تبیان، دستیار زندگی
پناه پرچم اسلام با ما ست خدا این پرچم از ایران بر افراشت به دوش مرجع اعلا ،خمینی است به دوش اوست تشریف نیابت همان فجری که موعود کتاب است نوید مهدی موعود با اوست همان خورشید عدل عالم آرا بیا سوته دلان گرد هم آییم! ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهریار و شعر انقلاب اسلامی

شهریار و شعر انقلاب اسلامی

آن چه در این مقاله می خوانید :

دیباچه ی سخن

پیشینه ی دگرگونی در سخن پردازی

ادب موفق

ویژگی واژگانی

ویژگی ریشه داری و مایه داری

ویژگی تعهد و پیام

شعورمندی و ادراک سالم

خدامندی و جهان بینی توحیدی

تحلیل عرشی

ختام سخن

دیباچه ی سخن

کاوش ها و پویش ها، فرهنگ انقلاب را پیش پایمان نهاد فرهنگی که بر اسلام پویا و اصیل بنیان گرفته ، فرهنگی که ادبیاتی  با همه ی  گستردگی و با تمام  بزرگیش ، به  یادگار نهاد.

شگفتا که ، بی داشتن ادبیات ، به هیچ فرهنگی و به هیچ  جهان بینی و به هیچ مسلک اعتقادی و نظام سیاسی و حرکت اصلاحی ، و تحول آزادی بخش ، نمی توان خدمتی کرد.

اتفاقا ، فرهنگ اسلام را نیز مانند فرهنگ های دیگر ، از راه ادبیات آن باید شناخت و چون انقلاب اسلامی ایران ، بر مکتب توحید و قرآن استوار است آگاهی با متن و متون برنامه ریزی و طرح روش های تحقیق ، توفیق پیروزی در آشنایی را ممکن و فراهم می سازد !

پیشینه ی دگرگونی در سخن پردازی

حوادث شگرف اجتماعی و سیاسی ، جنگ جهان گیر اول و سال های بعدش ، زمینه جنبش و تحول را در بینش مردم کشور ایران فراهم آورد و در پهنه ادبیات نیز بحرانی با همه ی نا پیدایی ایجاد کرد ، چه این که ادبیات کلاسیک ایران ، بخصوص ادبیات منظوم با قواعد و قوانین سخت خود ، دیگر قادر نبود حیات اجتماعی معاصر را با همه پیچیدگی ها و تضادهای آن بیان کند ، این بود که در این دوره، غالب کسانی که دارای موهبت شاعری بودند از تقلید گذشتگان حتی المقدور احتراز کرده و کوشیدند که مضمون های جدید را در قالب شعری قدیم وارد کنند و جماعتی نیز به فکر انقلاب ادبی افتادند و مدعی تجدید صورت و مضمون اشعار شدند و بحث درباره انقلاب و به اصطلاح تجدد ادبی در گرفت و...

این همه ، زاییده ی احتیاج مبرمی بود که در جست و جوی راه های نو برای بیان دید و دریافت تازه از زندگی ، احساس می شد و با این که قالب و بافت تغییر نیافت ولی برخی مضامین نو مانند حمایت از ایران انقلابی ، مبارزه با استبداد شاه و اطرافیان او ،ستایش از میهن و بیان احساسات میهن پرستانه ،اظهار کینه از جهان خواران امپریالیست و نکوهش از مداخلات ناروای آنان در امور کشور ، بحث از آزادی و حقوق زنان و بحث خرافات  و ... در شعر فارسی وارد شد که معروفان و بزرگان از این گوینده ها عبارتند از سید اشرف الدین قزوینی ،علی اکبر دهخدا ،محمد تقی ملک الشعرای بهار ،جعفر خامنه ، خانم پروین اعتصامی ، علی اسفندیاری.

هم چنان که در انقلاب اسلامی که در واقع از سال 1340 شمسی شروع گردیده بود با همه خشونتی که استعمارگران و عواملشان داشتند اما تو خالی کردن جامعه از فکر اسلامی، دیگر ممکن نبود چرا که پرچمدار مبارزه، یک مرجع تقلید بود و پنجه در پنجه ی استعمار زده و مبارزه با استثمار وکاپیتولاسیون امریکا را پی می گرفت.

