تبیان، دستیار زندگی
داستان های مسابقه ی دوم از قوام بیشتری برخوردار بود . آن چه بیشتر به چشم می آمد حس مشارکتی بود که در تک تک داستان ها قابل لمس بود .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برندگان دومین مسابقه داستان نویسی

داستان های مسابقه ی دوم از قوام بیشتری برخوردار بود. آن چه بیشتر به چشم می آمد حس مشارکتی بود که در تک تک داستان ها قابل لمس بود.

مجتبی شاعری - بخش ادبیات تبیان
داستان نویسی

پیشنهادهایی که برای مسابقه ی دوم در متن کارگاه آمده بود بیش از مرتبه ی ابتدایی رعایت شده بود . توصیف لحظه های مهم یک اتفاق از نمونه ی نکات مثبت داستان های این شماره بود . به عنوان نمونه در قصه هایی که نویسنده ها انتخاب کرده اند رسیدن به زمان وقوع حادثه و یا داستان بیش از داستان های سری اول مدنظر بوده است . همان طور که پیش تر اشاره کردیم خود اتفاق به تنهایی نمی تواند محل استناد به قوام یک داستان باشد . آن چیز که در میان اکثر داستان ها به ویژه داستان های انتخابی دیده می شد رسیدن به تعلیق روایت اتفاق بود . تقویت این نکته برای هر قصه گویی لازم است . داستانش را طوری روایت کند و یا شاید بهتر باشد بگوییم طوری زمینه سازی کند که خواننده اشتیاق برای سرانجامی داستان و به تبع آن اتفاق قصه داشته باشد .

بسیاری از وقایعی که در زندگی ما رخ می دهند قابلیت داستان شدن دارند . وقتی آن اتفاق هرچند کوچک و جزئی را در همان ابتدا با جزئیات و هیجان شخصی روایت می کنیم برای شنونده حس پی گیری ایجاد می کند . اما همین اتفاق بعد از مدتی دیگر انگیزه ی روایت و طبیعتا انگیزه شنیدن نخواهد داشت . دلیل واضح چیزی نیست جز این که جزئیات باعث همزادپنداری بیشتر برای مخاطب می شود . مخاطب افراد و یا جغرافیایی را که می شناسد بیشتر دنبال می کند . حالا به این افراد جغرافیا و حوادث کافی است که یک مفهوم نامعلوم اضافه کنید . تعلیقی که از این طریق ایجاد می شود خواننده را همراه می کند . اما نباید این اشتباه صورت بگیرد که عنصر نامعلوم قصه و یا در تعبیری که بیشتر مربوط به ادبیات نمایشی است معما به پنهان کردن واقعیت یا حقیقت تعبیر شود . باید مخاطب حس کند که معمایی که مطرح شده برای خود داستان پرداز هم نامعلوم است . باید تصور کند که یک قصه می شنود تا این که با یک چیستان مواجه است . در کنش ها و واکنش هایی که صورت می گیرد عنصر شخصیت پردازی مکمل وقایع خواهند بود .

در شماره ی قبل هم مرور کردیم که افعال باید از آدمی های داستان طوری سر بزند که تاثیر شرایط نتیجه گیری داستان نباشد . افعالی که از آدمی های سر می زند نشانه ی روان شناسی نویسنده نسبت به آدمی هایش است .

اهمیت شخصیت پردازی تا حدی است که بسیار ی از نویسنده های بزرگ تاریخ ادبیات داستانی و نمایشی را با قهرمان ها و ضدقهرمان هایشان می شناسند و هنوز برای وجه تسمیه ی داستان ها و نمایش ها و فیلم ها استفاده کردن از نام ها سنتی است که تازگی دارد .پس تا جایی که می توانید نسبت به شخصیت های داستانتان حساس باشید

نگاه دوباره به شخصیت پردازی

در دو شماره ی پیش از شخصیت پردازی گفتیم . اهمیت شخصیت پردازی تا حدی است که بسیار ی از نویسنده های بزرگ تاریخ ادبیات داستانی و نمایشی را با قهرمان ها و ضدقهرمان هایشان می شناسند و هنوز برای وجه تسمیه ی داستان ها و نمایش ها و فیلم ها استفاده کردن از نام ها سنتی است که تازگی دارد .پس تا جایی که می توانید نسبت به شخصیت های داستانتان حساس باشید . ببینید که چه حادثه ای را برای چه کسی رقم می زنید . از تحول یکباره اش پرهیز کنید . طبیعی است که نویسنده شخصیت هایش را دوست داشته باشد و به سرنوشتشان حساس باشد . این امر نباید تا جایی پیش برود که نتیجه گیری برای مخاطب نوعی ادای دین به موضوع اخلاقی تلقی شود . انگار که تاثیر وقایع متافیزیکی به حقایق زیست جهان ملموس برتری پیدا کند . برای این که شخصیت پردازی آدمی های داستانتان بهتر شود باید روان شناسی بدانید . غرض دانش روان شناسی آکادمیک نیست . باید منتظر نگه داشتن مخاطب برای اتفاقات پیروی شخصیت ها از اوامر شمای نویسنده نباشد . باید انطباق روحیه ی شخصیت با واکنشی است که از طرف جهان پیرامونش صورت می گیرد . آدمی های قصه یتان را بشناسید تا در بزنگاه مناسب در گیر کنش ها و واکنش ها بشوند . آن موقع هر نتیجه گیری اخلاقی که مقصود شما باشد اتفاق خواهد افتاد.

برندگان مسابقه

2-7

2-6

2-5 - paiesan


دومین مسابقه داستان نویسی در تبیان