تبیان، دستیار زندگی
حکمت از نگاه قرآن و حدیث به سه نوع تقسیم می شود: حکمت علمی، حکمت عملی و حکمت حقیقی. گفتنی است که این تقسیم بندی ونام گذاری بر اساس تامل در کاربردهای واژه حکمت در قرآن و احادیث اسلامی است. حکمت های علمی و عملی و حقیقی هر یک به منزله پله های نردبان استواری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حکمت قرآنی

موضوعات قرآن» در سرزمین روس‌ها

واژه حکمت در لغت از ریشه «ح ک م» گرفته شده است و «حُکم» به معنای «منع» است . زیرا حکم و داوری عادلانه مانع ظلم می شود. دهنه اسب و دیگر چارپایان نیز حَکَمه نامیده می شود. چرا که مهار کننده حیوان است و علم حکمت نامیده می شود. چرا که از جهل عالم جلوگیری می کند. همچنین بر هر چیز نفوذ ناپذیری صفت محکم اطلاق می شود. آلوسی در تفسیر روح المعانی در تبیین واژه حکمت از کتاب البحر چنین نقل میکند: دانشمندان در معنای این کلمه بیست و نه قول دارند که برخی از آنها به هم نزدیک است . پاره ای از عالمان بیشتر این معانی را اصطلاحی می دانند که قائل به آنها به مصداق مهم حکمت بسنده کرده وهمان را در معنای آن آورده است. وگرنه در اصل حکمت از مصدر احکام است که به معنای استواری در علم وگفتا ر وکردار ویا همه اینها ست. بنابراین ازمنظر واژه شناسی کلمه حکمت حاکی ازنوعی استواری واتقان است وبه هر چیز استوار ونفوذ ناپذیر اعم از مادی ویا معنوی اطلاق می گردد.

حکمت در قرآن وحدیث

واژه حکمت بیست بار در قرآن کریم آمده است وخداوند متعال در این کتاب آسمانی 91بار خود را با صفت حکیم ستوده است. تامل در موارد کاربرد این واژه در متون اسلامی نشان می دهد که حکمت از نگاه قرآن وحدیث عبارت است از مقدمات استوار علمی وعملی وروانی برای نیل به مقصد والای انسانیت وآنچه احادیث اسلامی در تفسیر حکمت آورده اند .در واقع مصداقی از مصادیق این تعریف کلی است .

حکمت حقیقی، نورانیت و بصیرتی است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملی در زندگی برای انسان حاصل می گردد. در واقع حکمت علمی مقدمه حکمت عملی و حکمت عملی مقدمه حکمت حقیقی است و تا انسان بدین پایه از حکمت نرسیده است حکیم حقیقی نیست هرچند بزرگترین استاد حکمت باشد.

اقسام حکمت

حکمت بر پایه آنچه درتعریف کلی ذکر کردیم حکمت از نگاه قرآن و حدیث به سه نوع  تقسیم می شود: حکمت علمی، حکمت عملی و حکمت حقیقی. گفتنی است که این تقسیم بندی ونام گذاری بر اساس تامل در کاربردهای واژه حکمت در قرآن و احادیث اسلامی است.

حکمت های علمی و عملی و حقیقی هر یک به منزله پله های نردبان استواری هستند که انسان با بهره گیری از آنها به قله کمال انسانیت صعود می کند. جالب توجه است که بدانیم پله اول این نردبان (حکمت علمی ) را فرستادگان خداوند متعال بنا نهاده اند. پله دوم (حکمت عملی ) را انسان خود باید بسازد و پس از ساخته شدن آن آخرین پله جهش به مقام انسان کامل یعنی حکمت حقیقی را خداوند متعال آماده ساخته می سا زد.

حکمت عملی

مقصود از حکمت عملی هر گونه دانستنی یا معرفتی است که برای صعود به مقام انسان کامل ضروری است. به سخن دیگر هم دانشِ مربوط به عقاید، حکمت است و هم دانشِ مربوط به اخلاق و هم دانشِ مربوط به اعمال. از اینروست که قرآن کریم پس از ارائه رهنودهای گوناگون در عرصه های اعتقادی و اخلاقی و عملی همه آنها راحکمت می نامد و می فرماید: « ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَیْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ» (اسراء : 39) این سفارشها ازحکمتهایی است که پروردگارت به تووحی کرده است .این مفهوم از حکمت نخستین فلسفه بعثت انبیای الهی است. قرآن کریم در آیات متعددی بر این مطلب تاکید کرده است از جمله در آیه «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ (آل عمران : 164)

ترجمه : «بی گمان خدابر مومنان در بر انگیختن فرستاده ای ازمیان خودشان منت نهاده است که آیاتش رابر ایشان می خواندوآنها راپاکیزه می گرداند وبه ایشان کتاب وحکمت می آموزد هر چند پیش ازآن در گم راهی آشکاری بودند».

حکمت عملی

حکمت عملی برنامه عملی رسیدن به مرتبه انسان کامل است. از نگاه قرآن و احادیث هم دانش و هم عملی که مقدمه تکامل انسانند حکمت نامیده می شوند. با این تفاوت که دانش پله نخست تکامل و عمل پله دوم آن است. احادیثی که حکمت را به فرمانبری ازخداوند متعال، مدارا با مردم، دوری از گناهان و اجتناب از نیرنگ تفسیر کرده اند به این نوع از حکمت اشاره دارند.

حکمت حقیقی جاذبه ای عقلانی بر ضد کشش نفسانی است که هر اندازه در جان انسان قوت یابد به همان اندازه تمایلات نفسانی در او ضعیف می شوند تا آن جا که کا ملا از بین می روند . در این حال است که عقل به طور کامل زنده می گردد و زمام انسان را به دست می گیرد  و از آن پس زمینه ای برای انجام کارهای ناشایست در وجود انسان باقی نمی ماند

حکمت حقیقی

حکمت حقیقی، نورانیت و بصیرتی است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملی در زندگی برای انسان حاصل می گردد. در واقع حکمت علمی مقدمه حکمت عملی و حکمت عملی مقدمه حکمت حقیقی است و تا انسان بدین پایه از حکمت نرسیده است حکیم حقیقی نیست هرچند بزرگترین استاد حکمت باشد.

حکمت حقیقی در واقع همان جوهرِ دانش و نورِ دانش و دانشِ نور است. از این رو خواص دانش حقیقی و آثارش برآن مترتب می گردد که از مهمترین آنها، بیم از خداوند متعال است: «إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ» (فاطر : 28) (از بندگان خدا تنها دانایانند که از او بیم دارند.)

در کلام پیامبر خدا حکمت حقیقی عینا بر این اثر منطبق شده است آنجا که می فرماید :«خشیة الله رأس کُلّ حکمة»  بیم از خداوند اساس هر حکمتی است .

حکمت حقیقی جاذبه ای عقلانی بر ضد کشش نفسانی است که هر اندازه در جان انسان قوت یابد به همان اندازه تمایلات نفسانی در او ضعیف می شوند تا آن جا که کا ملا از بین می روند . در این حال است که عقل به طور کامل زنده می گردد و زمام انسان را به دست می گیرد  و از آن پس زمینه ای برای انجام کارهای ناشایست در وجود انسان باقی نمی ماند . در نتیجه حکمت با عصمت همراه می گردد و در نهایت همه ویژگی های حکیم و عالم حقیقی برای آدمی حاصل میگردد و در بالاترین مراتب علم و حکمت به والاترین درجات خود شناسی خداشناسی، امامت و رهبری دست می یابد.

ماخذ: حکمت نامه لقمان، محمدی ری شهری

تهیه  برای تبیان: رستمی