لذا، نویسندگان و شاعرانی هم آهنگ با مردم کوچه و بازار که ندای اسلام سر می دادند دست به فعالیت زدند؛

طبقه بندی و نقد آثار، مجال خود را می طلبد که کدامیک از سخن وران به تعهد و مسئولیتی که بر عهده شان بوده بی توجه مانده و ستم روا داشته است و آن جا که می توانسته فریاد بر آورد، ساکت مانده وبا سکوتش، آب به آسیاب دشمن ریخته است!

یعنی، در دوران سردی و سیاهی و در موقعیتی که از آن تعبیر به عصر شب می شود برخی از نویسند گان و شاعران بی تعهد، راهی را رفتند که چاپلوسی سرمایه ی آنان بود اما گروه دیگر ، خود را مجهز به نبردی سخت نمودند و با زبان استعاره و با کمک گرفتن از معانی مجازی واژه ها و کلمات ، نفرت خود را از ظلم و بیدادگری ها نشان دادند.

استاد حکیم ما، شهریار سخن ، این شاعر خردمند، از جمله بزرگانی است که در عصر اختناق به شیوه ی منطقی و ستوده ، به دور از جنجال و هیاهو ، به بیان آرا و علایق و باورهای دینی خود پرداخته از موازین اخلاقی – اسلامی ، دفاع نموده آثاری ماندگار، به جای نهاده است:

لاله از خاک جوانان می دمد بر دشت و هامون

یا درفش سرخ بر سر، انقلاب گرفتند

خرم آن مردان که روزی خائنین در خون کشیدند

زان سپس،آن روز را،هر ساله عید خون گرفتند

(ادبیات انقلاب اسلامی صفحه47)

هم سو با استاد ، دیگران هم بوده اند که در قبال تعهد انسانی و دینی خود در مقابل رخ دادها در دهه ی چهلم و پنجاهم ، بی توجه نمانده تابلوهایی از وضع ناگوار عصر شب در قالب شعر به گنجینه ادبیات متعهد تقدیم داشته اند یعنی آقایان جواد محدثی ، دکتر مصفا ، دکتر رعدی ، فریدون مشیری ، هوشنگ ابتهاج ، مهدی اخوان ثالث ، سهراب سپهری ، اکبر اکسیر و...

و... روزی رسید که امام وارد کشور شدند و ملت به استقبال ایشان شتافتند – و سلمان هراتی نیز هدیه ی استقبال را چنین سرود:

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت

شب مانده بود و جرات فردا شدن نداشت

بسیار بود رود در آن برزخ کبود

اما دریغ، زهره ی دریا شدن نداشت   (همان صفحه 68)

تاریخ دگرگون شد و انقلابی که از درون، ریشه گرفته بود در پهنه ی کشور ایران شکوفا گشت و به ثبوت رسید و قافله سالار زمان، حضرت امام با سخنان و مکتوب های ارزشمند، با الهام و تکیه بر آیات قران کریم و کلام معصوم ،به هدایت و ارشاد امت پرداخت و از هر گونه راه نمایی فرو گذار نشد!

اما، وظیفه بس دشوار برعهده گویندگان و سخنوران بود زیرا که ، نسبت به یک خیزش و حرکت احساس تعهد می کردند و این کلام پیامبر بزرگوار اسلام ،مسئولیت سنگین اما، افتخارآمیز،برایشان بار می کرد که فرموده اند : وقتی که به وسیله شعر با مخالفین به مخالفت بر می خیزید مانند مجاهدانی هستید که تیرها را به نشان دشمن پرتاب می کنند.

استاد آگاه به وادی بیکران معرفت، هم راه با جویندگان راه حق وهم سو با متفکران و سالکان عارف ، خود را به امواج دریای بی ساحل سپرد بدان امید که به وصال محبوب نایل آید و از لذات وصل، بهره ور شود!

پناه پرچم اسلام با ما ست

خدا این پرچم از ایران بر افراشت

به دوش مرجع اعلا ،خمینی است

به دوش اوست تشریف نیابت

همان فجری که موعود کتاب است

نوید مهدی موعود با اوست

همان خورشید عدل عالم آرا

بیا سوته دلان گرد هم آییم!   ( دیوان شهریار جلد 3 صفحه 277)

ادب موفق

هر گاه بپذیریم که عناصر عمده ی ادبیات، دل ربایی و محتوای فرهنگی آن است و به عبارت دیگر «تجلی هنر با بارقه های اندیشه و کمال، قلمرو اصلی و گسترده ی یک ادب موفق را میسازد»

ادبیات انقلاب و شعر انقلاب اسلامی را سر کشیده با قامتی استوار خواهیم یافت  و شاعران جوان و سالمند را با سبک های نو و کهن شعر،بازی گران هنر آفرین این معرکه خواهیم دید.

این اثرها و مانده ها، به داشتن سه ویِژگی، قامت شعر دوره ی انقلاب اسلامی ایران را افراشته می دارند:

ویژگی واژگانی، ریشه داری و مایه وری ، تعهد و پیام

در این نوشته ، در مجال محدود ، نبض تپنده ی پیکر شعر ونیز شور و اوج تخیل وهم چنین دل بستگی و تعهد اسلامی در منظومه های پر صلابت شاعر حکیم سید محمد حسین شهریار را با شاهدهایی چند به عرصه ی بررسی آورده «گنجینه ی تنیده و بافته از اندیشه و ذوق و زبان» استاد حکیم و غزل سرای بزرگ معاصر را به نظاره ی دوست داران شعر ماندگار ایران عزیز ،این سرزمین ادب و حکمت می کشیم،همچنین در روند بررسی ،نخل بر کشیده ی سخن استاد شهریار را که با شیرینی پیام قرانی از کودکی ، انسجام معنوی یافته و در دهه های آخر عمر استاد ،به بار نشسته است ،جلوه گرش می نماییم!

دمید فجر ،که خورشید باز می گردد

امید در دل نومید، باز می گردد

درفش فتح و ظفر ،با سپاهیان خداست

جهان به جبهه ی توحید باز، می گردد (دیوان –جلد 3 صفحه 300)

1-ویژگی واژگانی

بسی واژگان و ترکیب ها ، که پیش از این دوره ، یا در شعر ادبیات فارسی راه نیافته بود و یا اندک کاربردی داشته اند که در این دوره با نبض زنده، پیکر شعر را به پویایی وا می دارند واژگانی مانند : شهید – جبهه و جهاد – الله اکبر – فجر – شهادت – عاشورا – مستضعف و مستکبر – فتح – قدس

– نصرت و تسبیح:

شهیدان جهاد و جبهه و جنگ / چمنهای خزان ، گلهای پرپر

به هر تکبیر او مستکبران را/  خلد در حلق و حنجر ، خار و خنجر

و این نمونه ، که مؤثرترین کلمات در قافیه جا داده شده:

سلام ،ای جنگ جویان دلاور

نهنگان به خاک و خون شناور

2-ویژگی ریشه داری و مایه داری

این خصیصه،هم از حیث نیرومندی احساس شور و اوج تخیل ،هم از دیدگاه قالب های اصیل شعری ،چیزی است که  در شعر این دوره ،نه تنها جای خود را خالی نکرده بلکه تجلی نیکویی هم داشته است.

اتفاقا، شعر که در این آثار ادبی به خاطر ایجاز و ایهام و به کار گیری استعاره ونیز به سبب موسیقی کلام ،از امتیاز خاصی برخوردار است برتری خود را در گرو جامعیتش به این ارزش ها دارد از جمله، این که، برخوردار از اصل ایجاز بوده هر بیت نمونه ی درخشان یک اندیشه ی متعالی بوده باشد که ناشی از نهایت دقت و ظرافت تخیل شاعر بوده و در واقع ،اصل اندیشه را نیز درپی می آورد :

یک جهان وسوسه در لانه ی جاسوسی کشف

وه چه دجال عجیبی که جهانخوار آمد     (دیوان جلد 3صفحه 284 )

هر کو ،رضا به ظلم ،همانا شریک ظلم

گیرم که خود به ظالم اصلی نبود ضم            (همان صفحه 286)

در قصیده ای با عنوان درود به جهاد گردان می گوید :

«کمال جود »همانا که «بذل موجود» است

در این جهاد فنا شو ،گرت هوای بقاست          (همان صفحه 295)

3-ویژ گی تعهد و پیام

برای بیان این خصیصه ،به ابیاتی از استاد شهریار می نگریم که چگونه از سوز دل و از گلوی ملت خویش غریو «الله اکبر» سر داده است :

سلام ای جنگ جویان دلاور

نهگان به خاک و خون شناور

به قران ، وصف او بنیان مرصوص

صف مولا ،علی، سردار صفدر

***

شهادت برترین معراج عشق است

گهش پروازی از عشق برتر

گلوی ملتت، شیپور جنگ است

غریوش نعره ی الله اکبر.

تو هم با خون پاکان شهریارا

بشوی اوراق از این دیبا و دفتر

این ویژگی ، اصل آرمانی است یعنی شعری همه اشتیاق و تسلیم برای عروج و کمال جامعه ،بی هیچ اضطراب و بیم ،به سوی پاک سازی و مانع زدایی، در مسیر ظهور جلال و جمال است از رو است که می گوید :

شعر را مقصد بجز تلطیف احساسات نیست

گر به مقیاسات هست و گر به مقیاسات نیست

شعر باید چنگ در دل زند ،گیرم درآن

از صنایع فی المثل ایهام یا اعنات نیست.     (ادبیات انقلاب صفحه 15)

و این همه بلند نظری و تسخیر عوالم ،حاصل دو مبدا و منشا می باشد یعنی ماندگاری شعر بزرگ مرحوم استاد شهریار محصول دو نکته است :

شعورمندی و ادراک سالم

خدامندی و جهان بینی توحیدی

1- شعورمندی و ادراک سالم

مقام معظم رهبری حضرت آیت العظمی خامنه ای در پیامشان به مناسبت هفتمین شب درگذشت استاد شهریار «در دوره ی ریاست جمهوری شان »این چنین از استاد توصیف نمودند:

« شهریار، بیش از نیم قرن،ذهن و دل دوستداران ادبیات و هنر را با شعر خود وبا صفا و خلوصی که از آن چلچراغ رنگارنگ می تراوید نور باران می کرد ... او بزرگترین گنجینه ی غزل و قطعه و مثنوی معاصر را که تنیده و بافته ای از ابریشم خیال و ذوق زبان و فکر او بود می آفرید و می اندوخت و آن گاه که این ترک پارسی گوی، زبان به شعر آذری می گشود آن همه را به دو چندان وهم راه با استادی بی نظیر خود ، در معرض تماشای هنرمندان و هنرشناسان می گذاشت »

اسلام او یاتدی خلقی،باشین قاوزیان قاچیر

شیطان باجارمادی که یاتانلار اویانماسین

هر رنگی آت ، فقط بویان آللاه بویاغینه

هر آلدادان بویاخلارا ، قلبین بویانماسین

آغزوندا دادلی سوزلریوی سن ده ، شهریار

ایله پیشتر که خلق دادیندان دویانماسین     (کلیات اشعار ترکی آذربایجانی صفحه 174)

2- خدامندی و جهان بینی توحیدی

«او عاشق قرآن بود و قرآن مجسم و زنده را در انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ، مشاهده می کرد»

به قول خودش، آنی از جهاد قلمی باز نایستاد و از روزی که با شخصیت امام- رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با شالوده ی مفهوم قیام، آشنا شد با ندای بزرگ عاشق هم نوا گردیده وهم راه امت و امام به فروپاشی طومار ظالم کوشید.

آیت الله هاشمی رفسنجانی به هنگامی که مقام ریاست جمهوری اسلامی را داشت در پیامی به کنگره ی بزرگداشت استاد شهریار – در بخشی از آن، گفتند :

«او به گواهی آثار گران قدرش،مسلمانی راستین و مومنی پاک نهاد بود که به رسول معظم اسلام و خاندان گرامیش، عشق و ارادتی  زائدالوصف داشت و به همین سبب بود که آفاق دلها را تسخیر کرد و سخنش قبول عام افتاد.»

نبوت به امامت نور واحد

رسالت بی امامت ناتمام است

حکومت گر که با دین نیست ، دین نیست

برای آخرین فرصت که داری

خودی انداز در آغوش اسلام

که با یک صحیحه راه تو بسته است

بیا سوته دلان گرد هم آییم

به قرآن ، این تحول را خداوند

مکرر در مکرر ، وعده داده است     (دیوان جلد 3- صفحه 277 )

شهریار در سیر  وصیرورت معنوی ، آنی از جهاد قلمی باز نایستاد و در اشعار معنویش ،  از سرچشمه ی لا یزال قرآن ، الهام می گیرد چه این که ، قرآن را،بهترین چراغ هدایت و سرچشمه ی فیض می داند و مهمترین سرمایه اش ، همین قرآن است بویژه هنگامی که اوج می گیرد و در اندیشه معرفت حق و در عشق الهی استغراق می جوید وبا فخامتی بی نظیر ، این چنین ،ندا در می دهد :

