تبیان، دستیار زندگی
در تاریخ ٥ مهر ١٣٦٩ وزارتخانه های امور خارجه ایران و انگلستان با انتشار اعلامیه ای در تهران و لندن برقراری مجدد روابط سیاسی دو كشور را اعلام كردند .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیاست درهای باز و سفارتخانه های نیمه باز

در تاریخ ٥ مهر ١٣٦٩ وزارتخانه های امور خارجه ایران و انگلستان با انتشار اعلامیه ای در تهران و لندن برقراری مجدد روابط سیاسی دو كشور را اعلام كردند .

فرآوری: فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان
سیاست درهای باز و سفارتخانه های نیمه باز

دکتر مصدق ، ملی کردن صنعت نفت و تعطیلی سفارت های بریتانیا در ایران

روابط سیاسی ایران و انگلستان به فاصله 2 ماه پس از به ثمر نشستن مبارزات ملت ایران برای ملی كردن صنعت نفت و متعاقب شكایات بی حاصل انگلستان از ایران به شورای امنیت سازمان ملل، توسط دولت مصدق قطع شد.
این رویداد در كابینه دوم مصدق كه در پی حادثه 30 تیر و شكست دولت 5 روزه احمد قوام ( قوام السلطنه) به روی كار آمده بود، به وقوع پیوست. مصدق در دور دوم نخست وزیری خود ابتدا همه كنسولگریهای انگلیس در شهرهای ایران را تعطیل كرد، سپس امتیاز بانك شاهی را كه در دوران قاجار به انگلیسی ها واگذار شده بود لغو كرد و در نهایت روز 30 مهر 1331 رسماً قطع روابط سیاسی تهران و لندن را اعلام نمود. اما این وضعیت تنها یك سال دوام داشت و متعاقب كودتای امریكایی انگلیسی 28 مرداد 1332، زمینه برای بازگشایی رابطه فراهم شد و كمتر از 4 ماه بعد از آن كودتا روابط دو كشور در دوران نخست وزیری سرلشكر فضل الله زاهدی كه خود عامل كودتا بود، برقرار گردید.
نخستین نشانه های دوستی دولت جدید ایران با انگلیس و امریكا یك هفته پس از كودتا بروز كرد. سرلشگر زاهدی نخست وزیر كودتا كه به درجه سپهبدی ارتقاء مقام یافته بود، در چهارم شهریور 1332 در نامه ای به آیزنهاور رئیس جمهور امریكا اعلام كرد كه قصد ترمیم جایگاه بین المللی ایران را دارد. او در ادامه این نامه به خالی بودن خزانه، از بین رفتن ذخائر ارزی و زوال اقتصادی ایران اشاره كرد و نیاز كشور به وام و كمك های مالی را مورد تأكید قرار داد. آیزنهاور نیز كه مایل به برقراری مجدد روابط تهران و لندن و

روابط سیاسی ایران و انگلستان به فاصله 2 ماه پس از به ثمر نشستن مبارزات ملت ایران برای ملی كردن صنعت نفت و متعاقب شكایات بی حاصل انگلستان از ایران به شورای امنیت سازمان ملل، توسط دولت مصدق قطع شد.

بازگشت وضعیت به شرائط قبل از نهضت ملی شدن صنعت نفت بود، تلاش كرد تا كمك های مالی مورد انتظار دولت زاهدی را به ترمیم روابط ایران با انگلستان منوط سازد. از این رو ابتدا برای نشان دادن حسن نیت خود روز 14 شهریور مبلغ 45 میلیون دلار وام بلاعوض به ایران داد و این روابط  و سیاست در حکومت پهلوی ها ادامه داشت.

فراز و فرودهای روابط ایران و بریتانیا پس از انقلاب از زبان رئیس افتخاری مرکز مطالعات ایران در لندن

اخیرا بریده هایی از روزنامه های تهران را که از اوایل دهه 1980 نگه داشته بودم دوباره پیدا کردم. این بریده ها شامل سلسله مقاله هایی بود درباره ی تاریخچه ی روابط ایران و انگلیس با شرح جزئیات وقایع مختلف از جمله مزایا و امتیازات انحصاری که سلسله ی قاجار در قرن نوزدهم بر سر آن ها با دولت انگلستان به توافق رسیده بود. یکی از مقالات برخورد سفارت انگلستان در آن زمان را تحکم آمیز و سلطه جویانه توصیف می کرد و تا آنجا پیش می رود که ادعا می کرد سفیر انگلستان عادت داشته به شاه ایران دستور دهد. این اظهارات دقیقا با یکی سخنرانی های آیت الله خمینی که من شنیده بودم هماهنگ بود. آیت الله خمینی در این سخنرانی که چند سال بعد از انقلاب ایراد نمود، اعلام کرد روزهایی که سفیر انگلیس می توانست به حاکمان ایران دستور بدهد به سر آمده.

به دلیل تمام این سوابق، تئوری های توطئه درباره ی بریتانیا، بعد از انقلاب فراوان شد. اولین تئوری، این باور مضحک اما پرطرفدار بود که بریتانیا خودش انقلاب را به راه انداخته چون به موقعیتی که ایالات متحده برای خودش در ایران و با شاه ساخته بود حسادت می کرد. یک تئوری دیگر این بود که بریتانیا ده ها سال است که با مرجعیت شیعه سر و سری دارد. گرچه ظاهرا مجموعه ی کل تماس های ما با مرجعیت شیعه صرف چای سالانه سفیر انگلیس با امام جمعه تهران بود. کسی که خودش مستقیما از سوی حکومت پهلوی انتخاب می شد. این داستان ها و لطیفه ها هرچقدر هم که از حقیقت به دور باشند نشان می دهند که بعد از انقلاب روابط ما با ایران به شدت حساس و شکننده بود.

به دلیل این حساسیت ها ملت بریتانیا به یکی از ملت هایی تبدیل شد که لطف جمهوری اسلامی تقریبا اصلا شامل حالش نمی شد. این موضوع در بسیاری عرصه ها از جمله عرصه مبادلات روشن بود. در دهه 1970 ایران بزرگترین بازار بریتانیا در خاورمیانه بود، اما بعد از انقلاب این جایگاه و سهم ما از بازار ایران به شدت و سرعت افت کرد. هر چند وقت یک  بار شایعه هایی درباره لیست سیاه از وزارتخانه های ایران به گوش می رسید که مبادله با انگلیس را تحریم کرده اند یا خریداری کالاهای انگلیسی را در مرتبه ی آخر قرار داده اند اما همه ی خبر ها هم بد نبود، مثلا علیرغم مشکلات عدیده، مونتاژ خودروی پیکان ادامه یافت. پیکان که بر پایه ی خودروی انگلیسی هیلمن هانتر ساخته شد، از سال 1967 به عنوان معمول ترین خودرو و تاکسی در خیابان های تهران تثبیت شده بود. (یادم هست که در اولین سفرم به ایران در همان سال، یک ماشین هیلمن هانتر برای استفاده ی شخصی با خودم وارد کردم و ایرانیان با دیدن آن متعجب می شدند که چطور بریتانیا چنین ماشینی تولید کرده است.) تولید پیکان تازه در سال 2005 متوقف شد و تا آن زمان دیگر یک بارکش از رده خارج محسوب می شد، اما به علاوه نمادی از همکاری پایدار ما بود.

در این برهه ایران بعد از انقلاب در قبال همه ی کشور ها به جز اسرائیل و امریکا و افریقای جنوبی (که این آخری را کشوری نژادپرست می دانست) سیاستی به نام سیاست درِ گشوده را در پیش گرفت. ایرانی ها به ویژه می خواستند به کشورهای اروپایی و اعراب نزدیک شوند. اعرابی که همه در طول جنگ طرف عراق را گرفته بودند. یکی از نتایج تغییر فضا در ایران این بود که سفارت انگلیس در تهران بعد از مذاکراتی که بخش اعظم آن ها در ژنو صورت گرفت، دوباره آغاز به کار کرد.

