تبیان، دستیار زندگی
چند وقت پیش بود که این تهیه کننده بانفوذ، مصاحبه ای هم کرده بود و در آن ها، حرف های جالبی زده بود. بخشی از این حرف ها را، مرور می کنیم:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پدرخوانده چشم رنگی های سینما!

حسین فرحبخش، یکی از تهیه کنندگان با نفوذ سینمای ایران است. او، در صدر شرکت سینمایی به نام پویا فیلم قرار دارد و فیلم می سازد و پخش می کند و بازیگران و کارگردانانی را، به جامعه سینمایی کشور، معرفی می کند.

فرحبخش

چند وقت پیش بود که این تهیه کننده بانفوذ، مصاحبه ای هم کرده بود و در آن ها، حرف های جالبی زده بود. بخشی از این حرف ها را، مرور می کنیم:

• سوپراستارها می‌گویند: تو جوری ما را ارائه می‌دهی که بین مردم مطرح می‌شویم.

• روزی كه منتقدان از فیلم من تعریف كنند، روز نابودی من است!

• آن آقایانی که می‌گویند ما صدتا فیلم پشت اکران داریم، آن فیلم‌ها مال دولت است و اصلا خود آنها طالب نیستند که فیلم اکران شوند. چون اگر اکران شوند باید پول دولت را پس بدهند. این فیلم‌ها فیلم‌هایی هستند که حتی کسی در شبکه ویدئویی هم حاضر نیست آن‌ها را تماشا کند. حتی تلویزیون هم حاضر نیست نمایشش دهد، چون بازتاب منفی خواهد داشت.

• یک منتقد مریضی در دهه سی داشتیم که ذهن مریضی داشت و اگر دو،‌سه تا فیلمی که ساخته را ببینید می‌فهمید که فیلم‌هایش از مبتذل‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران قبل از انقلاب هستند. این آقا اولین سانسورچی سینمای ایران بود و پول می‌گرفت و صحنه‌های فیلم‌های خارجی را سانسور می‌کرد. من برای این حرف‌ها سند دارم. این آدم در آن دوران کاری کرد که مطبوعات و منتقدان روی فیلم هر کسی که به‌شان پول نمی‌داد اسم فیلم‌فارسی بگذارند. آن جریان ادامه پیدا کرد تا امروز.

• نظارت وظیفه تهیه‌کننده است، اگر بقیه تهیه‌کننده‌ها این کار را انجام نمی‌دهند اشتباه می‌کنند. تهیه‌کننده خیلی حد بالاتری از کارگردان دارد. صاحب تفکر اصلی فیلم، تهیه‌کننده است. تهیه‌کننده باید به همه مسائل فنی سینما احاطه داشته باشد. چک کردن دکوپاژ کارگردان وظیفه و حق تهیه‌کننده است اما نه به عنوان تحکم، به عنوان مشاورت و رفاقت.

• بهرام رادان جز آواز قو اصلا فیلم ندارد،‌ هیچ کدام فیلم‌هایش فیلم نیست. رادان یعنی آواز قو. از همه مردم هم بروید سوال کنید. حتی عطشی که خود من ساختم یا رز زرد فیلم بهرام رادان نیست. اما تا می‌گویی رادان،‌ می‌گویند آواز قو. این آواز قو یک کار استثنایی در سینما شده. بروید از مردم هم بپرسید.

• گلزار با فیلم کما شد گلزار. شما فیلم‌های گلزار را قبل از کما ببینید همه صد میلیون و 70 میلیون فروخته،‌ از کما می‌شود گلزار و آتش‌بس هم نان کما را می‌خورد. خانم افشار که اولین فیلمش فروش کرد فیلم من بود. امین حیایی را من برای اولین ‌بار با «دو روی سکه» به سینما آوردم و کنار ابولفضل پور‌عرب گذاشتم. اولین بار در فیلم من «تکیه بر باد» نقش اول را در سینما بازی کرد. خود خانم مریلا زارعی اولین فیلمی که نقش اول بازی کرد و شد مریلا زارعی فیلم من بود «تکیه بر باد».