در فش فتح و ظفر ، با سپاهیان خداست

جهان به جبهه ی توحید ، باز می گردد

افق شفق شد و پس فجر زد ، چه می بینم

به چشم کور، مگر دید باز می گردد     (ادبیات انقلاب اسلامی ص194 به نقل از دیوان ج3)

تحلیلی عرشی

در عصری که سپیدی انسانیت، زندانی غرب بود دست پر ستاره ای بذر روشنایی در فلات ایران پاشید و دنیای خشکیده ی امروز را به تماشای ساقه های نور، دعوت کرد. جوانان خوش اخلاق این مرز و بوم، سینه ی  سبز خود را در برابر سیاهی تجاوز جهانی سپر کردند و مردم پا برهنه ی ایران ، خطوط ایمانشان را از بلندی های زاگرس تا جلگه های خلیج فارس کشیدند و هشت سال مقاومت پا برهنه ها، نعره های جاهلانه ی دشمن را به زمزمه های آشتی و مذاکره در پشت میز ها بدل نمود.

امروز، نویسندگان و هنرمندان ایران زمین ، خود را در کنار اقیانوسی می بینند که از هشت سال دفاع خونین موج می زند موجی که هرگز در آثارشان رنگ نمی بازد و از تپش نمی ایستد.

(بر گرفته از میثاق نویسندگان در جهت حفظ آثار وارزش های دفاع مقدس 1370)

استاد شهریار می گوید :

چرخ هر انقلاب اسلامی

از امام و امام محور اوست

چرخش ذره هرگز از خود نیست

که ز خورشید ذره پرور است

مسجدش سنگر و به سنگر

موشک انداز او که منبر اوست              (دیوان ج3ص 270)

ختام سخن

اگر هنوز « نغمه ی روح قدسی » است مایه ی تنومندی و توانمندی است:

دلم جواب بلی می دهد صلای ترا

صلا بزن که به جان می خرم بلای ترا

(کلیات دیوان صفحه 74 )

و بهانه ای بر امامت جمع و صیرورت و دگر اندیشی هاست :

غبار فقر و فنا ، توتیای چشمم کن

که خضر راه شوم چشمه بقای ترا

(همان)

و درخشانتر، آنگاه خواهد بود که فرد جای گاه حقیقی خود را بشناسد :

جان ما وصل جهانی است که اجزای وجود

تن به تن کشته ی او و سر هم، زنده از اوست

(کلیات دیوان صفحه 79)

استاد شهریار، این نکته را دانست و خود را در خدمت مردم خواست:

گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی

پرسش حال دوستان، گاه به گاه کردن است

(همان صفحه 83)

و به مردمی که جان در گرو انقلاب و تحول روحی و فکری نهاده بودند پاسخ مثبت داد:

رهایی ابدی با همین مسلمانی است

رها مکن به حریفان نا مسلمانش

شهادت است و صلا ، گوش دل به فرمان دار

مگر فراشوی از خاکدان به فرمانش

(دیوان- جلد 3 صفحه 99)

***

خط رهبر صراط المستقیم است

نه راه باختر پویی نه خاور   (همان 272)

و خود را با آنان خواست :

تو هم با خون پاکان شهریارا

بشوی اوراق از این دیوان و دفتر

(همان ص 273)

رحمت و برکات خداوند بر روح عرشی او باد


مشخصات منابع :

کلیات دیوان شهریار – مجموعه پنج جلدی – نشر سعدی – تبریز – بی تا

دیوان شهریار – جلد سوم – نشر رسالت تبریز 1369 – اول

کلیات اشعار ترکی شهر یار – نشر نگاه و زرین – تهران 1369 چهارم

ادبیات انقلاب ، پایان نامه درجه ی کارشناسی ارشد – احمد حسین انزابی

ماهنامه کیهان فرهنگی خرداد ماه 1369 و آذر ماه 1371 و بهمن ماه 1371

فصل نامه ی فرهنگ – پائیز 1366

روزنامه اطلاعات 5 مهر ماه 1371


احمد حسین انزابی  (مدرس گروه زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز و عضو هیئت علمی حوزه هنری آذربایجان)

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان