تبیان، دستیار زندگی
چند وقتی است که فضای اقتصاد درگیر ادبیات های چاله میدانی شده است که البته متاسفانه رواج این ادبیات روندی از بالا به پایین دارد از آقای مشاور ارشد، سطوح بالای وزارت تا داماد آقای وزیر!!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محسن جندقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چاله میدان، اقتصاد و صنعت

 چند وقتی است که فضای اقتصاد درگیر ادبیات های چاله میدانی شده است که البته  متاسفانه رواج این ادبیات روندی از بالا به پایین دارد از  آقای مشاور ارشد، سطوح بالای وزارت تا داماد آقای وزیر!!


 اقتصاد و صنعت

1. چاله‌میدان از محله‌های قدیم تهران است. این محل که قبلاً در دورهٔ صفویه خاک آن را به مصرف حصارکشی تهران رسانده بودند، وضعی تقریباً مشابه چاله‌حصار داشت و محل تخلیه زبالهٔ تهران به حساب می‌آمد. این چاله تا مدت‌ها مکان امنی برای خلافکاران بود تا این که بعدها میدانی در آن‌جا احداث شد و به چاله‌میدان معروف شد. این محله محدود به جنوب بازار چهل تن و امامزاده سید اسماعیل و میدان مال فروش‌ها، میدان امین‌السلطان، گمرک، خانی‌آباد، دروازه غار و پاقاپوق (میدان اعدام) بود. چاله میدان آدم های لوطی داشت و همچنان دارد. ادبیات چاله میدانی از آنجا مشهور شد که لوطی های این منطقه به علت بی سواد بودن و کم  سواد بودن کلمات را به درستی نمی توانستند ادا کنند و بعضا با کلمات زشت و ناروا جملات را ادا می کردند. به همین علت چنین ادبیاتی چاله میدونی نام گرفت. همچنین به علت درگیری هایی که در این منطقه رخ می داد معمولا دیالوگهای عادی چاله میدانی ها شبیه فریاد بود. به همین علت است که اگر کسی بلند صحبت کند یا بر سر کسی فریاد بزند ممکن است با جمله "مگه اینجا چاله میدانه" مواجه شود.
2. اکبر ترکان مشاور ارشد رئیس جمهور در جملاتی عجیب توان تولید ملی ایران را نادیده گرفت و گفت: "اگر تعرفه واردات برداشته شود، قابلیت رقابت در هیچ تکنولوژی و هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی را نخواهیم داشت. وی ادامه داد: در سالهای قبل عده‌ای متفکر سرمایه‌گذاری در صنایع های‌تک در مناطق محروم را مطرح کردند در حالی که در شرایط فعلی قابلیت رقابت در هیچ صنعتی را نداریم. باید مراقب باشیم که از روی عصبانیت نگوییم چه کسانی بیایند و چه کار کنند، زمانی عده‌ای برای خرید سهام ایران خودرو آمده بودند که در آن زمان میرخانی مشاور انجمن خودروسازان، مدیرعامل ایران خودرو بود، به من گفت اینها آمده‌اند تا  کارخانه را بخرند و تولید را بخوابانند. نباید از روی عصبانیت حرف بزنیم زیرا ناشی‌گری‌ها به ما آسیب می‌زند.

در سالهای قبل عده‌ای متفکر سرمایه‌گذاری در صنایع های‌تک در مناطق محروم را مطرح کردند در حالی که در شرایط فعلی قابلیت رقابت در هیچ صنعتی را نداریم


3. محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت معدن تجارت در فروردین 1393 به آلمان می رود و بیش از 3 هفته در این کشور می ماند. وقتی هم برمی گردد علت طولانی شدن سفر خود را اینگونه بیان می کند:" دلیل سفرم انجام عمل پیچیده گوش بود.  تکنولوژی این عمل حدود ۸۰ سال آینده به ایران خواهد رسید." او به  راحتی دستاوردهای پزشکی ایران را نادیده می گیرد در حالی که مجرب ترین پزشکهای جهان را داریم. نعمت زاده به غیر از سخنان عجیب و غریب اظهارات غیرمتعارف هم دارد. او درباره یارانه صنعت بعد از اینکه به سخنگوی دولت کنایه می زند می گوید: "بر اساس قانون 1200 میلیارد تومان باید به بخش صنعت و معدن پرداخت می‌شد اما هر کسی گرفته سلام ما را بهشان برسانید؛ ما هرچه تلاش کردیم نتوانستیم از آقای نوبخت این منابع را دریافت کنیم و ایشان هم که به ما لطف دارند و با لبخند ما را شرمنده کرده‌اند. قطعا اولین قدم باید افزایش سرمایه بانک‌های دولتی و خصوصی باشد، زیرا در طول چند سال اخیر سرمایه بانک‌ها با وجود تورم‌های بالا افزایش نیافته است و خلاصه سر کاریم. در دولت هر زمان که این موضوع مطرح می‌شود، می‌گویند از کجا پول بیاوریم. پول نفت هم که کاهش یافته است؛ به نظر من از هر راهی برای افزایش سرمایه بانک‌ها باید بهره گرفت."

 اقتصاد و صنعت

4. محبعلی، داماد وزیر صنعت که کارمند وزارت نفت است بنا به دلایلی که مهمترین آن "پدر زن" است از وزارت نفت به وزارت صنعت مامور به خدمت می شود و در نمایشگاه های خارجی بازرگانی (اکسپو) ماموریت می گیرد که میلان ایتالیا سفر اخیر وی بود. خبرنگار یک سایت تخصصی هم با ظرافت خاص به دنبال تهیه گزارش از حضور داماد آقای وزیر در میلان و اینکه آیا وی شایسته چنین ماموریتی بوده یا نه و اصلا چرا سفر اروپایی وی طول کشیده بود. برای شنیدن پاسخ این سوالات هم به داماد نعمت زاده تماس گرفته می شود و وی که می داند صدایش ضبط می شود جملات سخیفی بر زبان جاری می کند که فقط می توانیم تاسف بخوریم:"تو اگه منافع ملی رو می‌فهمیدی، هر چرت و پرتی که بهت گفتن رو نمی‌نوشتی بچه جون. فهمیدی؟ ... به تو چه اصلا؟ ... تو غلط کردی که همچین چیزی میگی. اونجا (وزارت نفت) «یه قل دو قل» بازی می‌کردم. تو اکسپو هم «یه قل دو قل» بازی می‌کنم... برو گم شو بابا. تو اگه آبرو می‌فهمیدی اون چرت و پرت‌ها  و دروغ‌ها (طولانی شدن سفر اروپایی)رو نمی‌نوشتی. اگه یه مقدار وطن‌پرست بودی میومدی اول از خودم می‌پرسیدی بعد می‌نوشتی." اینهایی که خواندید را نه فقط داماد یک وزیر بلکه نماینده جمهوری اسلامی ایران در سفرها و ماموریت های خارج از کشور ایران گفته است.

پاسخهای توهین آمیز و تهوع آور داماد نعمت زاده نشان می دهد که خیلی ها حتی تاب چند سوال را ندارند و با فحاشی و توهین قصد دارند از زیر بار این سوالات رها شوند


5. ادبیات اقتصادی ها مدتی است که شبیه هر چیزی غیر از ادبیات شده است. پاسخهای توهین آمیز و تهوع آور داماد نعمت زاده نشان می دهد که خیلی ها حتی تاب چند سوال را ندارند و با فحاشی و توهین قصد دارند از زیر بار این سوالات رها شوند. این گونه افراد مخصوصا اگر مسوول باشند می توانند چنین جملاتی را در آدرسی که در بند شماره یک منتشر کردیم ادا کنند چراکه پشت میز دولتی که جایگاه خدمت به ملت است جای این کارها نیست.

محسن جندقی
بخش اقتصاد تبیان



مطالب مرتبط:

  بانک مرکزی و نرخ رشد
سرانجام بانک مرکزی رئیس‌دار شد!
 بانک‌ها خودمختار شده اند!