• هر بازیگری در فیلم من بازی کند که وجهه‌ای داشته باشد من وجهه‌اش را مضاعف می‌کنم نه این‌که کم کنم. خیلی مهم است که شما چه‌طور یک سوپراستار را ارائه بدهی که به دل مردم بچسبد. خیلی‌ از بازیگر‌ها که دوست دارند در فیلم من بازی کنند خودشان می‌گویند تو جوری ما را ارائه می‌دهی که ما بین مردم مطرح می‌شویم.

* * * *

به قول معروف بفروش کردن فیلم وظیفه ی اصلی تهیه کننده است و اوست که بازیگران گیشه ساز را مطرح می کند؛ گلزار را گلزار می کند و افشار را افشار.  تهیه کننده های سود محور هستند که «هر چی خدا بخواد» ضبط می کنند و سینما را مبتلا به «کما» می کنند و «چارچنگولی» فیلم می سازند و  «به روح پدر» شان قسم می خورند که سینمایشان پاک است و فاخر

سینما، یک صنعت-هنر است. ادبیات و نقاشی و مجسمه سازی، یک هنر حساب می شوند. موسیقی هم در قسمت هایی از خودش، که کار به اجرای جمعی و کنسرت و ... کشیده می شود، تبدیل به کاری جمعی می شود؛ اما نه به وسعت سینما. در هنر سینما، یک جمع کاربلد، گوشه های مختلف کار را برعهده می گیرند و شروع می کنند به فیلم ساختن. اگر صدابردار حضور نداشته باشد، کار می خوابد. اگر فیلمبردار حضور نداشته باشد، ممکن است که کارگردان و تهیه کننده و عوامل دیگر، بتوانند تصاویری را بگیرند، اما این تصاویر بدون شک، با تصاویری که من و ما با هندی کم های خانگی می گیرم، توفیر چندانی نخواهد داشت. و به همین صورت، باقی عوامل هم اگر حضور نداشته باشند، فیلمی که در حال ساخته شدن است، ضربه خواهد خورد.

این اتفاق ناخجسته، در موسیقی افتاد: خواننده، پررنگ شد، چون روی سن و صحنه و ویترین حضور داشت و باقی عوامل تولید یک آلبوم یا آهنگ موسیقی، در محاق ماندند. و البته این اتفاق، در فوتبال هم افتاده است. و صدالبته سینما نیز.

در سینمای استدیویی هالیوود و بالیوود، تهیه کننده حرف اول را می زند و نه تنها تامین کننده مالی پروژه است بلکه مدیر فنی و حتی هنری پروژه فیلمسازی به شمار می رود. در این سینمای اصولی است که تهیه کننده کارگردان را انتخاب کرده و سایر عوامل براساس نظر تهیه کننده گزینش می شوند. اما در ایران تهیه کننده فقط و فقط تامین کننده ی پول و امکانات برای پروژه ی سینمایی است. تهیه کننده در سینمای بیمار ایران باید فیلم را به سود دهی برساند و به قول معروف بفروش کردن فیلم وظیفه ی اصلی تهیه کننده است و اوست که بازیگران گیشه ساز را مطرح می کند؛ گلزار را گلزار می کند و افشار را افشار.  تهیه کننده های سود محور هستند که «هر چی خدا بخواد» ضبط می کنند و سینما را مبتلا به «کما» می کنند و «چارچنگولی» فیلم می سازند و  «به روح پدر» شان قسم می خورند که سینمایشان پاک است و فاخر.

جالب این جا است که شرکت پویا فیلم، حتی یک فیلم هنری و ماندگار را به عنوان فیلمی الگو و قابل بحث، ارائه نداده است. و البته تکلیفش را با منتقدان روشن کرده است تا از این بابت هم، خیالش راحت باشد؛ همین که گفته اگر منتقدان از کارش تعریف کنند، به معنای مرگ او و کارهایش خواهد بود. متاسفانه دیروقتی است که ما در سینمای خودمان، دچار مناسبات قدرت مدارانه هستیم؛ و لابد از منظر آقایان، قدرت همین  پول و سرمایه ای است که دارند. سینمای ما، در حال رنج بردن از چنین باورهایی است. مهم نیست این باورها، از سمت و سوی چه کسی ارائه می شود؛ مهم این است که سینماچی های سالم، چنین باورهایی ندارند. و می دانند که باید برنده- برنده بیندیشند تا بتوانند شاهکار بیافرینند...


عیسی محمدی

گروه سینما و تلویزیون تبیان