تبیان، دستیار زندگی
سیدمحمدمهدی شفیعی درباره حضور جدی اشعار اجتماعی در منابر و هیئات می گوید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر یک سر و گردن بالاتر است

سیدمحمدمهدی شفیعی درباره حضور جدی اشعار اجتماعی در منابر و هیئات می گوید.

بخش ادبیات تبیان

سید محمد مهدی شفیعی

این روزها اتفاقات خوبی در حوزه شعر اجتماعی و نقاد بویژه شعر مردمی افتاده است. حضور موثر جریان شعر در فضای اجتماعی با پرداختن به مسائلی که مردم با آن دست و پنجه نرم می کنند، باعث شده است، فضایی که در  روزهای آغازین انقلاب و ایام دفاع مقدس وجود داشت، بازتولید و به روز شود. در این میان منابر نماز جمعه قوت گرفته اند و شعرهای اجتماعی شاعران که در منبرهای نماز عیدفطر و نماز جمعه توسط مداحان قرائت می شود با استقبال مردم مواجه می شود و در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود.


***


 فرصت منابر نماز جمعه، هیات ها و اجتماعات برای قرائت اشعار اجتماعی، تا چه اندازه به فضای ادبیات کمک می کند؟
از قدیم در میان اهل ادب درباره ویژگی های یک شعر موفق اینطور گفته می شد که اگر قرار است، شعری را موفق بنامیم باید شعری باشد که علاوه بر خواص و انجمن های ادبی، مردم عادی هم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. در واقع توفیق شعر را جایی می یابیم که مردم از آن استقبال کنند. امروز بعضا در برخی فضاهای ادبی می بینیم شکافی میان ادبیات و مردم ایجاد شده است.

مثلا یک شعر در محفل ادبی شعر خوبی است و تحسین می شود اما مردم با آن ارتباط برقرار نمی کنند. به همین جهت فضاهایی مانند نماز جمعه، منابر و حتی فضاهایی که به طور خاص رنگ و بوی مذهبی هم ندارند می توانند این خلأ را پرکنند. در واقع ابتدایی ترین و عمومی ترین کمک نمازهای جمعه، هیات ها و منبرها این است که با در اختیار دادن منابر برای قرائت اشعار شاعران، به این حوزه کمک کنند.


 به نظر می رسد مردم از صراحتی که در اشعار وجود دارد استقبال می کنند. شعر اخیری که توسط میثم مطیعی در نماز عید فطر قرائت شد، این صراحت را داشت. به نظر می رسد صراحت اشعار اجتماعی ویژگی مهم آنهاست. اینکه بی رودربایستی با مسوولان مواجهه داشته باشد. نظر شما چیست؟
باید ببینیم کدام صراحت مدنظر ما است. به یک معنا ادبیات و شعر تکلیفش این نیست که صریح باشد. چون اگر قرار باشد صراحت داشته باشد، خطابه سیاسی بیشتر کاربرد دارد. هنر در لفافه به کمک جریان نقاد اجتماعی در کشور می آید. البته نه آنقدر در لفافه که مساله اصلی گم شود. هنر در عین حال که اثرش خیلی بیشتر از یک خطابه سیاسی است اما در صراحتش مثل آن خطابه نیست، چون قرار است هنر باشد.

ابتدایی ترین و عمومی ترین کمک نمازهای جمعه، هیات ها و منبرها این است که با در اختیار دادن منابر برای قرائت اشعار شاعران، به این حوزه کمک کنند.

هنر در واقع قرار است حرف را در یک پوسته هنری ارائه دهد و خود این پوسته هنری ناخودآگاه صراحت مطلب را کم می کند. اما اگر منظور از صراحت این باشد که مشخص شود تیغ هنر کجا قرار است فرود بیاید و مشخص باشد روی حرف با چه کسی است، من فکر می کنم در همین قبیل شعر هایی که شما مثال زدید، این مشخص است. یعنی هم مردم می دانند و هم خود این مسوولان متوجهند که روی این حرف ها با چه کسانی است. البته اگر آنها بخواهند خودشان را به تغافل بزنند و جوری رفتار کنند که انگار متوجه نیستند یا انگار مخاطب آنها نیستند، خب! آن بحث دیگری است. بیدار کردن آنها به عهده ما نیست، چون کسی را که خواب است می شود بیدار کرد اما کسی که خودش را به خواب زده نمی شود به این راحتی بیدار کرد.