مهم تر از همه، آن زمان به نظر می رسید که روابط دیپلماتیک سرانجام دارد به تعادل پایداری می رسد. دعواهای دو طرف برای دریافت غرامت از طرف ایرانی ها برای خسارات وارد شده به سفارت ایران در سال 1980 و از طرف انگلیسی ها برای خسارت وارد شده به سفارت انگلیس توسط جمعیت در روزهای انقلاب  در تابستان 1988 به نتیجه رسیده بود و دو طرف راضی شده بودند و به طور کلی به نظر می رسید که در تهران نگاه پراگماتیک به مسائل غالب است. یک اعلامیه ی مشترک از طرف دو دولت صادر شد با این مضمون که روابط تام دیپلماتیک دوباره برقرار می شود و همراه آن توضیح داده شده بود که این روابط برپایه ی احترام متقابل و عدم دخالت در مسائل یکدیگر بنا خواهد شد. با این حال انگار تقدیر این بود که هر بار روابط به سمت خوبی می رفت، اتفاقی بیافتد که رابطه را از مسیر درستش خارج کند.

در ماه مارس 1989، ایران بر سر ماجرای کتاب سلمان رشدی روابط دیپلماتیک خود با بریتانیا را قطع کرد. بعد از آن همه سال صبر، اولین تلاش در راه بازگشایی سفارت بریتانیا فقط سه ماه دوام داشت. حمله ی عراق به کویت در سال 1990، به بریتانیا و ایران انگیزه ای داد که یک ماه بعد از آن حمله برای برقراری دوباره ی روابط دیپلماتیک تلاش کنند. از منظر بریتانیایی ها مهم بود که درباره ی بحران کویت با ایران - قدرتی در منطقه و همسایه ی هم مرز عراق- مذاکره کنند. چند مساله ی حساس دیگر هم بود که باید حل می شد. یکی مساله ی گروگان های انگلیسی حزب الله لبنان که مورد حمایت ایران بود، و مساله ی دیگر، سرنوشت راجر کوپر، روزنامه نگار و تاجر انگلیسی تبار که برای یک شرکت بزرگ کشتی سازی آمریکایی به نام مک درمات اینترنشنال کار می کرد و وقتی برای انجام یک معامله از دوبی به ایران آمده بود، به جرم جاسوسی دستگیر شد.

با تمام این احوال روابط ایران- انگلیس تدریجا در طول سال های اول دهه ی 90 بهتر شد. در ماه ژوئن 1990، ماه ها قبل از آنکه روابط دیپلماتیک دوباره برقرار شود کمک های انگلیس به زلزله زدگان شمال غرب ایران، با آغوش باز پذیرفته شد. در طول سال 1991 گروگان های بریتانیایی که هنوز در لبنان بودند، یعنی جان مک کارتی، جکیمان و تری ویت، همه آزاد شدند. در همان سال مهرداد کوکبی (یک ایرانی که به جرم طراحی یک سلسله آتش سوزی در کتاب فروشی هایی که آیات شیطانی را می فروختند، دستگیر شده بود) بعد از آنکه یک قاضی در اولدبیلی (دادگاه مرکزی جرائم) پرونده اش را مختومه اعلام کرد، به ایران بازگردانده شد.

در عرصه ی روابط تجاری هم پیشرفت هایی رخ داد. صادرات انگلستان دوباره افزایش پیدا کرد و تعداد زیادی از شرکت های بریتانیایی در نمایشگاه بین المللی بازرگانی در تهران شرکت کردند. در عرصه ی دیپلماتیک روابط دو کشور جانی دوباره گرفت.

در همین اثنا وزرای امور خارجه ایران و بریتانیا در جلسه ای بی سر و صدا در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک توافق کردند که روابط دیپلماتیک دو کشور باید به حد تبادل سفرا ارتقا پیدا کند و اظهار امیدواری کردند که حالا برقراری رابطه ای سازنده تر ممکن خواهد بود. به دنبال این توافق همکاری دو کشور در زمینه های مختلفی افزایش یافت: تجارت، تحصیلات، فرهنگ، کمک مالی برای سر و سامان دادن به وضعیت شمار انبوه پناهندگان افغانی و عراقی در ایران و حمایت از ایران برای جلوگیری از قاچاق مواد مخدر از افغانستان. (در سال 2004 همچنان یک میلیون پناهنده در ایران زندگی می کردند.) بعد از سقوط طالبان، کشت خشخاش در افغانستان افزایش پیدا کرد و مبارزه با مواد مخدر اهمیت دوچندانی یافته است، چون ایران مسیری کلیدی برای انتقال مواد مخدر به بازارهای اروپایی محسوب می شود. انگلیس همچنین برای پاکسازی میدان های مینی که از جنگ ایران و عراق باقی مانده بود به ایران

در عرصه ی روابط تجاری هم پیشرفت هایی رخ داد. صادرات انگلستان دوباره افزایش پیدا کرد و تعداد زیادی از شرکت های بریتانیایی در نمایشگاه بین المللی بازرگانی در تهران شرکت کردند. در عرصه ی دیپلماتیک روابط دو کشور جانی دوباره گرفت.

کمک کرد. در دسامبر سال 2003 وقتی زمین لرزه ای شهر تاریخی بم (شهری بین کرمان و زاهدان در جنوب شرقی ایران که در یونسکو به عنوان میراث فرهنگی جهانی به ثبت رسیده است) را لرزاند، بریتانیا یک گروه جستجو و نجات به بم اعزام کرد و کمک های دیگری هم به ایران فرستاد.

در زمینه تجارت هم در دسامبر 2002 تحول کوچکی اتفاق افتاد: اداره ضمانت مالی صادرات (Export Credit Guarantee Department) بعد از بیست سال برای اولین بار ضمانت یک پروژه ایرانی را به طور کامل برعهده گرفت- یک پروژه پتروشیمی در بندر امام خمینی . با اینکه صادرات هنوز به سطح قبل از انقلاب نرسیده بود، صادرات بریتانیا به ایران روندی فزاینده داشت و چندین ماموریت تجاری در هر دو طرف آغاز شد. شهردار لندن به همراه گروهی برای تبلیغ خدمات مالی و صنایع پایتخت بریتانیا، به تهران سفر کرد.

در جبهه دیپلماتیک، کمال خرازی، وزیر وقت امور خارجه ایران، در سال 2000 به لندن سفر کرد و نخست وزیر را ملاقات کرد. جک استراو، همتای بریتانیایی او در سپتامبر 2001 در پاسخ به دیدار او به تهران سفر کرد.

در ایران هم این پیوندهای فرهنگی رو به فزونی رفت. انجمن بریتانیا در 2001 دوباره در تهران دفتری باز کرد. تمرکز اولیه این انجمن بر تقویت همکاری تحصیلی و آموزش زبان انگلیسی بود، اما بتدریج فعالیت هایش را گسترش داد و تبادلاتی فرهنگی را سازمان داده و به ایجاد پیوندهای علمی و تکنولوژیک بین دو کشور کمک کرد. یکی از برنامه هایی که این انجمن ترتیب داد برگزاری نمایشگاهی از آثار مجسمه سازان معاصر بریتانیا در موزه هنرهای معاصر در سال 2004 بود؛ اولین نمایشگاه مجسمه های بریتانیایی در ایران بعد از انقلاب. در این نمایشگاه آثاری از هنر مندانی مثل هنری مور تا گیلبرت و جورج به چشم می خورد.


منابع: سایت تاریخ ایرانی(کریستوفر راندل) ، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی