفه نور، جلد 4، 283- 280.

8. روزنامه‏ها، مورخ 12 بهمن 1357.

9. Sick;op.cit.,p.150.

10. Sick;Ibid.,p.150.

11.John Stempel.

12. Sick,Ibid,p.150.

13. آخرین تلاشها، در آخرین روزها، صفحات 195- 192.

14. همان، صفحات 195- 192.

15. روزنامه كیهان، 15 بهمن 1357.

16. روزنامه كیهان، 16 بهمن 1357.

17. محمد رضا شاه، پاسخ به تاریخ، صفحه 84 (از متن انگلیسى) .

18. روزنامه كیهان، 16 بهمن 1357.

19. روزنامه كیهان، 18 بهمن 1357.

20. روزنامه كیهان، 21 بهمن 1357.

21. روزنامه كیهان، 20 بهمن 1357.