 در میان مسائل اجتماعی، موضوع مدافعان حرم چندسالی است بخش مهمی از جامعه را به خود درگیر کرده؛ به نظر شما شعر و ادبیات درباره تبیین و ترویج این مساله تا چه اندازه موفق بوده است؟
قضیه 2 بعد دارد؛ یک سوی قضیه مقایسه شعر با سایر هنرها و سایر عرصه هایی که وظیفه بیان و تبلیغ دارند. شعر در زمینه مسائل اجتماعی و ارزشی و به طور خاص مساله مدافعان حرم یک سر و گردن بالاتر از بقیه عمل کرده و پیشتاز است. شعر را با عرصه فیلمسازی و موسیقی مقایسه کنید. اختلاف زیاد است. با اینکه هنوز آن اندازه که باید و شاید کار نشده اما همین الان می شود چند مجموعه شعر خوب از آثار شاعران ما درباره شهدای مدافع حرم استخراج کرد.

بعد دیگر ماجرا این است که اگر با خود عظمت کار شهدای مدافع حرم بخواهیم مقایسه کنیم، به نظر من این مقداری که در شعر و سایر عرصه ها کار شده اصلا در شأن این حرکت عظیم و حماسی و جایگاه این شهدا نبوده است.

شعر در زمینه مسائل اجتماعی و ارزشی و به طور خاص مساله مدافعان حرم یک سر و گردن بالاتر از بقیه عمل کرده و پیشتاز است.

امیدوارم با این فضای خوبی که این شهدا در کشور ما ایجاد می کنند و با تشییع پیکر هایی که می شود و روح تازه ای که در شهر های ما می دمد، به برکت خون شهدا ان شاء الله هنرمندان بتوانند این مساله را به بهترین شکل و قالب تبیین و تبلیغ کنند. با همه این تفاسیر باز هم فکر می کنم وضع مان در شعر بهتر است.


 درباره سروده اخیرتان که در نماز جمعه تهران قرائت شد، توضیح می دهید.
این شعر یک شعر مفصلی بود. با تعدادی از دوستانی که از سابق با هم ارتباط داشتیم این شعر را شروع کردیم و هر کدام مان هر مقدار که دستش می رسید گفت. یعنی من مثلا با آقای سیدعلیرضا شفیعی که پسرعموی بنده هستند، با هم نشستیم و شاید باورتان نشود که من در ذهنم نیست که کدام بیت و مصراع را من گفتم، چون نگاه ها اگر یکی و همسو باشد حرف ها و زبان ها هم یکی می شود. من امیدوارم این دست کارها در جامعه بیشتر شود. یک روی کار آن اثر هنری است که ارائه می شود. یک روی کار این همدلی و همزبانی است که بین هنرمندان انقلاب اسلامی در چنین کارهایی نمود پیدا می کند. یعنی بی سابقه است.

قبل از کارهای اخیر شما کار ارزشی را پیدا کنید که چندشاعر با هم گفته باشند و وقتی شما شعر را می خوانید، احساس گسستگی زبانی و اینکه حرف ها چندتاست و متفاوت است نداشته باشید. این خیلی کم پیش می آید. من فکر می کنم در این سال ها هم چنین چیزی را نداشتیم. اینکه چندشاعر و هنرمند انقلاب اسلامی کنار هم بنشینند و در عین حالی که یکجا نیستند در چند شهر همزمان حرف شان را می زنند اما وقتی سرجمع حرف ها را کنار هم می چینید احساس گسستگی نمی کنید. این پدیده مبارکی است که به برکت همین خون های شهدای عزیز انقلاب و نفس قدسی حضرت امام(ره)، حاصلش را برداشت می کنیم.

*شعر قرائت شده در نمازجمعه تهران را  می توانید در اینجا بخوانید.


منبع: وطن امروز-  باتلخیص