تبیان، دستیار زندگی
انجام هر عبادتی انسان را محبوب درگاه حق تعالی می‌كند و دعا یكی از آن عبادات و بلكه افضل آن است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آثار و فوائد دعــا
آثار و فوائد دعا،مناجات ،استغفار

عبادات بايد با نيت تقرب به خدا به جا آورده شود و دعا كه از برترين عبادتهاست تنها با همين نيت بايد انجام گيرد. همچون اولياي خاص الهي كه تسليم محض اوامر او هستند و از آن جهت دعا مي‌كنند كه اطاعت حق تعالي است و لذا دعايشان اجابت بشود يا نه، راضي هستند. هرچند آنان از دعا جز تقرب، چيزي نمي خواهند، اما خود دعا داراي آثار و فوايدي است كه هر دعاكننده‌اي از آن بهره‌مند خواهد شد، البته در صورتي كه آداب و شرايط آن را رعايت كند.

در اين مقاله با توجه به روايات به برخي از فوايد دعا اشاره مي كنيم:

1. كسب معرفت

  1. : از شرايط دعا، به دست آوردن معرفت لازم براي شناخت خود و خداست. اينكه انسان بداند فقير محض است و در همه چيز محتاج خداست و خداوند بي‌نياز از ديگران و برآورنده نياز ديگران است و بداند كه هيچ چيزي بدون اراده خداوند واقع نمي‌شود و هرچه را او اراده كند بي‌درنگ محقق مي‌شود. »انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون« [1] با اين معرفت انسان با تمام وجود و با اخلاص دعا خواهد كرد و همين باعث اجابت آن مي‌شود. امام صادق ـ عليه السّلام ـ در بيان آيه «فليستجيبوا لي و ليؤمنوا بي» مي‌فرمايند: » يعني مردم بدانند كه خداوند قادر است هر آنچه را بخواهند به آنان عطا كند.«[2] و وقتي از آن حضرت درباره علت عدم استجابت دعا پرسيدند، فرمود: » چون شما كسي را مي‌خوانيد كه او را نمي‌شناسيد.«[3]

2. آرامش رواني:

  1. گاهي انسان در زندگي روزمره خود گرفتار مشكلاتي مي‌شود كه بر طرف كردن آن از توانش خارج است. و » وارد آمدن فشار براي انجام كارهايي فراتر از توانمنديهاي آدمي در وي اضطراب ايجاد مي‌كند و اين اضطراب را نمي‌تواند مدت درازي تحمل كند.«[4] بهترين راه حل براي از بين بردن اضطراب و به دست آوردن آرامش، دعا و راز و نياز با خداست چرا كه دعا برقراري ارتباط بنده با خداست. خدايي كه بر هر كاري تواناست. اين ارتباط انسان را اميدوار و دلگرم به قدرتي برتر مي‌كند كه اگر صلاح بداند به راحتي آن فشارها و سختي‌ها را برطرف مي‌كند.
  2. 3. خودسازي: برقراري ارتباط با خداوند و با او به راز و نياز پرداختن در صورتي امكان‌پذير است كه اعمال او خلاف خواست پروردگار نباشد. قرآن كريم مي‌فرمايد: » خداوند دعاي كساني را اجابت مي‌كند كه ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند« (شوري، 26) پس سخن گفتن با خدا و طلب حاجت از او، دلي پاك و عملي صالح لازم دارد. چنانكه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند:» پرهيزگار باشيد و اعمالتان را صالح و درونتان را براي خدا خالص كنيد تا خداوند دعايتان را اجابت كند.[5]« و چون شرط به اجابت رسيدن دعا، ترك گناه است، كسي كه حقيقتا درخواستي از خدا دارد، مراقب اعمال و رفتار خود خواهد بود.

4. از بين بردن خودخواهي:

  1. براي استجابت دعا بهتر است انسان اول براي ديگران دعا كند سپس براي خود. چنانكه امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: » هر كس چهل مؤمن را قبل از خود دعا كند، دعايش مستجاب مي‌شود.«[6] همچنين پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايند:» وقتي كسي از شما دعا مي‌كند آن را عموميت دهد - و براي ديگران هم دعا كند - چرا كه باعث اجابت دعاست.«[7] طلب خير براي ديگران در واقع مبارزه دروني با انحصار طلبي و خودخواهي است.

