تبیان، دستیار زندگی
میرجلال الدین کزازی ،چهره ماندگار ادبی ایران به شیوه سخن گفتنش معروف است. این نویسنده و پژوهشگر برجسته ، از واژه های ییگانه استفاده نمی کند و همین وجه تمایز او است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردی که «پارسی» حرف می‌زند!

میرجلال‌الدین کزازی ،چهره ماندگار ادبی ایران به شیوه سخن گفتنش معروف است. این نویسنده و پژوهشگر برجسته ،  از واژه های بیگانه استفاده نمی کند و همین وجه تمایز او است.

فرآوری:زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
میرجلال‌الدین کزازی

با میرجلال‎الدین کزازی در این گپ و گفت از شیوه ویژه‎ سخن گفتنش و هدفش از برگزیدن این شیوه حرف زدیم. همچنین با مرور نظریاتش درباره زبان فارسی یا به قول او پارسی، از امکانات و توانایی‏‌های زبان فارسی در جهان معاصر صحبت کردیم.بخشهایی از این گفت‏‌وگو را در ادامه می‏‌خوانید:

نوع حرف زدن شما و این نوع فارسیِ مورد استفاده‌تان از کجا آمده؟

کمابیش دو دهه پیش من بر آن سر افتادم که این شیوه را در گفتار و نوشتار به کار ببرم، انگیزه‎ای ویژه که بتوانم بر آن انگشت بنهم، در کار نبود؛ انگیزه بنیادین من که هنوز هم مرا وامی‏دارد این شیوه را به کار ببرم، این بود که به زبان پارسی یاری برسانم، با به کار بردن و در پیش نهادن و به نمود آوردن نغزی‏‌ها، نازکی‎ها، زیبایی‏‌ها و توانمندی‎های این زبان. چون زبان پارسی زبانی است که خود به روشنی و به رسایی، شناساننده خویشتن است.

چه مدت طول کشید که شما به این شیوه از بیان برسید؟

راست این است که زمانی چندان به درازا نکشید، شاید از این روی که من از پیش، آن مایه و توان را برای کاری چنین در خود نهفته می‎داشتم. گنجینه ناب و نژاده پارسی در یاد من یا اگر بخواهم روشن‌تر بگویم، در نهاد من آن‌چنان بود که در آن زمان که می‎خواستم آن‏ها را به کار بگیرم، با دشواری روبه‌رو نشدم و من به راستی هیچ تلاشی ویژه را به کار نگرفتم تا بتوانم بر این شیوه در گفتار و نوشتار چیرگی بجویم و آن را به کار ببرم.

زبان من به آن زبان سرشکین پارسی نزدیک‌ترین است و از همین روی زبانی است «تاسه‌خیز» در برابر «نوستالژیک» فرنگی و«تاسه»‎ای را در او برمی‎انگیزد. «تاسه» اندوه و دریغی است پایدار که ما از آن‌چه روزگاری بوده است و نیست در دل می‏آزماییم. این زبان به گونه‎ای پیلی را که در آن شنونده نهفته بوده است، فرایاد هندوستانِ دلستان فرهنگ ایرانی می‎آورد.

شما برای گسترش این شیوه سخن گفتن هم کاری کرده‌اید؟

من اگر بخواهم این زبان ماندگار بشود، باید دیگران را برانگیزم که آن را به کار بگیرند وگرنه ماندگار نخواهد شد؛ اما آن‌چه من از نگاهی فراخ می‎توانم از کارکرد زبان‌ پارسی‎گرایانه بگویم این است که این گرایش، بسیار بیش از چیزی که من چشم می‎داشتم (می‎انگاشتم) با رویکرد ایرانیان، حتی پارسی‎زبانان همراه شده است. کم‌تر می‌‏افتد که کسی به من برسد و درباره این شیوه زبانی نپرسد. بسیاری هم از من می‌پرسند که چه باید کرد تا بتوان بدین شیوه گفت و نوشت؟

زبان من به آن زبان سرشکین پارسی نزدیک‌ترین است و از همین روی زبانی است «تاسه‌خیز» در برابر «نوستالژیک» فرنگی و«تاسه»‎ای را در او برمی‎انگیزد. «تاسه» اندوه و دریغی است پایدار که ما از آن‌چه روزگاری بوده است و نیست در دل می‏آزماییم. این زبان به گونه‎ای پیلی را که در آن شنونده نهفته بوده است، فرایاد هندوستانِ دلستان فرهنگ ایرانی می‎آورد.

یکی از هدف‏‌های شما برای استفاده از این شکل زبان فارسی، همان‌طور که گفتید پاسداشت زبان فارسی بوده، اما ما به هر حال نهادی داریم به نام «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» که کارش قرار است همین باشد. از نظر شما این نهاد چقدر این کار را انجام داده و تا چه حد موفق بوده است؟ و دیگر این‌که آیا از شما دعوتی برای همکاری با فرهنگستان صورت گرفته است؟

من به هر روی کار فرهنگستان را ارج می‏‌نهم. اما تاکنون دعوتی از من برای همکاری نشده است. من چندین سال پیش، بی‏آن‌که هموند فرهنگستان باشم به خواست برخی دست‌‏اندرکاران، برابرهایی برای واژه‏‌ها می‏‌ساختم و برای آن‏‌ها می‏‌فرستادم. پاره‏‌ای از آن‌ها پذیرفته شد و کاربرد هم یافت. برای نمونه من «همسانه» را در برابر «اونیفرم» یا «یونیفرم» نهادم. همچنین «شدآمد» را در برابر «ترافیک» پیشنهاد دادم.

