تبیان، دستیار زندگی
قساوت به عنوان یک صفت بد و مذموم، در قرآن کریم مورد توجه مکرّر قرار گرفته است، و در تمام هفت موردی که قرآن از این صفت یاد کرده آن را به قلب آدمی منسوب می‌کند. این شکل از تعبیر در مورد صفات دیگر در قرآن کمتر وجود دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قلب سنگی

قلب سنگی

قساوت به عنوان یک صفت بد و مذموم، در قرآن کریم مورد توجه مکرّر قرار گرفته است، و در تمام هفت موردی که قرآن از این صفت یاد کرده آن را به قلب آدمی منسوب می‌کند. این شکل از تعبیر در مورد صفات دیگر در قرآن کمتر وجود دارد.

اصولاً صفات آدمی در قرآن به چندین صورت طرح شده است: یک‌ نوع آن، همانند نمونه‌ی قساوت و طبع در تمام موارد به قلب نسبت داده می‌شود، و نوع دوم مثل نمونه‌ی حسد با اینکه پنج‌بار در قرآن ذکر شده به قلب مطلقاً ربط داده نشده است، و نوع سوم همچون زیغ گاه به قلب و گاه به چیز دیگری مثلاً عمل مربوط می‌شود.

بنابراین با ارتباط خاصی که قرآن در میان قساوت و قلب نشان داده، به عنوان یک مقدمه لازم باید بدانیم هنگامی که قرآن از قلب سخن می‌گوید به چه چیزی نظر دارد. ما می‌دانیم قرآن همانند کتاب‌های علمی نیست. یک کتاب علمی در ابتدا تعریف به‌دست می‌دهد، و از موضوع کار خود و هدف یا اهداف و روش تحقیق درباره‌ی آن سخن می‌گوید؛ اما قرآن با این که بدین شکل عمل نمی‌کند؛ اما همه چیز لازم در مورد شیئ یا حقیقت موردنظر خود را به دست می دهد، و نمونه آن را در همین بحث خواهیم دید.

قلب چیست؟

ابتدایی‌ترین معنایی که برای قلب به نظر می‌رسد، معنای مادی و جسمانی آن یعنی عضو صنوبری شکل عضلانی است که در قسمت چپ سینه جای دارد، و کار آن رسانیدن خون به همه قسمت‌های بدن است. جستجوی در قرآن نشان می‌دهد که این معنا در قرآن به هیچ‌وجه موردنظر قرار نگرفته تا آنجا که حتی یک‌بار هم، قرآن قلب را به این معنا بکار نبرده است. لذا برای دریافت معنای دقیق قرآنی قلب یا مترادف آن فؤاد به پیگیری در آیات قرآن می‌پردازیم. دقت و تدبّر در قرآن نشان می‌دهد روش خاص قرآن در شناساندن قلب یا فؤاد، در مرحله‌ی اول نشان دادن کارهایی است که قلب می‌تواند

انجام دهد، و در مرحله دوم مشخص کردن حالات، عواطف، صفات و ملکاتی است که قلب می‌تواند داشته باشد.

یکی از مهمترین کارها بلکه کارکرد و اثر اولیه و اصلی قلب ادراک است، و قرآن قلب و فؤاد را مرکز و مصدر همه ادراکات آدمی می‌داند

قلب و ادراکات آن

یکی از مهمترین کارها بلکه کارکرد و اثر اولیه و اصلی قلب ادراک است، و قرآن قلب و فؤاد را مرکز و مصدر همه ادراکات آدمی می‌داند. به همین دلیل در قرآن، قلب عهده‌دار «فهم»، «تعقّل» و «تدبّر» یا مسئول عدم آنها بوده و برخوردار از «بینایی» یا گرفتار کوری و پذیرنده‌ی «هدایت» یا گم کرده راه شناخته می‌شود.

در قرآن می‌خوانیم: « لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا صاحب دل‏هایى شوند كه با آن بیندیشند»1و باز هم به همین دلیل در قرآن کریم، قلب و فؤاد، در کنار سایر آلات و ابزار شناخت و درک مثل چشم و گوش قرار گرفته و مسئول شناخته شده است: «إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً  همانا گوش و چشم و قلب، همه آنها مورد سؤال واقع خواهند شد»2

آیات نشان می‌دهد که ادراک و شناخت آدمی از گوش شروع شده و سرانجام به قلب یا فؤاد یعنی مرکز تفکّر و تعقّل می‌رسد، و نیز به همین جهت وقتی قرآن کریم از ناتوانی انسان از دیدن و شنیدن درست سخن می‌گوید، در ابتدا به درست کار نکردن قلب یا درست نفهمیدن اشاره می‌کند یعنی اول نفهمیدن و تعقّل نکردنِ درست است، و بعد از آن ندیدن و نشنیدنِ درست: «لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا دل‏هایى دارند كه با آن فهم نمى‏كنند و چشم‏هایى دارند كه با آن نمى‏بینند، و گوش‏هایى دارند كه با آن نمى‏شنوند»3

پس دیدن و شنیدن مقدمه حرکت و کار و حیات قلب به عنوان مرکز اصلی ادراک بوده و در مقابل نفهمیدن و بد فهمیدن مقدمه ندیدن و نشنیدن درست، و در هر صورت قلب مرکز أعلای درک، شناخت، فهم و علم است.

ادامه دارد ...

منبع: سایت حجت الاسلام جاودان

تهیه: ملکی - تنظیم برای تبیان: سید پیمان صابری


1- حج /46

2- اسراء /36

3- اعراف /179

منبع: سایت حجت الاسلام جاودان