5. نجات از دوزخ:

  1. رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايند: » در قيامت امر مي‌شود عده‌اي را به جهنم ببرند ، خداوند به مالك جهنم مي‌فرمايد: به آتش بگو پاهايشان را نسوزاند چونكه با آن به مساجد مي‌رفتند، صورتشان را نسوزاند به خاطر وضو گرفتنشان و دستهايشان را نسوزاند چون هنگام دعا دستها را بالا مي‌گرفتند...»[8]

6. تشويق به فعاليت:

  1. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: » دعاي چهار نفر اجابت نمي‌شود: يكي از آنها كسي است كه در خانه بنشيند و از خدا روزي طلب كند.[9]« و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: » دعا كننده بدون عمل مانند تيرانداز بدون كمان است كه هيچ گاه دعاي او به اجابت نمي رسد.[10] كسي كه واقعا مي‌خواهد دعا كند بايد حداكثر شرايط اجابت آن را رعايت كند. يكي از آن شرايط كار همراه دعاست.

7. محبوبيت نزد خدا:

  1. انجام هر عبادتي انسان را محبوب درگاه حق تعالي مي‌كند و دعا يكي از آن عبادات و بلكه افضل آن است. خداوند در قرآن كريم از حضرت ابراهيم به خاطر دعاكردنش تعريف و تمجيد مي‌كند.
  2. » ان ابراهيم لحليم اوّاه منيب«(هود/75) امام باقر ـ عليه السّلام ـ در بيان اين آيه مي‌فرمايند:» اواه كسي است كه بسيار دعا مي‌كند.[11]«

8. جلب روزي:

خداوند روزي دهنده تمام مخلوقات است اما با دعا مي‌توان نعمتهاي بيشتر و بهتري به سوي خود جلب كرد. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايند: »رزق و روزي به عدد قطرات باران از آسمان بر زمين نازل مي‌شود تا هر كس به اندازه خود دريافت كند، لكن خداوند زياده دهنده است پس از فضل خداوند نعمتهاي بيشتري درخواست كنيد.[12]

9. دفع بلا: امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: » دعا و بلا با هم هستند تا روز قيامت و دعا بلا را دفع مي‌كند حتي در حاليكه نزول بلا قطعي شده باشد.«[13] و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: » امواج بلا را با دعا دفع كنيد.«[14]

10. تقويت روحيه احساس مسئوليت نسبت به جامعه:

  1. دين اسلام همه ابعاد زندگي اجتماعي و فردي انسان را مورد توجه قرار داده است. همه افراد را نسبت به يكديگر و جامعه مسئول مي‌داند و اين مسئوليت را در قالب امر به معروف و نهي از منكر به عنوان يكي از فروع دين واجب كرده است و يكي از شرايط استجابت دعا را اين وظيفه مي‌داند. اميرمؤمنان مي‌فرمايند:» امر به معروف و نهي از منكر كنيد تا خداوند دعايتان را مستجاب كند.[15]« و همچنين در وصيت خود به فرزندانش مي‌فرمايد:» امر به معروف و نهي از منكر را ترك نكنيد، مبادا خداوند اشرار امت را بر شما مسلط كند، بعد شما هرچه دعا كنيد، اجابت نشود.[16]«
  2. 11. شفاي دردها: امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: »دعا كنيد چرا كه دعا شفا دهنده دردهاست[17]«
  3. 12. به دست آوردن منزلت نزد خدا: امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: »نزد خداوند متعال، مقام و منزلتي هست كه كسي به آن نمي‌رسد مگر با درخواست و دعا[18]«.

نوشته :محمد حسن باقري

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علیمه

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. يس/82

[2] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 93، ص 323.

[3]. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 93، ص 368.

[4]. ريچارد/تكينسون، روانشناسي هيلگارد، ج 2، ص 152.

[5]. شيخ حر عاملي، مستدرك الوسايل، ج 5، ص 269.

[6]. شيخ كليني، كافي، ج 2، ص 509.

[7]. همان، ص 487.

[8]. ابن ابي جمهور احسائي، عوالي اللآلي، ج 1، ص 360.

[9]. شيخ كليني، كافي، ج 2، ص 511.

[10]. نهج البلاغه، ص 534.

[11]. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 9، ص 293.

[12]. همان، ص 289.

[13]. شيخ كليني، كافي، ج 2، ص 469.

[14]. نهج البلاغه، ص 495، كلمات قصار 146.

[15]. شيخ حد عاملي، مستدرك الوسايل، ج 5، ص 266.

[16]. نهج البلاغه، نامه 47.

[17]. شيخ كليني، كافي، ج 2، ص 470.

[18]. همان، ص 466.