اما راست این است که در رسانه‏‌ها واژه‎هایی که من برساخته‏‌ام، کارکردی گسترده‏ تر یافته است در سنجش با واژه‎های فرهنگستان. برای نمونه من در برابر واژه فرانسوی «ِاکسترا-ترستر» چندین سال پیش واژه «فرازمینی» را نهادم. شما این واژه را همواره در رسانه‏‌ها می‏‌شنوید. یا دو واژه «بیشینه» و «کمینه» را در برابر «حداقل» و «حداکثر» نهادم و این دو واژه در گزارش‏‌های هواشناسی به کار برده می‏‌شود.

به هر روی من کار فرهنگستان را ارج می‏‌نهم و کسانی که در آن‌جا هستند بی‌گمان در این اندیشه هستند که به زبان فارسی یاری برسانند. اما بارها گفته‏‌ام که بدان سان که می‎شاید در این کار باریک و دشوار کامگار نبوده‎اند. در زمانی دیگر می‌توان به فراخی در این‌باره سخن گفت.

در بخش نخست صحبت‎های‎تان از زیبایی و سحر و جادوی زبان فارسی گفتید، اما در دنیای امروز صحبت از کارآیی‏‌ها و کارکردهای زبان است و چالش‎ها شاید در این بخش است که برخی زبان فارسی را زبان علم نمی‏‌دانند.

زبان پارسی یکی از توانمندترین، مایه‏ورترین، زاینده‎ترین سامانه‏‌ها و دستگاه‏‌های واژه‎سازی را داراست. چون زبانی افسرده، دُژَم، کالبدینه و فرومانده در خویش نیست مانند پاره‌‏ای دیگر از زبان‏‌ها. برای این‌که شما واژه نو در پارسی بسازید، بسنده است که دو یا چند واژه را در کنار هم بنهید و به یکدیگر بپیوندید تا واژه‌ای نو پدید آید. بر این پایه می‏‌توان گفت که توانش واژه‏‌سازی در زبان پارسی، بی‏ک‌رانه است.

اگر آماج زبان تنها دریافته شدن بود، در بسیاری از زبان‏‌ها برای وام‎واژه‌‏ها، واژه‏‌های بومی پدید نمی‌آوردند. داستان زبان پیچیده‎تر از آن است که ما آن را تنها به یکی از کارکردهای آن باز ببندیم و بگوییم اگر به آن دست یافتیم، زبان کار خودش را انجام داده. چنین نیست. آن هم در زبانی مانند زبان پارسی با این توانمندی شگفت‎آور در واژه‎سازی و پیشینه فرهنگی و ادبی، دریغی است دردانگیز که در پی ناپروایی ما آسیب ببیند. در سخنی که بازتابی گسترده هم یافت، چند سال پیش گفتم که اگر روزگاری زبان پارسی از میان برود گونه‎ای فاجعه فرهنگی، «سونامی سخن» رخ داده است. نه تنها ایرانیان به سوگ خواهند نشست، به درد خواهند گریست، هر فرهیخته دانادل، هنردوست، زیباپرست و اندیشمند در هر گوشه گیتی اندوهگین خواهد بود، زیرا یکی از گرانسنگ‎ترین گنجینه‏‌های جهان بدین سان از میان رفته است.

***

سال پیش؛ تمام لغت‌های میرجلال‌الدین کزازی که در نوشته‌ها و ترجمه‌هایش استفاده می‌کند، گردآوری شده و در قالب کتاب فرهنگ پارسی منتشر شده است.انتشارات معین این اثر را روانه بازار کتاب کرده است که فرهنگ پارسی نام دارد. این کتاب 886 صفحه‌‌ای، مجموعه‌ای از لغت‌های کاملا فارسی است که واژگان عربی و دیگر زبان‌ها در آن دخل و تصرفی نداشته است.فرهنگ پارسی به همت سیمین حلالی نوشته شده است و این نویسنده تمام کتاب‌هایی را که میرجلال‌الدین کزازی آنها را نوشته یا از زبان دیگری به فارسی ترجمه کرده است، بدقت بررسی و تمام این کلمه‌های خاص را در کتاب جدیدش گردآوری کرده است.هرچند به گفته لیما صالح رامسری مدیر انتشارات معین، بعضی از واژگان آمده در این فرهنگ لغت در میان واژگان ساخته شده یا استفاده شده توسط کزازی نیست، اما به علت کاملا فارسی بودن آنها در فرهنگ پارسی آمده است.


منابع: ایسنا، فارس