آخر خط
آخر خط
(گفتمان مرگ شناسی 5)
دو مرگ و دو حیات
در نوشتار پیشین از احادیث استفاده شد كه مرگ عبارت است از: پل عبور، كندن لباسی و پوشیدن لباسی دیگر، بوییدن گل خوشبو، نوید به نعمت همیشگی یا گزیدن مار و عقرب و وعید به عذاب دایم، زندان مؤمن و بهشت كافر، خواب هر شب، وسیله تصفیه، انتقال از سرایی به سرای دیگر.
همهی این مفاهیم از نوع مفاهیم وجودی است كه نسبت به افراد متفاوت است.
پس این تصور كه انسان با مردن نابود میشود اشتباه است.
قافلهی بشریت در حال حركت است و هرگز در وسط راه نابود نخواهد شد. او میرود تا به هدف برتر و قرارگاه اصلی خود بار یابد؛ یعنی نزد پروردگار، بار بر زمین نهد: "إلی ربّك یومئذٍ المستقرّ"(1)؛ آن روز جز درگاه پروردگارت هیچ قرارگاهی نیست.
این جهان ناآرام و پرجوش و خروش در آخرت آرام میگیرد. جز آن كه كافران در تفسیر این حركت برآنند كه آدمی یك زندگی و به دنبال آن یك مرگ دارد و طومار زندگی او برای همیشه با مردن درهم پیچیده خواهد شد و دیگر چیزی به عنوان برزخ، حساب و نشر نخواهد بود: "إنّ هـؤلاء لیقولون * إنْ هی إلّا موتتنا الأولی و ما نحن بمُنشرین"(2).
گاهی میگفتند: "إنْ هی إلّا حیاتنا الدّنیا و ما نحن بمبعوثین"(3)، لیكن قرآن برای انسان دو مرگ و دو حیات ثابت میكند. این گونه نیست كه انسان از دنیا بمیرد و از مؤاخذه بعد از آن فارغ باشد.
آنان در قیامت میگویند: "ربّنا أمتّنا اثْنَتیْن و أحییتنا اثْنَتَیْن فاعْترفْنا بذنوبنا فهل إلی خروج من سبیل"(4)؛ پروردگارا ما را دوبار میراندی و دوبار زنده كردی. اكنون به گناهان خود معترفیم. آیا راهی برای خارج شدن از عذاب وجود دارد؟!
سخن از تفسیر دو میراندن و دو زنده كردن بسیار به میان آمده است، در این میان استاد علامه طباطبایی (ره) به كمك سایر آیات برآنند كه انسان دو مردن اصیل و دو حیات اصیل دارد:انتقال از دنیا به برزخ مرگ اوّل است و انتقال از برزخ به قیامت مرگ دوم.
آدمی هنگامی كه وارد برزخ شد نسبت به دنیا مرده و نسبت به برزخ زنده است و وقتی به قیامت كبرا انتقال یافت از برزخ مرده و نسبت به قیامت كبرا زنده است
بنابراین، برزخْ حیات اوّل و قیامت زندگی دوم او خواهد بود؛ زیرا مرگ و حیات امری نسبی و قیاسی است.
مرگ مطلق به معنای تباهی و نابودی مطلق اصلا ً وجود ندارد؛ چنانكه شرّ مطلق اصلا ً وجود ندارد و سراسر جهان خیر است. پس مرگ نسبی است؛ چنانكه شرّ نسبی است. امّا حیات نفسی است؛ یعنی سراسر عالم زنده است.
یك موجود زنده چون از جایی به جای دیگر منتقل شود نسبت به مكان "منقول عنه" میمیرد و نسبت به محل "منقول الیه" زنده میشود. آدمی هنگامی كه وارد برزخ شد نسبت به دنیا مرده و نسبت به برزخ زنده است و وقتی به قیامت كبرا انتقال یافت از برزخ مرده و نسبت به قیامت كبرا زنده است.
در همهی این سیر و حركت، مرگ به معنای تخلّل عدم، نابودی و فنای محض بین متحرك و مقصد محال است.
قرآن در آیهی دیگر جهان میانهای بین دنیا و قیامت كبرا به نام برزخ اثبات كرده میفرماید: "و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون"(5).
گفتنی است، انسان پیش از مردن طبیعی و رهایی از آن، یك مرگ و زندگی قبلی را پشت سر گذاشته است؛ زیرا قبلا ً كه به صورت تراب، طین، حماء مسنون، صلصال و... بود، مرده بود و خداوند او را در جهان طبیعت زنده كرد: "كیف تكفرون باللّه وكنتم أمواتا فأحیاكم"(6)؛ چگونه به خداوند كفر میورزید، حال آن كه مرده بودید و خدا شما را زنده كرد. جز این كه از نظر قرآن انسان قبلا ً مرده بوده و میراندنی در كار نبوده است از اینرو "اماته" نبود، گرچه "موت" بود و از طرف دیگر حیات دنیوی را قابل ذكر ندانسته است؛ چون اصل زندگی دنیا را لهو و لعب میداند؛ پس حیات دنیا بازیچه است و تنها مراحل احیا و حیات، اماته، قبر (برزخ)، قیامت و زندگی جاودان از اهمیت ویژه برخوردار است، نه زندگی چند روزهی دنیا.
انسان از این زندگی دنیوی اثر ورنگی بر او عارض میشود كه آن اثر با موت زایل میگردد. پس مرگ را میتوان زوال اثر دانست. غرض آنكه دنیا از یك سو لهو، لعب، زینت، تفاخر و تكاثر است و از سوی دیگر در عین بیداری بودن، خواب است و در عین توجه،غفلت است. از اینرو حیات دنیا به عنوان یك حیات جامع و كلی در سیر گسترده بشر مطرح نخواهد شد.(7)
----------------------------
(1) سورهی قیامت، آیهی 12.
(2) سورهی دخان، آیات 33 ـ 34.
(3) سورهی انعام، آیهی 29.
(4) سورهی مؤمن، آیهی 11.
(5) سورهی مؤمنون، آیهی 100.
(6) سورهی بقره، آیهی 28.
(7) تفسیر موضوعی قرآن، ج4، جوادی آملی
تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری